eitaa logo
آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام)
763 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
209 فایل
کانال رسمی حرم مطهر امامزاده شاهرضا(ع) @shaahreza_ir صفحه اینستاگرام آستان: http://instagram.com/_u/emamzade_shahreza
مشاهده در ایتا
دانلود
Page094.mp3
854.9K
🎙روز خود را با قرآن آغاز کنید 🔸ترتیل صفحه۹۴قرآن کریم 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐خانم های عزیز حتما این پست کاربردی رو ببینید و ذخیره کنید😍💫 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
🕊دل را مقیم درگه جانان نوشته اند ما را غلام حضرت سلطان نوشته اند 🌺صلی الله علیک یا جعفربن موسی الکاظم یا سلطان شاهرضا ✋🌺 زیارت نیابتـــــی توسط خادمین آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام به نیت«مرحوم ابولقاسم ترکی» شنبه 31اردیبهشت ماه 1401 حاجت روا باشند انشاﷲ با نظر حضرت سلطان 🌹 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
📣📣چهل و پنجمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم 🏆🌷🏆🌷🏆 🔷ویژه خواهران و برادران بالای ۱۸ سال🔷 🟣 *زمان ثبت نام: از تاریخ ۲۱ اردیبهشت لغایت ۲۵ خرداد ماه* 🔻رشته های مسابقات🔻 🔶 حفظ ( ۵، ۱۰، ۲۰جزء و کل ) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔷قرائت تحقیق و ترتیل 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶مدیحه سرایی و هم خوانی قرآن کریم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔷اذان و دعاخوانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶 تفسیر قرآن کریم - ترجمه نهج البلاغه - ترجمه صحیفه سجادیه ✅ *ثبت نام از طریق سایت:* www.quraniran.ir 🌸برای اطلاع از برنامه های مسابقات شهرستان شهرضا عضو لینک زیر شوید🌸 https://chat.whatsapp.com/HvtujVFMa5YAOcb84Rbmkn 🍃🌹 اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان شهرضا 🌹🍃 📎کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
📸 برنامه هفتگی آستان🌸🌺 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام             ┄┅═✧❁✧═┅┄           🆔  @shaahreza_ir🍃                            ┄┅═✧❁✧═┅┄
💥ویـــــــــــــــژه برنامـــــــــــــــــه 💥 ✨ویژه برنامه تجدیــــد میثاق باامام زمان (عج) برگـــــزار میشود😍 ✌ 💥همراه باهمخوانی سرود «سلام فرمانده» 👈باحضـــور☆حاج ابوذر روحـــی🎤☆ ♡درآستانه سالروز فتح خرمشهــــر♡ 📅زمــان⏪یکشنبه یکم خرداد ماه ۱۴٠۱ساعت۵:۳۰عصر 🕌مکـــان⏪آستان مقدس امامزاده شاهرضا (ع) 💌منتظر حضورگرمتان هستیــــم😍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 صفحه ۹۵قرآن کریم 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
Page095.mp3
698.6K
🎙روز خود را با قرآن آغاز کنید 🔸ترتیل صفحه۹۵قرآن کریم 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
📝زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی دست نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ و.....📚🖇️ کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام             ┄┅═✧❁✧═┅┄           🆔  @shaahreza_ir🍃                     ┄┅═✧❁✧═┅┄
💥 💥 ✍️کتاب یادت باشد....💓😍 با آمدن ننه ورق برگشت، ننه را نمی‌توانستم دست خالی رد کنم، گفت:(( تو نمیخای به حرف من و پدر مادرت گوش بدی؟ با حمید صحبت کن خوشت نیومد بگو نه، هیچ کس نباید رو حرف من حرف بزنه!دوتا جوون میخوان باهم صحبت کنن سنگای خودشون رو وا بکنن، حالا که بحثش پیش اومده چند دقیقه صحبت کنید تکلیف روشن بشه)) حرف ننه بین خانواده ما حرف آخر بود، همه از او حساب می‌بردیم، کاری بود که شده بود، قبول کردم و این‌طور شد که ما اولین بار صحبت کردیم. صدای حمید را از پشت در شنیدم که آرام به عنع گفت:(( آخه چرا این‌طوری؟!ما نه دسته گل گرفتیم نه شیرینی آوردیم))، عمه هم گفت:(( خداوکیلی موندم تو کار شما، حالا که ما عروس رو راضی کردیم داماد ناز میکنه!)) در ذهنم صحنه های خواستگاری، گل های آن‌چنانی و قرار های رسمی مرور می‌شد، وای الان بدون اینکه روحم از این ماجرا خبر داشته باشد همه چیز خیلی ساده داشت پیشمی‌رفت! گاهی ساده بودن قشنگ است! حمیدی که به خواستگاری من آمده بود همان پسر شلوغ‌کاری بود که پدرم اسم او و برادر دوقلویش را پیشنهاد داده بود، همان پسرعمه ای که با سعید آقا همیشه لباس یکسان می‌پوشید، بیشتز هم شلوار آبی با لباس برزیلی بلند با شماره های قرمز!موهایش را هم از ته می‌زد، یک پسر بچه کچل فوق العاده شلوغ و بی نهایت مهربان که از بچگی هوای من را داشت، نمی‌گذاشت با پسر ها قاطی بشوم، دعوا که می‌شد طرف من را می‌گرفت، مکبر مسجد بود و با پدرش همیشه به پایگاه بسیج محل می‌رفت، این ها چیزی بود که از حمید می‌دانستم. زیر آینه روبروی پنجره ای که دیدش به حیاط خلوت بود نشستم، حمید هم کنار در به دیوار تکیه داد، هنوز شروع به صحبت نکرده بودیم که مادرم خواست در را ببندد تا راحت صحبت کنیم، جلوی در را گرفتم و گفتم :(( ما حرف خاصی نداریم، دوتا نامحرم وه داخل اتاق در رو نمی‌بندن)) سر تا پای حمید را ورانداز کردم، شلوار طوسی، پیراهن معمولی آن هم طوسی رنگ که روی شلوار انداخته بود. بعدا متوجه شدم که تازه از ماموریت برگشته بود برای همین محاسنش بلند بود، چهره اش زیاد مشخص نبود به جز چشم هایش که از آن ها نجابت می بارید‌. مانده بودیم کداممان باید شروع کند، نمکدان کنار ظرف میوه به داد حمید رسیده بود، از این دست به آن دست با نمکدان بازی می‌کرد،من هم سرم پایین بود،چشم دوخته بودم به گره های فرش شش متری صورتی رنگی که وسط اتاق پهن بود، خون به مغزم نمیرسید، چند دقیقه ای سکوت فضای اتاق را گرفته بود تا این‌که حمید اولین سوال را پرسید:(( معیار شما برای ازدواج چیه؟)) منتظر ادامه این کتاب خوب باشید🙏🙃 هرهفته یکشنبه ها چند صفحه ای از کتاب "یادت باشد" را باهم میخونیم.😍🍃 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام             ┄┅═✧❁✧═┅┄           🆔  @shaahreza_ir🍃                     ┄┅═✧❁✧═┅┄
عشق جااااااانم 😍 امام زمانم😍 😍❤️تجدید میثاق دهه نودی ها با امام زمان ❤️😍 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام             ┄┅═✧❁✧═┅┄           🆔  @shaahreza_ir🍃                     ┄┅═✧❁✧═┅┄