فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🔻
کار زیبای چند زائر در مشهد مقدس در واکنش به توهین عدهای معلوم الحال به عمامه روحانیت
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔺🔻
اگر جرأت دارید و اگر مشکلتان با آخوندهاست، عمامه خاتمی یا روحانی را بپرانید! عمامه آن شیخ لندنی را بپرانید.
▪️اما هرگز این کار را نمیکنید. چون مشکلتان با آخوندهای انقلابی است، نه آخوندهای آمریکایی و انگلیسی. مشکلتان با انقلاب و با اسلام است. آخوندهای انگلیسی را روی سر هم میگذارید.
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔴 این روایت، واقعی است...
💥من آنجا بودم. توی بازار تهران نزدیک مترو امام خمینی. نیمه آبان ۱۴۰۱ بود و هوا کمی سرد شده بود. از حال و هوای این روزهای شهر دلم گرفته بود. از صحنههای غریبی که این روزها دست به دست میشد و قصهی کربلا را برایم تداعی میکرد.
همینطور که غرق در حال خودم بودم سرم را بالا آوردم. مرد فاصله زیادی با من نداشت. عمامه ی سفیدی بر سر داشت و عبایی قهوهای بر دوش و عصا زنان جلوتر از من راه میرفت. نمیدانم چطور جرات کرده بود در این اوضاع و احوال با لباس روحانیت که امروز چون دیروز و فردا خار چشم بیگانگان است، از خانه بیرون بیاید. در همین فکرها بودم که ناگهان پسر جوانی به او نزدیک شد. دستش را به سمت عمامه آن مرد روحانی برد. همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد. مرد روحانی فهمید و قبل از آنکه پسر کاری کند و جسارتی به لباس پیامبر بکند، برگشت و عمامه خود را از سر برداشت و به او داد و گفت: اگر این را میخواهی و دردت این است بیا این برای تو. اما مطمئن باش که تو اشتباه میکنی ،ان تبلیغاتی که نسبت به ما کرده اند اگر درست بود من امروز اینقدر راحت و عادی کنار تو در خیابان بدون محافظ راه نمی رفتم . پسر جان خوب چشمانت را باز کن و گول بیگانه ها را نخور.
پسر جوان که به شدت جا خورده و دست و پایش را گم کرده بود. انگار توقع چنین برخوردی را از آن مرد روحانی نداشت. گویا تمام معادلات و ذهنیتش درباره روحانیت به هم خورده بود.
آن مرد روحانی عمامه را بر سر گذاشت و سر جوان را در میان دستهایش گرفت و بوسید. جوان گول خورده حالا به خودش آمده بود و شرمندگی از نگاهش میبارید. خم شد و دست آن روحانی را در کمال شرمندگی بوسید.
هوا سرد بود اما من دلگرم شده بودم. در دلم حسرت خوردم که ای کاش از این صحنه فیلم میگرفتم. دلم میخواست تمام شهر را جمع کنم و قصهی امروز را برایشان روایت کنم.
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺🔻
روایت روحانی مجروح وقایع اتوبان کرج-قزوین از جنایت اغتشاشگران
🔹یاسر اسماعیلی: اغتشاشگران شیشههای ماشینم را شکستند و بعد از بازکردن درها یک نفر از پشت گردنم را گرفت و میخواست خفه کند و همزمان با آجر و چاقو و پنجهبوکس به بدن و سَرم میزدند.
🔹بعد از آن مرا روی زمین انداختند و میخواستند من یا ماشینم را آتش بزنند که چند نفر مانع شدند.
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔺🔻
این حاجآقا داره گریه میکنه، نه بخاطر اینکه عمامهاش رو انداختن؛ بلکه بخاطر اینکه تو همون بیمارستانی که داشت خدمت داوطلبانه به بیماران کرونایی میکرد زن و دو تا بچههاش بخاطر کرونا فوت کردن؛
اما اومد بیرون تا در سکوت گریه کنه که روحیه بیماران تضعیف نشه
حالا برو عمامه بنداز، نامرد❗️
👤 نورالدین
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔺🔻
مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی رحمة اللَه علیه هر وقت میخواستند عمامه را از سرشان بردارند و کنار بگذارند، میبوسیدند. و وقتی هم میخواستند عمامه را سرشان بگذارد، میبوسیدند و میفرمودند:
این تاج، تاجِ پیغمبر است، اینها مال ما نیست!
#سیره_فرزانگان
#عمامه_بوسی
#بیداری_ملت
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔴 تجربه تاریخی در عمامهپرانی
✍ سید عبدالله هاشمی
🔸تجربه عمامهپرانی در ایران، به صد و اندی سال پیش برمی گردد.
