eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
392 دنبال‌کننده
44هزار عکس
32.6هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 👈 هر که آن جا نشیند که خواهد... روزی زنبوری به موری رسید. او را دید که دانه گندم به خانه می برد مردمان پای بر او می نهادند و به او جراحت می رساندند.  زنبور، آن مور را گفت که این چه سختی و مشقت است که تو برای دانه ای بر خود تحمیل می کنی؟ برای دانه ای کوچک و بی ارزش، چندین خواری و دشواری می کشی. بیا تا ببینی که من چگونه آسان می خورم بی این که مشقتی کشم و رنجی برم. پس مور را به دکان قصابی برد. گوشت ها آویخته بودند. زنبور از هوا درآمد و بر تکه ای گوشت نشست و سیر خورد و پاره ای نیز برگرفت تا ببرد. ناگهان قصاب سر رسید و کاردی بر گوشت زد و زنبور را که بر آن جا نشسته بود، به دو نیم کرد و بینداخت. زنبور بر زمین افتاد. آن مور بر سر زنبور آمد و پایش را گرفت و می کشید و می گفت: هر که آن جا نشیند که خواهد، چنانش کشند که نخواهد.   📚 ✍ محمد بن منور 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
📚 👈 آن هم تویی خواجه مظفر از عالمان خراسان بود و اعتقادی به شیخ ابوسعید نداشت. روزی در جمعی گفت: کار ما با شیخ ابوسعید آن چنان است که پیمانه با ارزن. یک دانه، شیخ ابوسعید باشد و باقی منم. (یعنی اگر ابوسعید را با من بسنجند، او مانند یک دانه ارزن در یک پیمانه است و باقی پیمانه منم)  مریدی از مریدان شیخ آن جا حاضر بود. چون سخن خواجه مظفر را شنید، برخاست و پیش شیخ آمد و آنچه از خواجه مظفر شنیده بود، باز گفت.  شیخ گفت برو و با خواجه مظفر بگوی که آن یک دانه هم تویی، ما هیچ چیز نیستیم. 📗 ✍ محمد بن منور 🌺🇮🇷 @shabnamshabna