سبز مثل ردای اهلبیت ابامحمد...
از مدینه تا کربُبلا
سایه به سایه
قدم قدم
نفس نفس
با حسن و عمرو و قاسم
فاطمه و عبدالله و نفیله و...
این بار با خاندان کریم اهل بیت...
___
زیبا بود
خیلی زیبا :)
کنج قلبم جای گرفت و دریچه ای جدید برای نگاه کردن به روی چشمانم باز کرد...
پیشنهاد خواندن؟
صدالبته، از دستش ندید 🍃
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
بخوانیم کوفه را در پیش از عاشورا
و پس از آن
دلهره ی شب دهم محرم را از زبان حُر...
✨
چند روزی را بتازیم به دنبال اسبی که سوار را برای بخیر شدن عاقبتش از دل سیاهی سپاه پسر زیاد به قلب کاروان کوچک سیدشباباهلجنة میرساند
___
این چند صفحهی زیبا را
به چشمان شما هدیه میکنم :) لذت ببرید
به قلم خانم محبوبه زارع
از انتشارات کتابستان
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
ོ شَبیهِ اَبر...
این و یادتونه؟ یادم رفت معرفیش کنم... دوتای شبیه بهشم دارم میخونم خیلی رقیق القلب کنه... 🙂♥️
مادر آفتاب...
روایت هایی کوتاه، ساده، زیبا
از زندگانی حضرت مادر سلام الله علیها... 🌱
به قلم خانم مهریالسادات معرک نژاد
چاپِ نشر شهید کاظمی
#معرفی_کتاب
امیدوارم لذت ببرید :)
@shabih_abr
به شفاعتِ این زن
شیعیانِ علی وارد بهشت خواهند شد
_
کدام زن؟
فاطمه را میگوید...
فاطمه ی علی...
فاطمه ی علی که
فاطمه بنت رسول را نمیگویم...
فاطمه، اُختِ علیابنموسی...
پس چرا در خطوط اولِ کتاب، صدای گریه و زجه و ماتم میشنوم؟
مگر کسی مرده؟ کسی را شهد شهادت دادند یا بندِ اسارت؟
اسارت...
مگر بعد از اهل بیت حسین، باز هم آلالله را اسیری بردند؟
به نام سفر بردند اسیری...
کدام پاره ی تن رسولالله را این بار اسیری میبرند؟
اباالحسن را...
به کجا؟
به خراسانِ ایران
پس
آری تو صدای زجه و ماتم فاطمه اش را میشنوی...
بعدش چه؟
فاطمه با مدینه ی غم بار گرفته که میکند؟
پس گذر فاطمه چگونه به قم میافتد؟
چشم هایت را باز کن و بخوان...
سوال هایت یک به یک پاسخ میگیرند...
همراه شو با فاطمه ی امام...
_
به سپیدی یک رویا 💛🕊
به قلم خانم فاطمه سلیمانی
انتشارات نیستان
١٧١ صفحه
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
حلب، خان طومان، پلاک ٢۵...
انتشارات شهید کاظمی
به قلم خانم شهلا پناهی
✨
حقیقتا بعد از چندین سال، هنوز خان طومان برایم گنگ بود، کتاب، خیلی وقت بود گوشه ی کتابخانه ام نشسته بود سوغات بود از خراسان...
دل از شهر امام رضا کنده بود و به کنج کتابخانه ام آمده، نشسته بود و مرا نگاه میکرد
گاهی با صبر، گاهی با غم، گاهی با خشم، گاهی با افسوس...
که مرا چندین کیلومتر از آقایم دور ساختی که بگذاری خاک بخورم؟
بالاخره قرعه که نه، دلم به نامش وصل شد و در آغوشش کشیدم، سفری مرا به حلب برد
کنار شهدایی که خیلی از آمدنشان نمیگذرد
هنوز روز هایی را که کشور گل باران بود برای آمدنشان به خاطر دارم...
خواندم و خواندم و خواندم...
بغض کردم و فهمیدم و دردمند شدم
و خان طومان را فهمیدم
روایت میکند از هر بُعدی که بگویی...
تاریخ ،جغرافیا، انسان...
و تو میفهمی این مشهد را...
زیبا بود :) ♥️🕊
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
حریر _ به قلم خانم فاطمه سلطانی
از انتشارات کتابستان
✨
شاید اگر ممد بغدادی نبود
حریر و علی بعد از عروسی، به خانه ی بخت میرفتند، چند صباح دیگر هم قد و نیم قد هایی دوروبرشان را میگرفتد و مثل خیلی های دیگر زندگیشان را با شیرینی میگذراندند
اما
اختیار و گردن کلفتیایی که سلطنت رضا شاه به ممد بغدادی داده بود تیشه ای شده بود که ریشه ی یک آبادی را به خون کشید
حریر را از میان عروسی، جلوی چشم همسر و برادر و مردان دِه با خود میبرد
مردان را با غیرتِ آسیب دیدهشان تنها میگذارد
غیرت ضرب خورده ساکت میماند؟
ماجرایی رخ میدهد که حریر را به کاخ گلستان و علی را به قم میکشاند...
