eitaa logo
جهادیون ( شباب الزهراء)
2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
620 ویدیو
30 فایل
شماره کارت جهت دریافت هدایای نقدی شما خیرین عزیز 6037997750000821 به نام #گروه_جهادی_تبلیغی_شباب_الزهرا ارتباطات: @Jahadi_mohammad خادم کانال: @shababazahraads کیف پول شباب الزهرا جهت دریافت هدایا و نذورات https://pay.eitaa.com/?link=724 🌺🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜خط خون نقطه ی پایان سلیمانی نیست بهراسید که این اول بسم الله است -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
⚜سلام بر تو اِی خداوندِ المالک(دارا) -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
⚜صبح یعنی که ؛ کسی مثل شما بدمد در تن من نورِ حیات . . . 《السلام علیک یا سراج الله》 -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
calendar 50-70.jpg
حجم: 10.35M
⚜فایل چاپی تقویم دیواری ----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
⚜مادربزرگوار که ازدنیارفتند،😢پس ازچندروزبرای عرض تسلیت به روستای "قنات ملک "رفتیم. وقتی رسیدیم ایشان رادیدیم که کنارقبرمادرشان نشسته وفاتحه می خوانند😔 بعدازقرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم برایمان ازجایگاه وحرمت مادرصحبت کردندوگفتند: همیشه دلم می خواست راببوسم😘 ولی نمی دانم چرااین توفیق نصیبم نمی شدبالاخره سعادت پیداکردم وکف پای مادرم رابوسیدم 😍اماباخودفکرکردم حتمارفتتی ام که خداتوفیق داده واین حاجتم برآورده شد سرداردرحالی که اشک جاری شده برگونه هایش راپاک می کردگفت :نمی دانستم دیگراین پاهای خسته رانخواهم دید😭تافرصت بوسیدن داشته باشم. -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
⚜پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم 👶، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست 👌 بعدها و در جوانی کنجکاو بودم که آیا پدرم واقعا حسینی بوده ❓ در سن بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی که نامش حسین بود ومی دانست من پسر هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و گریست😭 ❗️ آرام که شد راز گریستن را این گونه تعریف کرد👇👇 چند روز مانده به ازدواجم بود و آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده😢 طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس بسیار گرانی را انتخاب کرد 😞 من مانده بودم چه کنم که پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت😍 ، با احتساب این سرویس طلا الباقی بدهی من به شما از بابت 'اجرت بنایی' که در خانه ی ما کردی صد تومان است 👌و سپس صد تومان به من داد . من مبهوت پدرت را نگاه میکردم😳 و در دلم به خودم می گفتم کدام بدهی❓ کدوم بنایی ❓ بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد😊 گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته است😔 خیلی گریه کردم و به زنم راز خرید طلای عروسیمان را گفتم✅ همسرم که شنید حاجی طلاها را مجانی به او داده زد زیر گریه و از حال رفت 😭 زنم که آرام شد پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی❓او گفت : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را پیدا کرد و شب حاجی به خانه ما آمد در را باز کردیم حاجی بی آنکه به ما نگاه کند پولی در پاکت به مادرم داد و گفت "خرج جهاز دخترتان است" لطفا به دامادتان نگویید که من دادم ‼️ همسرم که این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو گریستیم که این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده است ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید✔️ و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم ✔️ این طور بود که فهمیدم پدرم همانگونه که در بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده است و یک 👈حسینی راستین بوده است 👉 ..... 《اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره 》 -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
⚜نقل مستقیم خاطره‌ای شنیدنی از 👇👇 یک بار از ماموریت برمی‌گشتم، منتظر نماندم که ماشین🚙 به دنبالم بیاید. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم👌 راننده تاکسی جوانی بود که نگاه🧐 معنا داری به من کرد. به او گفتم: چیه❓🤔 آشنا به نظر می رسم❓ باز هم نگاهم کرد، گفت: شما با نسبتی دارید❓ برادر یا پسر خاله‌ی ایشان هستید؟😉 گفتم: من خود سردار هستم😎. جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکاره‌ایم شما می‌خواهی مرا رنگ کنی😂؟ خندیدم و گفتم: من هستم. باور نکرد. گفت: بگو به خدا که سردار هستی😳❗️ گفتم: به خدا من هستم. سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد🤐. گفتم: زندگی‌ات چطور است❓ با گرانی چه می‌کنی ❓چه مشکلی داری❓ جوان نگاه معنا داری به من کردو گفت: اگه تو هستی، من هیچ مشکلی ندارم😍 -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
❗️ دوستان بزرگوار کانال معمولا مشارکت در طرح های "عام المنفعه" و از سوی شما همیشه با استقبال خوبی همراه می شود ولی طرح های فرهنگی مانند برای شهید بزرگوار چندان مورد قرار نمی گیرد😢 . در حالی که زنده نگاه داشتن یاد این شهید باعث تقویت روحیه دینی و انقلابی در جامعه می شود لذا بزرگواران در صورت توان یاری‌گر ما در این باشید🙏 -----------------------------------*♡ 💳شماره کارت جهت دریافت هدایای نقدی شما خیرین عزیز 6037997750000821 🆔 @shababazahra ☝️☝️
سلام میکنم بہ تو توئی کہ نوردیده‌ای توئی کہ سالها زمن بہ جزبدی ندیده‌ای سلام‌میکنم‌بہ‌توغریب‌غائب از نظر توئی‌کہ‌وقٺ‌بی‌کسی‌بہ‌داد‌من‌رسیده‌ای -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜آتـش هجـرِ تـو با اشڪ روان بنشانیم سوزِ دل را بہ جز این ؛ مایه ی تسڪینی نیست ... ☀️ صبحتون مزین به نگاهش ☀️ -----------------------------------*♡ 🆔 @shababazahra ☝️☝️