#خاطره_شهید_علی_امرایی. سردار؛ دلگرمی خانواده مدافعان حرم بود
با خواهر شهید هم کلام میشویم. «اعظم امرایی» میگوید: «کار پدر و مادرم از جمعه تا امروز شده گریه. سردار، دلگرمی خانواده شهدای مدافع حرم بود.»
او از تیر ١٣٩۴می گوید، از لحظه شهادت سه شهید؛ «داعش در حال پیشروی بوده و مدافعان حرم، برای اجرای یک عملیات از منطقه درعا به سمت دمشق حرکت میکنند. برادرم علی، ابراهیم غفاری و محمدحمیدی با هم بودند که ماشینشان در اثر اصابت راکت منفجر میشود و هر سه نفر در یک زمان به شهادت میرسند. ماشینی که در آن سردار سلیمانی و چند نفر دیگر از مدافعان حرم بودند با فاصله ۱۷ دقیقه از ماشین برادرم به همان نقطهای میرسند که این سه نفر شهید شده و تکههای بدنشان در اطراف ماشین پراکنده شده بود.»
بغض امان نمیدهد. گریههای خواهر شهید، خاطره را نیمه کاره میگذارد. حق دارند، ۴ سال گذشته و سنگینی داغ شهادت سردار سلیمانی دوباره رنگ تازهای پاشیده به داغ برادر.