⭕️مالیات طلافروشان کمتر از کارمندان!
🔹بر اساس آمار سازمان امور مالیاتی کارمندان به صورت میانگین در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کردهاند، در حالیکه میانگین مالیات پرداختی صنف طلا و جواهر در این سال ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بوده است.
#ناعدالتی
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
🌸🍃🌸🍃
#داستانک
شرلوک هولمز كارآگاه معروف و معاونش دکتر واتسون به خارج از شهر رفته و شب چادری زدند و زير آن خوابيدند.
نيمه های شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:
نگاهی به آن بالا بينداز و به من بگو چه می بينی؟
واتسون گفت:
ميليونها ستاره می بينم.
هلمز گفت:
چه نتيجه ميگيری؟
واتسون گفت:
از لحاظ معنوی نتيجه میگيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم.
از لحاظ ستاره شناسی نتيجه میگيرم كه زهره در برج مشتری است، پس بايد اوايل تابستان باشد.
از لحاظ فيزيكی، نتيجه ميگيرم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
شرلوک هولمز نگاهی به او کرد و گفت:
واتسون تو احمقی بيش نيستی.
نتيجه اول و مهمی كه بايد بگيری اينست كه چادر ما را دزديده اند ...
گاهی واقعا انسان از اتفاقاتی که در نزديکش ميافتد غافل و در عوض دور دستها را ميبيند.
برداشتهای جورواجور ميکند و تصميمات اشتباهی گرفته و فرصتهای خوبی را از دست ميدهد.
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
🍋❄️
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست...
ما زود باوریم و تو دلال اعتماد!
#تک_بیتی_های_ناب
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
*اطلاعات لطفاً
■ما یکی از نخستین خانوادههایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم. آن موقع من ۹ – ۸ ساله بودم،
یادم میآید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشیاش به پهلوی قاب آویزان بود.
□من قدم به تلفن نمیرسید، اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم. بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفتانگیزی زندگی میکند به نام «اطلاعات لطفاً» که همه چیز را در مورد همه کس میداند. او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
●نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایهمان رفته بود. من در زیر زمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی میکردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم. درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند.
○انگشتم را در دهانم میمکیدم و دور خانه راه میرفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد. به سرعت یک چهار پایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم. و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً».
■چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید: «اطلاعات بفرمائید». من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند.»
▪︎مادرت خانه نیست؟
▪︎«هیچکس بجز من خانه نیست.
▪︎آیا خونریزی داری؟
▪︎نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد میکند.
▪︎آیا میتوانی درِ جا یخیِ یخچال را باز کنی؟
▪︎بله، میتونم.
▪︎پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار.
□بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم …
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد. یکروز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
●او به حرفهایم گوش داد و با من همدردی کرد. به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا میخواند و همۀ اهل خانه را شاد میکند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟» او به من گفت: «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.» من کمی تسکین یافتم.
○یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند. یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد. «اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
■من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم. غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم. راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
□چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد. من ۱۵ دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی میکرد تلفنی حرف زدم و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم
و گفتم «اطلاعات لطفاً».
●به طرز معجزهآسایی همان صدای آشنا جواب داد. «اطلاعات بفرمائید.» من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم: «کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند؟» مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر میکنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
○من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟» و ادامه دادم «نمیدانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟» او گفت «تو هم میدانی که تلفنهایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
■من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم. او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.»
□سه ماه بعد به سیاتل برگشتم. تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد. «اطلاعات بفرمائید.»
▪︎میتوانم با شارون صحبت کنم؟
▪︎آیا دوستش هستید؟
▪︎بله، دوست قدیمی
▪︎متأسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او ۵ هفته پیش در گذشت».
●قبل از که تلفن را قطع کنم گفت: «شما گفتید دوست قدیمیاش هستید. آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
▪︎با تعجب گفتم «بله»
▪︎«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
▪︎سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت: «نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست. خودش منظورم را میفهمد»
▪︎من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.
○هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
منبع: “کتاب سوپ جو”، اثر جک کنفیلد
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چشمه_سار_آرامش
دمی با کلام وحی
❁﷽❁
🍃🌸...وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
🍃🌺#ترجمه:
كسى كه هر چه را آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.سپس (بقاى) نسل او را از عصارهاى از آب پست و بىمقدار مقرّر فرمود.
📮#پیامها:
آفرينش حضرت آدم با آفرينش بنىآدم متفاوت است. «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» (آفرينش حضرت آدم از خاك بود، ولىنسل او از نطفه و آب آفريده شدند.) مهین :پست و ناچیز
🔶سوره سجده آیه ۷
#منشاوی
#قرآن_کریم
#تلاوت
#تفسیر
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی، یا دریای بیکران...
زلال که باشی، آسمان در تو پیداست…
امروز چهارشنبه
۶ دی ماه
۱۳ جمادی الثانی ۱۴۴۵
۲۷دسامبر ۲۰۲۳
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
🇮🇷 آیین تشییع پیکر پاک سردار شهید سیدرضی موسوی
پنجشنبه ۷ دیماه ساعت ۸ صبح
تهران؛ میدان امام حسین(ع)
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
🔷نصب بنر با نوشته حلالم کنید ممنوع شد؛
البته در ایلام
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
شاد شهر
فراخوان ثبتنام دارندگان فیش عمره سال ۸۷ 🔹همه دارندگان فیش عمره سال ۸۷ و پیش از آن میتوانند از امر
⭕️بازار خرید و فروش فیش عمره از تبوتاب افتاد
🔹«فیش ۸۰۰ هزار تومانی عمره بعداز ۱۴ سال ۴ میلیون هم نشده.» این گلایهٔ اصلیِ سپردهگذاران سفر عمره پساز اعلام هزینههای این سفر است.
🔹مدیر یک دفتر زیارتی گفته «همه منتظر عمرهٔ ۲۵ میلیونی بودند، اما هزینهٔ این سفر بیش از ۴۰ میلیون تومان اعلام شده.»
🔹اوایل امسال با اعلام خبر برقراری مجدد سفر عمره، فیش آن بیش از ۴۰ میلیون تومان قیمت داشت، اما حالا با اعلام هزینههای سفر، قیمت آن در دفترهای زیارتی بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است.
🔹یک منبع مطلع در رابطه با تعداد ثبتنامها خبر داده که «باوجود امکان ثبتنام برای بیش از ۶ میلیون ودیعهگذار، کمتر از ۷ هزار نفر ثبتنام خود را قطعی کردهاند.»
🔹در صورت کاهش هزینههای جانبیِ سفر عمره و ارائهٔ تسهیلات به زائران، میتوان این سفر را مثل گذشته با رونق بیشتر برقرار کرد.
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️رئیس سازمان محیطزیست: علت محو شدن ابرها در بالای دریاچه ارومیه در دست بررسی است.
✍پ.ن : فقط زود بررسی هاتونو بکنید که دیگه دریاچه چند سطل بیشتر آب نمونده...
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
هدایت شده از اخبار مدیریت بحران شهرداری اسلامشهر
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درزمان قطعی برق داخل آسانسور چه کار باید کرد ؟؟
💢💢💢💢💢💢💢
کانال اخبار، آموزش و اطلاع رسانی ستاد مدیریت بحران شهرداری اسلامشهر
https://eitaa.com/mbohran