🌼🌼🌼 خانم جان تمام خانه اش نظم داشت ، قاعده و قانون داشت . رختخواب های مهمانش ، لحاف و تشک های دست دوزش . شیشه های ترشی و شور ردیف شده کنج طاقچه حیاطش . ظرف و ظروف آشپزخانه اش . تمام به قاعدهٔ سایز و رنگِ گل و نقش دور بشقاب ها در کمد و بوفه آماده پذیرایی بود . برای ظرفهایش هم قاعده و قانون داشت تا همیشه آماده پذیرایی باشد . گلسرخی ها مهیا بود برای پذیرایی از دورهمی های خودمانی و دم دستی . سرویس بهشتی ها برای پذیرایی مهمان های رسمی . سرویس گل گندمی ها مهیا بود برای نذری های محرم و رمضانش . هر کدام از همسایه ها جشن و ولیمه داشت با دل و جان ظرف های کمد و بوفه ها را امانت می داد . دست و دلباز بود ، طبعش بلند بود ، مثل بخت بلند و مبارکش . ( #ساناز_سلطانی) ✍️@sunysoltani . #خونه_مادربزگ #داستان_کوتاه https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d