📕#3
📚 #پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
👦🏻 #جوان. #رمان
✍ #مجید_پورولی_کلشتری
🌀#عهدمانا
🌀معرفی
😤داعش، طالبان، القاعده. . . چنان سر و صدا 💤راه می اندازند که گوش عالم را کر میکند.🤯
این رمان با همین چند صفحه داستان جذاب، تو خالی بودن طبل هایشان را برایت روشن می کند و همچنین قدرت و عظمت تو را !💪
دلم می خواست پول💸 داشتم، این کتاب📕 را دست تمام برادران و خواهرانِ اهل سنتم می دادم.🤝
بعد از تمام شدن کتاب دلم خواست گریه😢 کنم به خاطر مظلومیت اسلام بین ما پیروانش.
حتما بخوانید👌
تا حالا فکر کردید واقعا اهل سنت و شیعه چه تفاوتی باهم دارند⁉️⁉️
یا اینکه داعش از کجا سر و کله اش در آمد⁉️⁉️
🔰این کتاب جواب سوال شماست…
📝 خلاصه:
کتاب، داستانِ فاطمه🧕 استاد دانشگاه در رشته تاریخ است. او برای سخنرانی🎤 به عراق میرود که به دست داعش اسیر می شود😱 و اتفاقاتی در دل داستان برای وی می افتد و … خواندن این رمان، تجربهای متفاوت برای شماست.👀
☘️ برگی از کتاب:
خدا سرباز های خودش را تنها نمی گذارد….
ما باهم حرف زدیم ام جمیل
.
قراری که گذاشتیم یادت مانده⁉️
دلم می لرزد💓 می دانم درباره چه حرف می زند.🗣
_ کشتن🔪 این زن تنها شرط ازدواج👸 ماست. (صفحه ۳۳)
تهیه ی کتاب از طریق آیدی👇
@ketab98_99
@shabcheragh2
📕#13
📚#رمان
📘#وقت_بودن
✍️نویسنده: #جلیل_سامان
📖انتشارات: #کتابستان_معرفت
👦🏻#جوان
🌀 معرفی:
❌خیلی ها وقتی که باید باشند نیستند، وقتی که نباید حاضرند.
🔅 رمان داستان جوانمردی است که به وقتش هست، می ماند و جان و مال و ناموس عده ای را نجات می دهد و وقتی هم که نباید آرام و بی صدا 🤫می رود👣
🍀 برگی از کتاب:
🤗 مائده با هیجان، قبای گل دوزی شده بلوچی اش را چنگ زد. بی اختیار می خواست کل بکشد. عاشق و مشتاق به شوهرش چشم دوخت.
☺️جان محمد انگار داشت عقده تمام این سال ها را بر کنده های بی جان خالی می کرد. چنددقیقه ای طول کشید تا بلاخره جان محمد از نفس افتاده نشست روی زمین و دستار را باز کرد.
ـ جانومد!
😍این را مائده چنان عاشقانه گفت که جان محمد را شرمگین کرد و سرش را پایین انداخت. مائده رفت و به سرعت با لیوانی آب برگشت. با لبخندی برلب دوباره گفت:
ـ جانومد!
😙جان محمد بی طاقت شد. دستی که لیوان را به سوی او گرفته بود، بوسید و به سوی خود کشید.
شب چراغ(کانال بصیرت؛پاسخ به شبهات و شایعات و...)جهت عضویت👇👇👇
@shabcheragh2
📕#75
📚کتاب #زغال_سرخ
✍🏻نویسنده: #سیدحسن_حسینی_ارسنجانی
📖 انتشارات: شهرستان ادب
👱♂ #جوان
🔖 #انقلاب #رمان
☘برگے از ڪتاب:
مدتیه «تل خاکی» را سپردم به دست آنها. افتادند به جان تل و هر چیز عتیقه که از زیر خاک درمی آورند، صندوق می کنند که بفرستند انگلستان. چند روز پیش براش پیغام دادم که این تپه باستانیه و چیزایی که اینها درمی آورند میراث فرهنگی این آب و خاکه. جواب داده بود که اینها از طرف دولت آمدهاند و دارند تحقیقات می کنند…
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات وشایعات و..
@shabcheragh2
📕#93
پسری از گوانتانامو : حس یک زندانی بی گناه را با خواندن این کتاب درک کنید.
📚 #پسری_از_گوانتانامو
✍🏻 نویسنده: #آنا_پررا
🖊مترجم: کیوان عبیدی
🌀نشر #افق
👦🏻 #نوجوان
🔖 #رمان
📖 معرفی:
۲پسر نوجوان که در دو کشور مختلف که از طریق اینترنت باهم ارتباط دارند بازی«بمب افکن» را اختراع کردهاند و با گروه همبازیشان در فضای مجازی بازی میکنند. توسط یک جاسوس شناسایی میشوند و یک شب گروهی به خانهشان میریزند و تمام بازیکنان را دستگیر میکنند و…
برگـــ🍀ــــے از ڪتاب:
تو در یک توطئهی اینترنتی برای بمبگذاری در شهرهای مختلف شرکت داشتهای، این چیزی است که توی این ورقههای امضا شده، نوشته شده. خب، حالا به ما میگویی که دستور این بمب گذاریها از کجا صادر شده است؟ اینها اتهاماتی است که به من، خالد ۱۵ ساله میزنند، فقط به این دلیل که یک بازی کامپیوتری به نام « بمب افکن» بازی میکردم… فقط همین.
شب چراغ کانال بصیرت پاسخ به شبهات و شایعات و...
@shabcheragh2