غزل انتظار *
✍سلمان فرج اللهی آذر
از زمانیکه عدالت مُنتهای آرزوست
مانده چشممنتظر درامتداد راه دوست
از فراسوی زمان روزی فرا خواهد رسید
آنکه خورشیدوخروش ِصاعقه در دست اوست
در غریبستان خالی از فروغ و روشنا
این دل حسرت نشین آن آشنا را پرس وجوست
روز دیدار همایونیِّ او ، خواهد شکست
بغض سنگین جدائیها که عمری در گلوست
جلوه ی جاوید عشق و جوهر جاری نور
ترجمان سوره ی خورشید آن آئینه خوست
کهکشانی در مسیر انتظارش چیده ام
با چراغی از شکیبائی که دیگر کور سوست
"آذر ِ"خاموش وخاکسترنشینم من،چه غم
" گر درآتش می پسندد عاشقان را لطف دوست "
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌸🍃
میلاد حضرت ولیعصر بر چشم انتظاران حضرتش مبارکباد
#انتظار
#عدالت
#س_ف_آذر *
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
#ازمنظرطنز
⚡️طنز بی برقی
برق ما هر روز در گرمای سوزان می رود
لا مُروّت صبح و ظهر و شامگاهان می رود
لحظه ای آمد ولی باز اتصالی کرد و رفت
نرم نرمک آمده امّا شتابان می رود !
گفتم از بی برقی و گرما ،به من خندیدو گفت :
غم مخور ای جان،هوا رو به زمستان می رود !
این دَما از روزگار ما در آورده دَمار
در چنین وضعی دَمادم برقها مان می رود
موقع خُرما پزان ،خورشید در برج تَموز
قطره قطره هِی عَرق از زیر تُنبان می رود
جای اکسیژن درون سینه ها در پایتخت
بی هوا با هر تنفّس دود تهران می رود
آنقدر گرم است حتی، اِتیوپی اینگونه نیست
خط ِداغ ِاُستوا شاید ز ایران می رود
گرچه گرما رفته بالای ۴۰ سانتیگراد
لیکن اینجا شهرما بالای دوخسان* می رود
باد دلچسب کولرگازی اگر چه جانفزاست
قبض برقش قبض روحت می کند،جان می رود
برق شهر آمپر کشید و بازهم کنتور پرید
می پَرد زِرتی همینکه زیر جریان می رود
ساک ساکی کرد و یخچال رفیقم شد خراب
طفلکی از آن زمان دنبال تاوان می رود
پُست ِ برق ِنبش ِ میدان محل شد مُنفجر
جانعلی بَهر تماشا سوی میدان می رود
عدّه ای از آن صدا امّا کمی قورخیده اند
سمت منزل مرد همسایه هراسان می رود
با تماس ِعضو شیرین کار شورای محل
گشت ِ فوریّت ،برای رفع ِنُقصان می رود
برقشان کم می رود در قسمت بالای شهر
برق ما پایین شهری ها فراوان می رود !
زیر بمباران ِ اسرائیل ِپَست ِ نابکار
مُطمئناً برق غزّه ، برق لبنان می رود
برق ما امّا در این مرز سراسر پُرگهر
عاری از جنگ و بدون بمب باران میرود
آنچه بر ما می رود از قطعی هر روز برق
از تلاش، از سعی زیبای مدیران می رود
سیستم فرسوده و مستهلکِ ماشین برق
سالها تِرترکُنان ، بی هیچ فرمان می رود
فاز مسئولین که اغلب فاز خاموشی بُود !
پول این مردم کجا بهر چه عنوان می رود؟
زیر باد اِسپیلت برنامه ریزی می کنند
کومپِلت برق محل ،کُل ِّ خیابان می رود
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️✍سلمان فرج اللهی آذر
*دوخسان ، به زبان تُرکی یعنی ۹۰ 😊
#برق
#بی_برقی
#شعرطنز
#سلمان_فرج_اللهی_آذر
#س_ف_آذر
#شادشهر
https://eitaa.com/shadshahr
✍ غزلی قدیمی در وصف امام حَسن مجتبی(ع)
عرشیان مَحو گُل روی حسن
فرشیان خاکِ در کوی حسن
جرعه نوشان حریم ملکوت
سرخوشند از مِی ِمینوی حسن
قبله ی قاطبه ی اهل نظر
بُوَد ای دل خم ابروی حسن
کِی رسد سرو دلارآی بهشت
به قد و قامت دلجوی حسن
همه حلم است وهمه صلح وصفا
سیرت و خصلت ِ نیکوی حسن
آیتِ حُسنِ حَسن خواهی اگر
دیده برگیر و نگر سوی حسن
ای ز ره مانده ی نومید بیا
به در مغفرت از کوی حسن
"آذرا " وصف حَسن کار تو نیست
مصطفی بود ثنا گوی حسن
(س.ف.آذر _ ۱۵ رمضان ۱۳۷۸ )
#س_ف_آذر
🌺🌿🌸🌿🌺🌿🌸🌿
میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام فرخنده و مبارک باد .
#شادشهر
@https://eitaa.com/shadshahr
چند بیت از قصيده " استاد نامه"
✍اثر آمیز فرج
حضرت استاد لگد می زند
دست بزن دارد و بد می زند
از لگدش فاصله باید گرفت
چون عصبانی بشود می زند
مثل بروسلی بکند هَه هُو
هر که جلوتر برود می زند
روی سر و گردن و زیر شکم
فنی اگر هست بَلد می زند
هرکسی از روی غلط یا درست
گوش به حرفش ندهد می زند
لات سر گردنه را دیده ای ؟
دست به چاقو ببرد می زند
آدم ِ بی جنبه ی بد مست را
مِئ نده ساقی ، بخورد می زند
آدم ِ ناکس که مهم می شود
ریشه ی هر کس برسد می زند
چونکه بدستش بدهی شهر را
نام خودش کرده سَند می زند
کار به دیوانه اگر بِسپُری
سنگ به مینای خرد می زند
...
#ازمنظرطنز
#فرج_میرزا
#آمیزفرج
#س_ف_آذر
#شادشهر
@shadshahr