eitaa logo
شادی های کوچک «بیدقی»
3.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
564 ویدیو
5 فایل
خوشبختی دیدن معجزه های کوچک است …🌱🐣🍭🪤 آدرس کانال ما👇 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d تبلیغات 👇 @beydaghi_tahereh
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت‌هایی چه فراخ کوه‌هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم پی خوابی شاید پی نوری، ریگی، لبخندی لب آبی گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب: «من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است! نکند اندوهی سر رسد از پس کوه چه کسی پشت درختان است؟ هیچ، می‌چرد گاوی در کرد. کودکان احساس! جای بازی این‌جاست. زندگی خالی نیست مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست آری تا شقایق هست، زندگی باید کرد… سهراب سپهری اینجا :ماسال/اولسبلانگاه 🍃🪴 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
همین روزها؛ اتفاقاتِ خوب، خواهند افتاد؛ درست وسطِ روزمرِگی‌هایمان، دلخوشی‌ها راهشان را گم خواهندکرد و این‌بار به سمتِ ما روانه خواهندشد. شب‌هایی را می‌بینم که از خستگیِ شادی و لبخندِ روزهایمان می‌خوابیم و صبح‌هایی که با اشتیاقِ دلخوشی‌های تازه بیدار می‌شویم. من شک ندارم؛ یکی ازهمین روزها... همه چیز درست خواهد شد https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
محبوب من ! تمام چیزی که ذهنم را مشغول کرده این است که حال تو و حال چشمانت خوب باشد ☘️ عیدتون مبارک 🪴🪴🌸 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
وقتی به تو فکر می کنم تازه می فهمم چقدر بسیارم من به این همه اندک هرکجا کلمه کم می آورم تورا بلند به نام کوچکت آواز می دهم بی برو برگرد هفت شب و هفت روز تمام می بینی دارد از آسمان واژه می بارد علی صالحی 🪴🪴 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
خدایا گشایشی ایجاد کن برای دل هایی که با بغض صدایت می زنند.... https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
گاه زیبایی چنان به ما نزدیک می شود که از تاروپود هستی نیز می گذرد و در ما سرازیر می شود. باید همیشه چنان باشد. سالها پیش در بیابانهای شهر خودمان زیر درختی ایستاده بودم، ناگهان خدا چنان نزدیک آمد که من قدری به عقب رفتم. مردم پیوسته چنین اند. تماشای بی واسطه و رودررو را تاب نمی آورند، تنها به نیمرخ اشیا چشم دارند. دیری است بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانم. از برخوردهای با این و آن کاسته ام. اگر یارانم مثل درخت بید خانه ما کم حرف بودند، هر روز به دیدنشان می رفتم. گاه یک قطره آب که روی دست ما می افتد از همه دیدارها زنده تر است… ☘️🍃 از نامه های سهراب سپهری به یکی از دوستانش(کتاب هنوز در سفرم ) https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم ☘️ پل الووار https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
نام فیلم :هِناس کارگردان :حسین دارابی بازیگران :بهروزشعیبی،مریلا زارعی و … هناس» دومین فیلم بلند حسین دارابی به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه، محصول سال ۱۴۰۰ است فیلمنامه‌ی «هناس» درباره‌ی چگونگی وابستگی شهید داریوش رضایی‌نژاد به وطن و خانواده‌اش است. این فیلم درباره‌ی ترور افراد شاخص ملی است و ژانری درام-بیوگرافی دارد. این فیلم که براساس داستانی واقعی ساخته شده، روایت‌گر قصه‌ی همسر یک شهید هسته‌ای به نام شهره پیرانی است که به دلیل مورد تهدید قرار گرفتن خانواده‌اش، دچار تشویش‌ها و نگرانی‌های درونی می‌شود. درواقع این فیلم تلاش‌های عاشقانه‌ی شهره پیرانی با بازی مریلا زارعی برای بیرون کشیدن زندگی‌اش از تشویش و تلاطم را به تصویر می‌کشد. این فیلم یک نمای بسته از زندگی داریوش رضایی‌نژاد و همسرش را به تصویر می‌کشد؛ تصویری که عاری از کلیشه‌های رایج در زندگی زن و شوهری است. این فیلم با اینکه پایان روشنی دارد اما به‌علت واقعی بودن داستان آن و بازی درخشان مریلا زارعی که یک‌تنه بار درام فیلم را به دوش می‌کشد… https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
