هدایت شده از از تبار رئیسعلی🇮🇷
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کار فرهنگی شهید ناصر جوهرزاده در جبهه...
وقت نماز شب که می رسید، بچه هارو بدون اینکه صدا بزنه به آرامی و با ناز و نوازش بیدار می کرد...
میگفت: که حال و حوصله داری نماز شب بخونی...؟
🔻روای: حاج محمد کامیاب
✍بخشی از مراسم خاطره گویی شهدای ۵ مرداد محله باغ زهرا
#شهید_ناصر_جوهر_زاده
#مفقود_الاثر #بوشهر
#شلمچه #روایتگری
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
🔻وقتی سکوت، فریاد شد
کوچههایی که روزی رد پای عزاداران حسینبنعلی علیهالسلام را در دل خاکشان حفظ کرده بودند، این روزها بوی غربت گرفته بودند... بوی فراموشی، بوی ابتذال.
گویی کسی آمده بود و حرمت کوچه را شکسته بود، صدای رقص بر صدای ندبه غلبه کرده بود، جام شراب جای استکان چای روضه را گرفته بود...
و درست همانجا، درست در دل همین کوچههای غریبشده، تابوتی آمد... آرام و بیصدا، اما پرشکوه. شهید جوهرزاده، پس از ۳۹ سال غربت، برگشت. با همان سادگیِ بینامونشان، اما با همان عظمت سربازان کربلا. آمد تا نه فقط خاک وطن را ببوسد، که خاک کوچهها را تطهیر کند.
آمد تا به ما بگوید: «این کوچهها، کوچههای عزاست. کوچههاییست که برای حسین علیهالسلام باید اشک ریخت، نه آواز خواند.»
او برگشت، نه با فریاد، بلکه با پیام...
پیامی که شهیدان سالها پیش گفته بودند: «ما بعد از شهادت کارهایمان بیشتر میشود، دغدغههایمان بیشتر...»
و انگار دغدغهی این شهید، دغدغهی کوچههای ما بود. دغدغهی حرمتها، دغدغهی فراموشنشدنِ حریمها...
کاش صدای تابوت شهید را میشنیدیم. صدایی که فریاد نمیزد، اما از هر فریادی بلندتر بود:
«آمدهام که کوچههایتان را دوباره پاک کنم، آمدهام تا یادآوری کنم کوچهای که رد پای حسین علیهالسلام را دیده، جای رقص نیست... جای توبه است، جای برگشتن.»
و چقدر سخت است، وقتی شهید باید برگردد تا ما را برگرداند...
تا حرمت کوچه را یادمان بیاورد،
تا اشکها را به دل سنگ شدهمان برگرداند،
تا ما بفهمیم، هنوز میشود برگشت...
✍شین حا الف...
#شهید_ناصر_جوهر_زاده
#فستیوال_کوچه
@sh_hosein