+ سلام رفقا، شباهنگامی ها، هیئتیای هیئت امابیها. آماده اید؟ پرنده دلامون رو پرواز بدیم به سمت بقیع...
[بال زدن پرنده ی قلبمون]
+ آه اینجا چه حس و حال عجیبی داره. بغض توی گلوم لونه کرده، چه غربتی!
[قدم میزنیم روی سنگریزه های بقیع]
+ حال و هوای خنک و دلچسبی داره. عطر یاس کبود می پیچه بین تسبیح های سفید و نورانی توی تاریکی.
[مفاتیحم رو در دست میگیرم و ورق میزنم تا برسم به زیارتنامه ائمه بقیع]
برایخواندنڪلیڪڪنید
[چشمم خیره میشه به دونه های تسبیح یکی از همسفرانمون که زیر لب داره ذکر میگه]