eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
369 دنبال‌کننده
42.3هزار عکس
30.8هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 ️ بمب ناامنی(داعش) چگونه خنثی شد؟ 📡
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 بیژن پیروز: بشار اسد خیال می‌کرد با دیپلماسی همه مشکلاتش حل می‌شود 📡
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 بیژن پیروز: بمباران‌های ترکیه یک میلیون سوری را از آب محروم کرده است 🔹 زیرساخت‌های آبرسانی، آبخیزداری و سدهای سوریه بمباران شده و این اقدام توسط ترکیه، سبب شده بود یک میلیون نفر در سوریه به آب دسترسی نداشته باشند. 📡
🔴 روز گذشته این شیرزن «الناز دارابیان» ★رکورد آسیا رو شکست. ★طلا گرفت. ★پرچم ایران رو بالا آورد. ★برای اهدای مدال با چادر اومد. ★با خواندن سرود ملی اشک ریخت. ★بعد هم گفت: مدالم رو به کودکان غزه اهدا می‌کنم. ولی رسانه‌هامون چقدر بهش ضریب دادند!؟ من و شما رسانه شویم و نشر دهیم @shabnamdhabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 وقتی دلار حدود ۷۵ تومن شد، وزیر اقتصاد باید در خصوص چه چیزی صحبت کند؟ احسنت ، فیلترینگ! 📡
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 چکمه‌های دشمن روی خاکی که رهبرانش به غرب دل بستند و مقاومت را کنار گذاشتند ... 🔹 گزارش میدانی خبرنگار الجزیره از ورود ارتش اسرائیل به استان قنیطره سوریه 📡
🔸 اسرائیلی ها فقط ۱۵ کیلومتر تا اشغال بزرگراه استراتژیک دمشق به بیروت فاصله دارند 🔹 کنترل منابع آب شیرین سوریه به دست صهیونیست‌ها افتاده! 🔹 خبرنگار المیادین: نیروهای اسرائیلی اشغال خود را در جنوب سوریه با تمرکز بر حومه قنیطره گسترش داده اند. گزارش ها حاکی از آن است که آنها وارد روستای جدیدی شده اند و در حال پیشروی به سمت شهر الملاقه هستند. تحرکات آنها آنها را به 15 کیلومتری بزرگراه بین المللی که دمشق و بیروت را که یک مسیر مهم حمل و نقل است، رسانده است. علاوه بر این، آنها کنترل منابع آب شیرین قابل توجهی در حوزه یرموک را به دست گرفته اند و بر ماهیت استراتژیک و منبع محور عملیات خود تأکید دارند. 📡
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 اظهارات بی‌شرمانه وطن‌فروشان شبکه صهیونیستی اینترنشنال؛ از تمسخر اعتقادات مردم تا لحظه‌شماری برای ورود چکمه‌‌های آمریکایی‌ و اسرائیلی به خاک پاک ایران 📡
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 در پیشرفتها و موفقیّتها «غرور» سم است و در ناکامی‌ها و مشکلات «انفعال» زهر است ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 @shabnamshabna
▪️رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی معمای ادب را با همین ابیات حل کردی رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو میان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردی فرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت را همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی خودش را در کنار مادرش حس کرد بغضش ناگهان وا شد خدا را شکر بودی زینب خود را بغل کردی چه شیری داده‌ای شیران خود را که شهادت را درون کامشان شیرین‌تر از شهد و عسل کردی *** رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد به تیغ اشک خود، اعرابشان را بی‌محل کردی ✍️محسن رضوانی 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🔸از قبیله شجاعان ✍️ فاطمه‌ جوادی ▫️شنيده بود كاروان به مدينه نزديك شده است. دلش طاقت نمی‌آورد صبر كند. خودش رفت تا زودتر به كاروان برسد، نزديك دروازه شهر شده بود اما از كاروان خبري نبود. بشير را ديد. بشير سعي كرد راهش را كج كند تا با او مواجه نشود. قدم‌هايش را تندتر كرد، دويد. بشير را صدا زد. بشير، بشير... . بشير ايستاد. پرسيد بشير چه خبر؟ بشير سرش را پايين آورده بود و لب‌هايش را می‌جويد. باز پرسيد بشير چه خبر؟ بشير جواب داد: مادر، سرت به سلامت باد، عبدالله‌ات شهيد شد. ▫️به ياد روزي افتاد كه عقيل به قبيله آن‌ها و يك‌راست به چادرشان آمد و با پدرش صحبت كرد. وقتی عقيل رفت، پدرش صدايش زد. فاطمه! و او چهار زانو مقابل پدر نشست. عقيل آمده بود تا تو را برای علي‌بن ابي‌طالب(ع) خواستگاري كند؛ قبول مي‌كني؟ و او لبخند زده بود. بعدها مولايش به او گفته بود از برادرم عقيل خواسته بودم زني از قبيله‌اي شجاع به من معرفي كند تا برايم شيرفرزنداني بياورد؛ و عقيل تو را برايم خواستگاري كرد. فاطمه دختر حزام‌بن خالدبن ربيعه عن عامر. سرش را بالا آورد و دوباره پرسيد بشير چه خبر؟ بشير نگاه طولاني به او انداخت، چه بگويم مادر، عثمان و جعفرت هم شهيد شدند. ▫️انگار همين ديروز بود كه وارد خانه علي‌بن ابي‌طالب شد. دستي به سر زينب(س) شش ساله كشيد و گفت «خانم به خدمت خانه و شما آمده‌ام.» وقتي علي(ع) فاطمه صدايش كرد، گفت: مرا فاطمه صدا نزنيد هر بار كه اين نام را بگوييد دل بچه‌ها مي‌لرزد. ▫️بشير از اسب پياده شد. نگران شده بود. ام‌البنين هيچ واكنشي از خودش نشان نمي‌داد. صدايش زد: مادر، مادر... . چند قدمي به عقب رفت و دوباره پرسيد بشير چه خبر؟ بشير با صداي لرزاني جواب داد: عباست هم شهيد شد. ▫️چشم‌هايش را بست. روزي را ديد كه حسن(ع)، حسين(ع)، كلثوم(س) و زينب(س) كنار پدرشان بر سر سفره غذا نشسته بودند. عباس تازه به دنيا آمده بود، او را بغل گرفت دور سفره و دور سر بچه‌ها و پدرشان گرداند و گفت: عباسم به فداي شما، عباسم به فداي همه‌تان. ▫️چشم‌هايش را باز كرد طاقتش تمام شده بود. چرا بشير به او نمي‌گفت چه خبر؟ بشير نمي‌فهمد كه او چه مي‌پرسد. فرياد زد از حسين(ع) چه خبر؟ همه بچه‌هاي من هر آن‌چه زير اين گنبد ميناست به فداي ابي‌عبدالله. بگو از او چه خبر؟ و بشير با صداي لرزاني جواب داد، حسين(ع) را لب تشنه... حرف‌هاي بشير تمام نشده بود كه فرياد زد: بند دلم را پاره كردي و شاهرگ حياتم را بريدي. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 نقاشی خاص یا طبیعت زیبا؟ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna