📜روایت همدلی و همراهی💞رفاقت به سبک شهدا🥀
✨سردار شهید حاج حسین پورجعفری عضو سپاه قدس و از جانبازان هشت سال دفاع مقدس، بیش از ۳۰ سال از صبح تا شب، تا پای شهادت همراه و همراز سردار سلیمانی گام برداشت"
در یک برهه، حوالی سال ۹۵ خانواده از ایشان می خواهند که دیگر جهاد کافی هست و بیشتر به امور خانواده بپردازند، ایشان هم بدلیل ملاحظات خانواده استعفا می دهند.
بعد از آن، سردارسلیمانی جهت مأموریت عازم سوریه می شوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده،
در آن سفر، سردار سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست.
ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری با رضایت خانواده، دوباره به سپاه قدس برمی گردند و سرانجام همراه با رفیق و همکار و همرزم و فرمانده اش سردار سلیمانی به فیض شهادت نائل می آیند.
📄متن این نامه خواندنی "حاج قاسم برای حاج حسین" به شرح زیر تقدیم نگاه شما خوانندگان عزیز...
⬇️
⚜بسم اللّه الرحمن الرحیم⚜
عزیز برادرم حسین؛ پس از سی سال خصوصاً در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند! در هواپیما، ماشین و... بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز" خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم، اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین" بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان" شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سِر.
حسین؛ پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفظ کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی!
حسین عزیز؛ فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آن وقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آن وقت دریافت خواهی کرد، آن وقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم" سعی کن پیوسته، تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان؛ عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز؛ اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم" اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است، دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد.
عزیز برادرم" همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند؛ چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.
حسین؛ می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن،نه ترس از از مقام و مکان، تو می دانی!چون پاره ای از وجودم بودی،ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
إن شاءاللّه تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و مؤید باشید.
خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفا و مهربان و صادق سی ساله ام.
خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی
۱۰ / ۸ /۱۳۹۵ سفر حلب
🔹 @basij_hmaryamk
هستههای بیکران علم
🗓 بهمناسبت چهلمین روز شهادت دانشمند برجستهٔ هستهای و دفاعی پاسدار شهید محسن فخریزاده🥀
🆔 @basij_hmaryamk
✅سخنرانی مقام معظم رهبری در سالروز قیام ۱۹ دی مردم قم علیه رژیم ستمشاهی، به صورت تلویزیونی
🔹این سخنرانی ساعت ۱۱ روز امروز جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ به صورت زنده از سایت و صفحات KHAMENEI.IR در شبکههای اجتماعی و همچنین از شبکه یک و خبر تلویزیون و رادیو ایران پخش خواهد شد.
─═🍃🌹🍃═─
#پوستر_سالگرد_شهادت
🥀۱۵ سال پیش سردار حاج احمد کاظمی به آرزوی دیرینه خودش یعنی شهادت رسید.
یاد و نامشان گرامی و راهشان پر رهرو باد📌
🌀@tooba135
26.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا