🌴یاد شهید #حاج_مهدی_زین_الدین به خیر
یک جوان بیست و چندساله با ریش های کم پشت و سرو وضع خاکی ،گوشی را گرفته بود دستش و داشت از پشت بی سیم نیروها را هدایت می کرد. توی همان نگاه اول به دلم نشست. تا مارا دید ،لبخندی روی لبش پررنگ تر شد .سری تکان داد و سلام کرد. مهجور دست روی شانه ام زد و گفت:برادر زین الدین ،ایشون آقای آینه ست، جانشین واحد خمپاره. یواشکی طوری که آقا مهدی نشنود، پرسیدم:مهجور این بنده خدا کیه؟مگه نگفتی بریم پیش فرمانده؟پس درویش کجاست؟ گفت: از دیروز که حسن درویش تیپ رو تحویل داده رفته، آقا مهدی فرمانده ی تیپه، در آن آشفته بازاری که نیروها داشتند بر می گشتند و عملیات به بن بست خورده بود،دلم مثل آب روی آتش می جوشید، دیدنش آرامم کرد. آقا مهدی همین طور بود، هرجا که به تنگنا می افتادیم و فکر می کردیم زمین به آسمان رسیده، نگاهش، خنده اش، دو سه کلام حرفش زیر و رویمان می کرد.بعد یک حال و احوال درست و درمان که حسابی سر کیفم آوزد، چند تا دستور داد و گفت:از این به بعد خودت مسول واحد خمپاره ای. برو ببینم چه کار می کنی.
(روایت مجید آیینه)
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨ممکن بود بعد از دو ساعت گریه و زاری برای ایشان اتفاقی بیافتد !!!
🔘 آقای موسوی کاشانی از اعضای بیت رهبری :
💠 در یکی از سفرهایی که مقام معظم رهبری به #مشهد داشتند ، مستقیم به زیارت مشرف شدند ، اتاق تاریکی در انتهای دفتر آقای #طبسی است که مُشْرِف به حرم می باشد و پنجره کوچکی دارد که مقام معظم رهبری آنجا زیارتنامه می خواندند .
وقت شام رفتم تا ایشان را برای شام دعوت کنم ، دیدم معظم له در حال #گریه_و_زاری است ، بار دوم رفتم باز دیدم ایشان غرق در #توسل است ، بار سوم رفتم باز ایشان را در همان حال دیدم.
ما و نیروهای حفاظت ، تصمیم گرفتیم ایشان را از آن حال خارج کنیم ، چرا که ممکن بود بعد از #دو_ساعت گریه و زاری برای ایشان اتفاقی بیفتد. این بار جلوتر رفتم در را زدم و عرض کردم :
دوستان منتظرند تا شما تشریف بیاورید.
#آقا همان طور که در گریه و توسل غرق بودند ، بلند شدند و #زیارت_امین_الله را شروع کردند بعد از زیارت و راز راز و نیاز عاشقانه ، آقا تشریف آوردند.
📚 کتاب «آب آیینه آفتاب» ص 62
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #زینب_کمایی به خیر
دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه میرفت، و با پولش کتاب برای مجروحین میخرید و هفتهای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا میرفت و کتابها را به مجروحین هدیه میکرد. چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانشآموزان پخش میکرد.
تا آنها بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمندهها از آنها چه توقعی دارند، مخصوصاً سفارش مجروحین درباره حجاب را پخش میکرد
🌹🌹🌹🌹
هر بار که برای تشییع پیکر شهدا به گلزار شهیدان اصفهان میرفت، مقداری از خاک قبر شهید را میآورد و تبرکی نگه میداشت.زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.» زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند
🌹🌹🌹🌹
زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت اول به مسجد المهدی میرفت، نماز میخواند و بعد به خانه میآمد، در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید.منبع:راز درخت کاج
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 پس بقیه چی ؟!!
💠 زمانی که #ضریح مطهر حضرت #امام_رضا (ع) در حال تعویض بود، در خدمت #مقام_معظم_رهبری به پابوسی #امام_هشتم (ع) مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در کنار مرقد آن امام (ع)، مشغول راز و نیاز بودند، چون ضریح را برداشته بودند حضور در کنار قبر رنگ و بوی دیگری داشت.
بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیتالله خامنهای، آقای #واعظ_طبسی به ایشان عرض کردند: #آقازاده هم بیایندنزدیکتر تا از نزدیک امام را زیارت کنند.
معظمله فرمودند:
#پس_بقیه_چی؟
این دقت را همواره حضرت آقا دارند.
ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد میتوانند از نزدیک قبر امام هشتم (ع) را زیارت کنند، فرزندان هم بیایند. پس از بیان آقا ، همه توفیق حضور یافتند.
پ ن : به مناسبت فرارسیدن شهادت #امام_رضا علیه السلام
🌐 گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از حجت الاسلام والمسلمین حقانی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
ما همه در معرض امتحانات الهی هستیم
با نداشته ها و داشته ها و گرفته ها و خواسته ها و عشق ها و نفرت ها و ... در حال امتحان هستیم
ادعاها "هل من مبارز " طلبیدن است
زندگی معادله چند مجهولی است که باید با جهاد و مبارزه به رضایت باریتعالی دست یافت
تا یار چه خواهد و تقدیر چه باشد🌷 #دلنوشته خانم مریم درگاهی. https://eitaa.com/shabhayeshahid