از او راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم.
گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (علیهالسلام) آمده اند.
مقبل میگه: حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به #محتشم_کاشانی بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت.
حضرت میفرمود: برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش.
ادامه دارد...
@sh_hosein
شین حا الف...🇮🇷🇵🇸🇱🇧
با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند. و ملکی
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبای خود را بر دوش #محتشم_کاشانی انداخت...
ادامه دارد...
@sh_hosein
مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من نفرمود برو بالاتر.
فهمیدم مقام #محتشم_کاشانی از من خیلی بالاتر است.
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
ادامه دارد...
@sh_hosein