🌴یاد شهید #کاظم_عاملو به خیر.
گردان جندالله ماموریت داشت به روستای آلوت برود روستای مرزی ایران و عراق.ده روز آنجا مستقر بودیم با توجه به مردم خوب و خونگرمش خیلی ترسناک و مخوف بود.شجاعت کاظم آنجا برایم نمود پیدا کرد صبح ها بلند شد و اذان میگفت در دل خطر و وسط آن موقعیت!البته برخورد او با مردم اهل سنت و کردستان دوستانه و خوب بود .با کردها رفاقت خوبی داشت در نماز جمعه بانه شرکت میکرد تاکیدش حفظ وحدت شیعه و سنی بود.خیلی عجیب بود بچه ها پشت بیسیم گفتند:قرار بود شب گذشته نیروهای کومله به آلوت حمله کنند و کار را یکسره کنند ولی وسط راه پشیمان شدند و عقب نشینی کردند.بعدها یکی از شهدا در خواب به کاظم گفته بود:به برکت وجود امام زمان عج آن شب نجات پیدا کردید.به ما میگفت:اگر خوب باشید دیدن امام عصر عج کار مشکلی نیست گفت:اگه کارهایی که میگم انجام بدید٬حتما به آرزوتون می رسید؛پاک باشید با وضو باشید نماز اول وقت بخونیدو...خیلی مراعات میکردیم خود کاظم در تنهایی به ما تذکر میداد .یک شب کاظم آمد و گفت:امشب دعای توسل داریم اگر خدا بخواد همه ائمه می آیند اتاق ما .البته به گفته بود حضرت حجت را زیارت میکنیم اما به دلیل گناه برخی بچه ها این سعادت نصیب نشد.من دعا را شروع کردم حال کاظم منقلب بود بغضم ترکید و شروع کردم بلند گریه کردن کاظم رو کرد به من گفت می فرمایند گریه نکن حس کردم حضور دارند.خیلی چیزها را نمیتوانم بر زبان بیاورم آخر دعا کاظم بلند شد و با تک تک امامان سلام داد و بدرقه کرد. روایت از آقای حسن حمزه(پدر بزرگوار شهید محمدحسین حمزه)
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayesh