📕#9
📘کتاب:#طیب
✍️نویسنده:گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌹 #انقلاب
🙎♂#جوان
🌀معرفی:
طرف از این رو به اون رو شده!
⬆️⬇️
قمار برایش حلال بود، شراب🥂 برایش حکم آب 🥛داشت.
حرام برایش شیرین🍰 بود و
کلا رنگ زندگی اش را خودش انتخاب می کرد.
اما ته دلش❤️ یک قطره خون بود که او را گاهی حالی به حالی می کرد و آخر هم…
کتاب طیب جذ اب وخواندیست زندگی این مرد که ازاین رو به آن رو می شود.
☘️ برگی از کتاب:
در مقابل ساختمان شهربانی تهران، طیب خان پیاده شد.
مسئول کلانتری از او اجازه گرفت و یک دستبند و یک پابند به او زدند.
طیب خان در طبقه بالا پشت در اتاق تیمسار نصیری ایستاد آنجا یکی دیگر از دوستان طیب نیز حضور داشت.
این دو نفر را نیم ساعت پشت در اتاق معطل کردند
بعد هم که وارد شدند نصیری رو به دوست طیب کرد و شروع کرد به فحش دادن🙄😱.
طیب خان سرش را بالا آورد و گفت: “….فکر نکنم حق داشته باشی به ما فحش بدی.”😡
نصیری بلند شد و گفت: مثلا اگر به توی فلان فلان شده فحش بدم چه غلطی می کنی؟😏
یک دفعه دیدیم طیب خان به سمت نصیری حمله کرد و گفت: به گور پدرت خندیدی😤 و بعد …
@shabcheragh2