🟢«الهیات عملی»، «بعثت نبوی» و خودمتناقض بودن «سکولاریسم دینی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸مهمترین کارویژه پیامبر خاتم، «تعمیق تفکر توحیدی» و «امتداد توحید» در همهی گستره زیست بشری و «ساماندهی نهادهای اجتماعی بر اساس فکر توحیدی» بود.
نخستین و مهمترین آموزه او این بود که «قولوا لااله الا الله تفلحوا». البته روشن است که صرف گفتن این جمله کفایت نمیکند. بلکه منظور «باور و اعتقاد» به توحید و «عمل بر اساس اقتضائات آن» است. و از اینجا معلوم میشود که توحید صرفاً یک اعتقاد عقلی یا باور قلبی نیست. بلکه امتداد عملی دارد. هم در زندگی فردی و هم در زیست اجتماعی.
🔹به همین دلیل، در آموزههای اسلامی، آیات و روایات بسیار زیادی را میبینیم که دلالتها و اقتضائات اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی «باور به خدا» و «باور به معاد» را بیان کردهاند. کافی است عبارت «مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» را در کتابهای روایی جستجو کنید، تا امتداد عملی و اخلاقی آن باورهای بنیادین را ملاحظه کنید.
حتی سکولارهایی مثل مهندس مهدی بازرگان و مقلدانش که «خدا و آخرت را تنها هدف بعثت» میدانند و همچنین مقلدان حوزهای آنان که شأن و منزلت پیامبر اکرم (ص) را صرفاً در حد یک «مرشد معنوی» میپندارند، [صرفنظر از نادرستی چنین سخنی] اگر اساساً متوجه گفته خود باشند، و تأملی اندک در لوازم آن داشته باشند، هرگز نمیتوانند از سکولاریسم و جدایی دین از سیاست و اجتماع سخن بگویند!
زیرا، انسان موجودی اجتماعی است؛ در بطن جامعه و در دل ارتباطات اجتماعی رشد و نمو جسمی و روحی مییابد. «سلوک فردی» بدون ارتباط با «جامعه» ناممکن است. چگونه یک مکتب میتواند داعیة تربیت افراد را منهای توجه به ساختارها و نهادها و پدیدههای اجتماعی داشته باشد؟! چگونه میتواند داعیه تربیت فردی را داشته باشد اما نحوه سلوک فرد به هنگام معاملات اقتصادی و در روابط سیاسی و قضایی و امثال آن را مشخص نکند؟!
♦️بنابراین اگر نیک بنگریم، ترکیب «سکولاریسم دینی»، ترکیبی «خودمتناقض» است. هیچ دینی اساساً نمیتواند نسبت به جنبههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی افراد بیتفاوت باشد. حتی اگر هدف غایی خود را «فردسازی» بداند و نه «جامعهپردازی» یا «تمدنسازی».
#سکولاریسم
#پیامبر_اکرم
#فلسفه_کاربردی
@shabake7
🖇«امروز در بسیاری از نوشتهها و #رسانهها به این واژهها و اندیشههای نهفته در معانی آنها برمیخوریم: ناسیونالیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم، و... و تلاش میشود که ملیتگرایی، #آزادیخواهی، بیبندوباری، تفکیک دین از سیاست و...، عناصر اساسی فرهنگ ما را تشکیل دهند تا با فرهنگ الحادی جهان هماهنگ شویم! و متأسفانه دیگر از آن عناصر حیاتبخش، رشددهنده، معنوی و پویای اسلام صحبتی نمیشود، در حالی که لیبرالیسم با اسلام سازگاری ندارد. #سکولاریسم دین را برنمیتابد. اگر بناست دین از سیاست جدا باشد، پس چرا با انگیزه مذهبی کار سیاسی کردیم؟ چرا انقلاب کردیم و نامش را اسلامی نهادیم؟ مگر این کار سیاسی نبود؟ اسلام و سیاست تنها با جایگزینی عناصر فرهنگغربی الحادی و التقاطی از هم تفکیک میشود و با این جدایی، روزی فرا میرسد که دیگر خبری از آن اعتقادات و ارزشها نیست و یا چنان رنگ میبازند که گویی وجود نداشتهاند!
✍🏻آیت الله مصباح یزدی
📚کتاب آفتاب مطهر / ص110
@shabake7