امید چیز خوبی است مثل آخرین سکه مثل آخرین بلیط مثل آخرین گلوله مثل آخرین کشتی آخرین سکه نمی گذارد که غرورت بشکند آخرین بلیط نمی گذارد که نا امید از ترمینال ها برگردی آخرین گلوله نمی گذارد که سرباز اسیر شود کسی که امید دارد فقیر نیست همیشه چیزی دارد یادم رفت از آخرین کشتی بگویم آخرین کشتی حتی اگرهم نیاید نمی گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود. 🪴🪴 رسول یونان https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
احمد شاملو تکیه کلامش این بود موقع سلام....یا..موقع خداحافظی می گفت..... ⇜ تنور دلت گرم ⇝ و من.......معنی این جمله را بعدا فهمیدم هر جا که از دلم مایه گذاشتم و..اتفاق خوبی افتاد........یاد حرفش افتادم انگار تنور دلت که گرم باشه نان مهربانی اش را می خوری هر چه دلت گرمتر مهربانی ات بیشتر و........روزگارت آباد تر تنور دلتان گرم... https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
اردیبهشت ؛ حال و هوای عجیبی دارد انگار خدابرای آدمها یک فنجان"عشق"دم کرده انگارخیابانها آغوش بازکرده اند تاغمهای عابران را توی خودشان حل کنند 🌸 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
حال دلم خوب است ... منم و یک فنجان چای تکیه داده ام ... به پشتیِ قدیمیِ قرمز اتاق ... خوشم ... از خنده های مادرم که بوی خوش دست پختش پیچیده در پستوی خانه ... اندکی شعر سروده ام از چشمان پر زرق و برق مادرم چند خطی نوشته ام از ایستادگی های پدرم صدای گنجشک روی دیوار حیاط مهمان ناخوانده را وعده می دهد و چقدر شیرین شنیده ام که مهمان حبیب خداست و خدا ... همان شعری ست که از چشمان مادرم خوانده ام ✍بهزاد غدیری... https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
به چشم‌هایش نگاه کرد و گفت: ‎تو را کجا گم کرده بودم؟ ‎و تصویرش در آیینه به او پاسخ داد: ‎در دردهایت. ‎به چشمهای خودش خیره شده بود و دوباره پرسید: ‎و تو را کجا پیدا کردم؟ ‎چشم‌هایش خندیدند و پاسخ دادند: ‎در دردهایت. ‎متن https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
حوالی اردیبهشت بوی بهشت می آید... ‌ عطر شکوفه ها و خاک باران خورده هوش از سر رهگذران شهر پرانده! فصل بهار شوخی بردار نیست همه را عاشق می کند......‌ https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام برای تو در این جا نوشته‌‌ام نام تمامی آنهایی را که دوست داشته‌ام نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام و دستهایی را که فشرده‌ام نام تمامی گلها را در یک گلدان آبی برای تو در این‌جا نوشته‌ام حالا تو با خیال راحت پروانه‌وار در باغ گردش کن من بالهای پروانه‌ها را هم با رنگهای تازه برای تو در این‌جا نوشته‌ام. رضا براهنی 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
این ساعت سال ها به من گفته است: دیر شد، بجنب، کسی انتظار می کشد. باید این تابلو کشیده شود. جلسه شروع شد. ساعت بازدید نمایشگاه به پایان رسید. فیلم شروع شد. بانک تعطیل شد. نان تمام شد. نانوایی بست. نیمرو سوخت. یارو گذاشت رفت. بقالی بست. یارت رفت. رفیقت رفت. دکتر رفت. داروخانه بست. عمرت تمام شد. بیچاره ام کرد این ساعت، سال، شب و روز گفت و گفت. و هشدار داد. بس که گفت “دیر شد”، یادم نمی آید گفته باشد “حالا حالا خیلی مانده تا دیر شود. نگران نباش. سر فرصت برو، بدون دلهره به کارت به زندگی ات برس.” بگیریدش این موجود هشداردهنده ی بی رحم را، و در قفسه ای شیشه ای نگه اش دارید از دستش خلاص شوم، ذله ام کرد... https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d