eitaa logo
شبیه خوانی هنربزرگ‌ ایران
432 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
378 ویدیو
0 فایل
کانال مذهبی، فرهنگی و هنری ارتباط با ادمین: @Karimiiii کانال ما درتلگرام: https://t.me/SHABIHKHANInatan کانال ما درآپارات: http://www.aparat.com/SHABIHKHANInatnz خبرگزاری فارس: https://farsnews.ir/Natanz
مشاهده در ایتا
دانلود
شبیه خوانی هنربزرگ‌ ایران
❇️بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ✳️سخنران اسماعیل مجللی ✅۲۵و۲۶اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ دانشگاه فردوسی مش
با اجازه همه ادیبان و علاقمندان به ادبیات و زبان جسارتی کردیم لباس تعزیه را بر تن فردوسی پوشاندیم. ایشان که در شاهنامه قهرمانان بسیاری را با سلاح ها و اسب‌های اختصاصی شان به جان یکدیگر انداخته اند برای تعزیه غیر از هیچ جایی را نپذیرفتند . ما هم که سرمان درد می‌کند برای این کارها از هیچ رد و نشانی نداشتیم و به ناچار سراغ رفتیم و این استاد هم با آغوش باز از   پیشواز نمود. زمانی که لباس تعزیه را به تن کرد و وارد تکیه دولت شد سکوت همه جا را فراگرفت و فوج جمعیت منتظر شنیدن صدای او بودند . نگاهی به اطراف کرد و با صدایی رسا به مردم گفت مبادا از یاد ببرید هرآنچه که در تعزیه دیده اید و شنیده اید بسیاری از آنها را صدها سال پیش در شاهنامه گفته ام. من فقط عجم را بدین پارسی زنده نکرده ام در این سال سی تاثیر من بر هنرنمایشی تعزیه و شبیه خوانی را خواهید دید و در این مجلس که باشد  به بررسی تاثیر شاهنامه و وجوه اشتراک اندیشه های فردوسی و شاهنامه با متن نسخه های تعزیه و عمومی کردن فرهنگ حماسی در ایران خواهد پرداخت.سکوت سرتاسر تکیه دولت را فرا گرفت و تماشاچیان منتظر برای اجرای تعزیه . فردوسی باز نگاهی هوشمندانه ای به مردم کرد و گفت این مجلس در 25و26اردیبهشت 1403 دانشگاه فردوسی مشهد  با حضور  جمعی از ادیبان و فضلا خوانده خواهد شد. جمعیت تعزیه ای را ندیده و قصد متفرق شدن داشتند اما مات و مبهوت از حضور فردوسی شیرین گفتار ،گویا قصد ترک را نداشتند. فردوسی روی سکوی دولت نشسته بود که ناگاه رجزخوانی هایی را شنید .رجز ها برایش آشنا بود اما گویا شخص رجز خوان را نمیشناخت کمی نگاه کرد و دید قهرمانی با لباس زرد رنگ از قهرمانان فردوسی سخن می‌گوید فورا اورا شناخت او حر بود . دوصد رستم زال و اسفندیار بود پیش من کودکی نی سوار نریمان و سام و دگر اشکبوس بیایند میدان مرا پای بوس به پشت تکاپو چو گردم سوار ببوسد رکاب من اسفندیار