و در آخر...
✨
پس از مدت ها کتابی خواندم که جزئیات عمیقش کشش زیادی در وجودم ایجاد کرد که مطالعه اش را ادامه دهم :)
بله
کتاب در زمان تاریخ معاصر ایران، دوران سلطنت رضا شاه، اقدام کشف حجابش را روایت میکند...
زیبا بود :) ✨♥️
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
بعد از دوسال گذشت از آن صبحِسیه روی
اولین بار بود کتابی درمورد حاج قاسم میخواندم
شاید تاثیر مستند پرواز ۱:۲۰ بود
نمیدانم
چیزی که میفهمم این است که دوست ندارم رفتنش را باور کنم
نخواندم تا حقیقت بتک نشود و بر سرم نکوبد که حاج قاسمی بر زمین نیست و ۱۳ دی ماه سال ۹۸ پرواز کرده است...
حقیقت کامم را تلخ کرد...
اما خوبی کتاب صفحات کم و جمع و جورش بود که برای اولین تجربه بغض خفهام نکند و ورقه ها زودتر به پایان برسند...
این کتاب از نشر عهد مانا و به قلم خانم شکوریان فرد بود...
در وقف چهارشنبه حضور دارد و تیکه کتاب هایش را در چند پست بالاتر میتوانید بخوانید...:)
حاج قاسم
داغِ سرد نشده ی ما...🖤
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
پیشنهاد داده بودند برای تحصیل و مبلغ شدن برود عمارات،
شهناز ناراضی بود،
وضعیت کار نامیزون بود،
یک روز سرکار و بیست روز بیکاری،
پایش شکست،
بعد از خوب شدن مهندسی مردانگی کرد و دستش را به کاری بند کرد،
در سیستان؟ نه،
در تهران؟ نه،
اصلا در ایران؟ نه،
کجا؟...
نجف...کربلا...سامرا...
به چه عنوان؟
کاشی کار، گچ کار...
ولی او که سنی..
هیششش!!!
شیعه و سنی ندارد که پدر همه ما علیست :)
بابا علی...
حیدر بابا...
پای شهنوازِ سنی به عراق باز شد
نفس به نفس حریم خدا به مدافع حرم تبدیل شد
💚✨
شهنواز از انتشارات کتابستان
به قلم اقای رضا رسولی
بزرگوار در وقف چهارشنبه حضور دارند
نوش جان روحتون
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
ོ شَبیهِ اَبر...
شبیه کلمه ای که خدا دوست دارد شهید...♥️ @shabih_abr
این کتاب...♥️
تو ، با شهیدِ روایت ، متولد میشی ، زندگی میکنی ، وقت شهادتش دلشوره میگیری و با رفتنش ، جانت هم به درد میآید...
#معرفی_کتاب
@shabih_abr
#معرفی_کتاب
منازعه فلسطین و اسرائیل 🪨🔥
این کتاب شرح تاریخ کشور فلسطین از زمان سلاطین عثمانی به بعده
که چجوری اولین یهودیا با چه قصدی پا به این سرزمین میزارن و دخالت آمریکا و انگلیس چجوری بوده... ‼️
اطلاعات مفیدی میده
ینی برای کسی که خیلی از تاریخ جنگ و صلح و شکلگیری حماس و حزب الله و شخصیت هایی مثل یاسر عرفات
اطلاع نداره
میتونه مفید باشه ✅
ولی اگه از تاریخ این سرزمین میدونید ، کتاب خیلی براتون ابتداییه
من نسخه ی صوتیش و گوش دادم و خیلی راضی نبودم ، شاید نسخه ی چاپیش بهتر باشه...
شما کتابی در این زمینه میشناسید؟ معرفی کنید :))
@shabih_abr
توفیق اجباری دانشگاهه
ارائه ای که گره خورد به نام امامرضا...
خیلی قلم روون و خوانا و راحتی داره ، روایت این که سفر امام رضا از مدینه تا بصره و اهواز و...تا مرو چجوری بوده و چجوری گذشته...🕊
کدوم نقل موثق تره ، آیا امام بعد مدینه رفته مکه یا نرفته و...خلاصه
قشنگه :)
اگه به این موضوع علاقه دارید
این کتاب خوبیه :))))📜
#معرفی_کتاب
@shabih_abr