⸤ 🌙 ⸣ ↷ + امروز جگر من سوخته، دست خودمم نیست... هی پست #روضه میذارم... نمیتونم روضه نخونم و گریه نکنم! آخه #عاشورا ست! عصر عاشورا خیمه های امام حسین رو آتیش زدند. زن و بچه های امام حسین وسط بیابون فریاد می‌زدند: وا محمدا... یکی از لشکریان عمرسعد لعنتی میگه: دیدم دامن یه دختر بچه ای آتیش گرفت، این بچه بدنش هم داره می سوزه... نمی‌دونه چکار کنه، فکر می‌کنه اگر فرار کنه آتیش دامنش خاموش میشه. میگه من دلم به حال این بچه سوخت سوار اسب شدم با عجله رفتم دنبالش تا آتیش دامنشو خاموش کنم، این طفلک به خیال اینکه من میخوام بزنمش، بیشتر فرار میکنه. میگه: هر جوری بود خودمو بالای سر این آقا زاده رسوندم، تا دید نمیتونه از دستم فرار کند، سرشو بلند کرد، گفت: آی مرد بخدا من بابا ندارم؛ گفتم: من کاری با تو ندارم می‌خوام آتیش دامنتو خاموش کنم، پریدم پایین با دستام آتیش دامنشو خاموش کردم، تا اینکه این بچه کمی از من محبت دید، گفت: آی مرد بگو ببینم راه نجف از کدوم طرفه؟ گفتم: راه نجفو برای چی می‌خوای؟ گفت: می خوام برم نجف، شکایت این مردمو به جدم علی بکنم، بگم یا جدم سر بردار ببین حسینت رو کشتند، خیمه هامون رو آتیش زدند… آخ حسیــــــــــــــــــــن...♥️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Shabahengam

+ اتفضلی/اتفضل ابموکب ام‌ابیها یا زوار الحسین!♥️ https://eitaa.com/joinchat/1243742324Cc251e53d0b

⸤ 🌙 ⸣ ↷ + ساعتو نگاه کن... دیگه تموم شد... دیگه آوارگی زینب شروع شد... دیگه رقیه یتیم شد... أَلسَّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، وَ بَدَوُوک َ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاْزْکِیآءُ ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ #یاامام‌زمان‌آجرک‌الله🥀 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Shabahengam

⸤ 🌙 ⸣ ↷ _ هر چند پای بی رمق او توان نداشت هر چند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه ها در آتش بلا به سرش سایه بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره به ... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای بوسه‌ی آن خیزران نداشت! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Shabahengam

⸤ 🌙 ⸣ ↷ + خدا شاهده چیزی رو از خودم نمی‌گم... تو بعضی مقاتل نقل شده که؛ "زینب سلام‌الله‌علیها در این هنگام خدمت امام سجاد علیه‌السلام آمدند وگفتند: ای یادگار گذشتگان و فریادرس بازماندگان، خیمه های ما را آتش زده اند، درباره ما چه می فرمائید؟ حضرت فرمودند: عَلَیکُنَّ بِالفرار (فرارکنید) پس دختران رسول خدا(ص) همگی گریه کنان فرار می کردند، به جزء حضرت زینب(س) که ایستاده بودند و مراقب امام سجاد(ع) بودند، چون حضرت سجاد(ع) قادر به حرکت کردن نبودند." ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Shabahengam

⸤ 🌙 ⸣ ↷ + یا امام زمان... چجوری اینارو مینویسم و زنده موندم؟ نقل شده؛ "شامگاه روز دهم، دو طفل از ترس، وحشت و تشنگی از دنیا رفتند؛ چون حضرت زینب(س) زنان و بچه ها را جمع آوری می کرد، دو کودک را نیافت، به دنبال آنها به جستجو پرداخت، آن دو کودک را در حالی که دست به گردن هم نموده و خوابیده بودند، دید، هنگامی که آن دو را حرکت داد، معلوم شد از شدت تشنگی از دنیا رفته اند." یا امام زمـــــان... [+ فقط باید خون گریه کنیم] ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @Shabahengam