روز سیزدهم رجب 1327 قمری یک ساعت و نیم به غروب میدان توپخانه تهران،جمعیت سوت و کف می زدند و یک ریز فحش و دشنام می دادند.فاتحان تهران درحال رسیدن به فتح الفتوح خود بودند.نادر ترین حادثه سیاسی ،اجتماعی ایران در حال شکل گرفتن بود.شیخ فضل الله نوری با راهنمایی یکی از فاتحان وبا پای مجروح خود با صلابت وپرهیبت، راهی چوبه دار شد.
کنار چهارپایه که رسید با خدا ومردم وروحانیت خواب آلوده سخن گفت:
«خدايا تو شاهد باش که من آنچه را که بايد بگويم به اين مردم گفتم... خدايا تو خودت شاهد باش که من براي اين مردم به قرآن تو قسم ياد کردم. گفتند: قوطي سيگارش بود...
در ادامه به خدا گفت که مردم بشنوند:
«خدايا تو خودت شاهد باش که در اين دم آخر هم باز به اين مردم ميگويم که مؤسسين اين اساس لامذهبين هستند که مردم را فريب دادهاند... اين اساس مخالف اسلام است... محاکمه من و شما مردم بماند نزد پيغمبر خدا محمدبن عبدالله...»
🔹هنوز صحبت شیخ شهید،تمام نشده بود که يوسفخان ارمني به طرز خفت باري عمامه از سر شيخ برداشت و به طرف جمعيت پرتاب کرد.این اولین تجربه عمامه پرانی در ایران بود. طولی نکشید که همه فهمیدند مشکل مشروطه،عمامه شیخ فضل الله نبود وعمامه پرانی شیخ مقدمه ای برای کلاه پهلوی بود که با خون دل بر سر شاهدان اهانت به شیخ فضلالله وملت ایران گذاشتند.
🔹حاج شيخ با همان صداي بلند و پر طنين خطاب به روحانیت کنار آمده با مشروطه و خواب آلود گفت: «اين عمامه را از سر من برداشتند از سر همه برخواهند داشت».
درست یک سال بعد از شهادت شیخ،سید عبدالله بهبهانی در خانه ترور شد،سه سال بعد ثقة الاسلام تبریزی به همراه هفت تن دیگر در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ قمری برابر با ۹ دیماه ۱۲۹۰ خورشیدی توسط روس ها بهدار کشیده شدند.
🔶این داستان به جایی رسید که نحوست روحانی بخشی از ادبیات عمومی و فرهنگ عامه شد.(فاعتبروا یا اولی الابصار)
🔶آخرين جمله شيخ که حکايت از بيوفايي و در عين حال جهالت مردم زمانه خود داشت و در حقيقت گونهاي پيشبيني تکرار حوادث صدر اسلام در مشروطه و آينده آن بود عبارت « هذه کوفه الصغيره» بود. پس ازآن يفرم ارمني طناب دار را در پایتخت جامعه شیعه و در مقابل چشمان مردم بر گردن مرجع اول تهران افکند .
شیخ فضلالله مرجع اول تهران و محبوب مردم بود. یک شخصیت عادی نبود.این مسأله از نگاه بیگانگان نیز دور نمانده است.ادوارد براون انگلیسی نیز شیخ فضلالله را در اجتهاد «برتر از دیگران» میداند و در مورد مقام علمی وی مینویسد: «شیخ فضلالله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف بود ... مجتهد سرشناس و عالمی متبحر که از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود».
آل احمد درباره شهادت شیخ می نویسد:
«من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم».
❇️اکنون نیز عمامه پرانی با آموزش بیگانگان برای گذاشتن کلاهی دیگر بر سر مردم و مقدمهای برای حذف موانع غربی سازی جامعه ایران است. همه آنچه شیخ پای دار گفت را امروز باید شنید تا دوباره، گرفتار تلخی های آن روز نشویم.
#پایان_مماشات
#عمامه_بوسی
#ایران
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
✅ علت تجلیل ویژه
🔷 از شهيد مطهرى پرسيدند: شما فوق العاده از علّامه طباطبائى تجليل مى كنيد و تعبير «روحى فداه» را در مورد ايشان داريد؛ اين همه تجليل به خاطر چيست؟
🔷 آن مرحوم فرمود: من فيلسوف و عارف بسيار ديده ام و احترام مخصوص من به ايشان، نه به خاطر اين است كه يک فيلسوف است، بلكه احترامم به اين جهت است كه او عاشق دلباختۀ اهل بيت است.
🔷 علّامه طباطبائى در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه سلام الله عليها افطار مى كرد. ابتدا پياده به حرم مطهر مشرف می شد، ضريح مقدس را می بوسيد، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد. اين ويژگى اوست كه مرا به شدّت شيفتۀ ايشان نموده است.
📚 مرزبان وحی و خرد، ص ۸۹
📅 ۲۴ آبان، سالگرد ارتحال حکیم،فقیه،عارف و مفسر بزرگ قرآن علاّمه طباطبایی گرامی باد.
#ایران
#عمامه_بوسی
᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥
🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