#عاشقی دردسری بود، نمیدانستیم…
حاصلش خونجگری بود💔 نمیدانستیم…
پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم🕊
شرط، بی بال و پری بود. نمیدانستیم…
آسمان از تو خبر داشت! ولی ما از تو
سهممان بیخبری بود:)💔 نمیدانستیم…
آب و جاروی در خانه ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود… نمیدانستیم…
اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده🍂
عاشقی دردسری بود… نمیدانستیم…
تا ظهورت چقدَر فاصله داریم آقا؟🙂💔
آه! از #جمعه ی بی تو، گله داریم آقا…
رفته بودی که بیایی چقدَر طول کشید…
عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید…
ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟؟
نذر کردیم به پای تو بیفتیم. بیا…
تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا…
ما که مردیم، بیا، پس تو کجایی آقا؟
مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی
مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی
از به خود آمدن این قافله را گم کردیم…
وای بر ما... پسر #فاطمه را گم کردیم…💔🥀
دست برداری از این غیبت طولانی اگر
من به پای تو بریزم طلبی جامِ دگر
از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است؟
فقط از هجر سرودن نکند سهم من است؟
من #شب_جمعه قرار تو دلم میخواهد…
صبح فرداش، کنار تو دلم میخواهد…
بخدا منتظرِ آمدنت میمانیم…:)))
پای این #عشق اوِیسِ قَرَنَت میمانیم…
تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد…
سحر وصل همیشه شب هجران دارد🌃
تا به اندازه ی شمعی که ز سر میسوزد
پر پروانه به امّید سحر میسوزد…
خیر از #جمعه ندیدیم به ولعصر قسم…
بی تو ما طعنه شنیدیم به ولعصر قسم…
صابر خراسانی