eitaa logo
آستان مقدس امامزاده شاهرضا (علیه‌السلام)
1.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
210 فایل
تنها کانال رسمی حرم مطهر امامزاده شاهرضا(ع) در پیام رسان ایتا: @shaahreza_ir صفحه اینستاگرام آستان: http://instagram.com/_u/emamzade_shahreza
مشاهده در ایتا
دانلود
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ‏‌به غنچه ای ... که شد از ضرب تیر چیده ... بیاااا .... سلام صاحبـ💔ـ عزا .... 🖤 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۱ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۲ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۳ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۴ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۵ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽• ایّام تسلیت🏴 🖤 💢↶ نمــاز و دعــای ↷💢 ⬅️ نماز حضرت سجاد عليه‌السلام ✨چهار رکعت است ◽️در هر رکعت «حمد» یک مرتبه ◽️و «توحيد» صد مرتبه ⬅️ دعای امام سجاد علیه‌السلام 《يَا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ‏ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِکِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى‏ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ سَيِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا اَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ》 🍃اى خدايى كه جمال و نيكويى را آشكار می‌‏كنى و زشتى را پنهان می‌سازى 🍃اى خدايى كه به گناه مؤاخذه نمی‌كنى و پرده گنهكاران را نمی‌درى 🍃اى صاحب عفو بزرگ كه از بدان به نيكويى در می‌گذرى 🍃اى كه مغفرتت بسيار و دو دستت به لطف و رحمت گشوده است 🍃اى آگه از هر راز نهان اى پناه و مرجع در شكايت خلقان اى بزرگوار گناه بخش و مهربان اى اميد بزرگ اميدواران اى بخشنده نعمت‌های بی‌سابقه اى پروردگار و سيد ما و آقاى ما و منت‌هاى مطلوب ما از تو درخواست می‌كنم الها كه درود بر محمد و آل محمد ﷺ فرستى ↲مفاتیح الجنان 🏴 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۶ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۷ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۸ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
‏ ✿❥━━(﷽)━━❥✿ 🏴🏴 💐💐 📜صفحه ی ۱۷۹ 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام ┄┅═✧❁✧═┅┄ 🆔 @shaahreza_ir🍃 ┄┅═✧❁✧═┅┄
💥 💥 🖤 ✍️کتاب یادت باشد❤️ حرف های مادرم در اوج مهربانی آرامم کرد، ولی ته دلم آشوب بود. هم می‌خواستم بیشتر با حمید باشم، بیشتر بشناسمش، بیشتر صحبت کنیم،هم اینکه خجالت می‌کشیدم. این نوع ارتباط برای من تازگی داشت. نزدیکی های همان روز حمید دنبالم آمد تا باهم به مطب دکتر برویم. یکی، دونفر بیشتر منتظر نوبت نبودند. پول ویزیت دکتر را که پرداخت کرد، روی صندلی کنار من نشست. از تکان دادن های مداوم پایش متوجه استرسش می‌شدم.چند دقیقه ای منتظر ماندیم.وقتی نوبتمان شد، داخل اتاق رفتیم. خانم دکتر نتیجه آزمایش را با دقت نگاه کرد. بررسی هایش چند دقیقه ای طول کشید. بعد همان طور که عینکش را از روی چشم برمی‌داشت، لبخندی زد و گفت:(( بايد مژدگونی بدین! تبریک میگم، هیچ مشکلی نیست. شما می‌توانید ازدواج کنید.)) تا دکتر این را گفت،حمید چشم هایش را بست و نفس راحتی کشید. خیالش راحت شد. تنها دلیلی که می‌توانست مانع این وصلت بشود جواب آزمایش ژنتیک بود که آن هم شکر خدا به خیر گذشت. حمید گفت:(( ممنون خانم دکتر. البته همون جا توی آزمایشگاه فرزانه خانم نتیجه رو فهمیدن، ولی گفتیم بیاریم پیش شما خیالمون راحت بشه.)) خانم دکتر گفت:(( خب فرزانه جان تا یه مدت دیگه همکار ما میشه، باید هم سر دربیاره از این چیزها. امیدوارم خوشبخت بشید و زندگی خوبی داشته باشید.)) حمید در پوستش نمی‌گنجید، ولی کنار خانم دکتر نمی‌توانست احساسش را ابراز کند. از خوشحالی چندین بار از خانم دکتر تشکر کرد و با لبی خندان از مطب بیرون آمدیم. چشم های حمید عجیب می‌خندید، به من گفت:((خداروشکر، دیگه تموم شد،راحت شدیم.)) چند لحظه ای ایستادم و به حمید گفتم:(( نه، هنوز تموم نشده! فکر کنم یه آزمایش دیگه هم باید بدیم. کلاس ضمن عقد هم باید بریم. برای عقد لازمه.)) حمید که سر از پا نمی‌شناخت گفت:(( نه بابا، لازم نیست! همین جواب آزمایش رو بدیم کافیه. زودتر بریم که باید شیرینی بگیریم و به خانواده ها این خبر خوش رو بدیم. حتما اونها هم از شنیدنش خوشحال میشن.)) شانه هایم را بالا انداختم و گفتم :(( نمیدونم، شاید هم من اشتباه می‌کنم و شما اطلاعاتتون دقیق تره!)) منتظر ادامه این کتاب خوب باشید.🙏🙃 هرهفته یکشنبه ها چند صفحه ای از کتاب "یادت باشد" را باهم میخونیم.😍🍃 🖇 کانال آستان مقدس امامزاده شاهرضا علیه السلام             ┄┅═✧❁✧═┅┄           🆔  @shaahreza_ir🍃                     ┄┅═✧❁✧═┅┄