بعد از اين از تو دگر هيچ نخواهم
نه درودی
نه پيامی
نه نشانی
ره خود گيرم و ره بر تو گشايم
زآنکه ديگر تو نه آنی
تو نه آنی ...
#فروغ_فرخزاد
#شادی_ های_ کوچک
#حس_ خوب
#کافه کتاب
#دلتنگی
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
🍃
گفتی که قلبت در کدامین روز گم شد... ؟!
از سال و روزش چیزی یادم نیست ، فقط...
تندی هوا یا شب نخوابی دیشب ، چشمم میسوخت و هیچ جوره گریههایم بند نمیآمدند . جلوی آینه به یک چشمم فوت میکردم ، از خاک رفته به چشمم گله داشتم و هی دروغ پشت دروغ میگفتم !
تلخی دهان و بی قراری دلم ، تب و لرز وسط تابستان و عرق سرد پیشانی . یکی به گردن قهوههای دم نکشیده افتاد ، یکی به گردن باز ماندن پنجرهی اتاق از شب قبل و باز هی دروغ پشت دروغ میگفتم !
کلمهها به دهانم مثل نمد خیس خورده سنگین شده بودند و زبانم به چاه درونم سر خورده بود . هر حرفی به اندازهی صد سال میکشید ، جفت کردن کلمهها پیرم میکردند تا ادا شوند و هی دروغ پشت دروغ میگفتم !
جای خالی و جای خالی ، یک چیزی در درونم ساکت شده بود . هیچ پیک و پیمانهای در من اثر نمیکرد و مستی قبل از هوشیاری به هذیانم انداخته بود و هی دروغ پشت دروغ میگفتم…
گفتی که قلبت در کدامین روز گم شد…!؟
باز دلم هوس دارد دروغ بگوید ، تندی هوا و غبار به چشم نشسته را بهانه کند. قهوههای دم نکشیده و لرزهای تابستان را متهم کند ، خودش را به کوچه علی چپ بزند و به جای خالی قلبش عادت کند…
خودش را به فراموشی بزند و از یادش برود…
آن شبی که هوای تو را نفس کشید ، قلبش گم شد که تا ابد اسیر پنجرههای نیمه باز بماند و منتظر هوای تو باشد…
#سعید_سلیمانی
#خونه_قدیمی #دلتنگی #عشق #تنها #خانه #پنجره #تابستان #نور #ایرانگردی #همدان #عکاسی
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d