ای شعلۀ چشمانت سوزندۀ ایمانم!
اشراق رخ ماهت سرلوحۀ عرفانم!
من هیچ نبودم جز، یک پیکر پژمرده
با آمدنت ای جان! برگشته به تن جانم
هر حرف تو یک آیه، هر جملۀ تو سوره
در محفل پرنورت همصحبت قرآنم
سیّارۀ تاریکم، خورشید پر از مهری
وقتیکه تو میتابی من نیز درخشانم
بر دامن من ای دوست! جز عشق نمیپاشی
باز است به سمت عشق هر گوشۀ دامانم
در آینۀ اشکم تنها نه خدا جاری است
تصویر تو هم پیداست در هر نم بارانم
#زینب_نجفی
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحان الله!
در پس آینه
طوطی صفتم داشته اند
آنچه سلطان ازل
گفت بگو میگویم
#حافظ
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
☘داستان☘
🌹یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد؛ خوابش نبرد، غلامان را گفت: حتما به کسی ظلم شده؛ او را بیابید. پس از کمی جست و جو؛ غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد، دادخواهی نیافتیم.
☄ اما سلطان را دوباره خواب نیامد؛ پس خود برخواست و با جامه مبدل، از قصر بیرون شد؛ در پشت قصر خود؛ ناله ای شنید که می گفت خدایا: یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش اینچنین ستم می شود؛ سلطان گفت: چه می گویی؟ من یعقوبم و از پی تو آمده ام؛ بگو ماجرا چیست؟
👈آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمی دانم؛ شب ها به خانه من می آید و به زور، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار می دهد.
🌹 سلطان گفت: اکنون کجاست؟ مرد گفت: شاید رفته باشد. شاه گفت: هرگاه آمد، مرا خبر کن؛ و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت: هر زمان این مرد، مرا خواست؛ به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم .
🌙شب بعد؛ باز همان متجاوز به خانه آن مرد بینوا رفت؛ مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت. یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید؛ دستور داد تا چراغ ها و آتشدان ها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت.
💥 پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کشته نگریست ؛
پس؛ در دم سر به سجده نهاد، آنگاه صاحب خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.
✨ صاحبخانه گفت: پادشاهی چون تو چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کردن؟ شاه گفت: هر چه هست؛ بیاور.
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید؛
🌹سلطان در جواب گفت: آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم؛ با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من؛ کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم؛ پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری؛ مانع اجرای عدالت نشود؛ چراغ که روشن شد؛ دیدم بیگانه است؛ پس سجده شکر گذاشتم.
🍃 اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛ با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم. اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
🌱گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
🌱گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
🌱اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
🌱گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد کنیم یکدیگر را
تا خدا ما را یادکند.
در گذریم ؛ تا خدا
از ما در گذرد.
خوب بخواهیم ؛ تا خدا
برایمان خوب بخواهد.
خطاهای دیگران را
بپوشانیم ؛ تا خدا
خطاهایمان را بپوشاند.!
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون در آرامش
🌓🌓🌓🌓
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح
بوی تو میدهد پیرهنم
بس که تمام شب
تنگ در آغوش گرفتهام
خیالت را ...
#م_لرستانی( ترگل)
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ندانمت به حقیقت
که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست
صورتند و تو جانی
#سعدی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیش از این دیوانه هارا
محو لبخندت نکن
گونه ات با این وجاهت
چال میخواهد چکار؟
#محمدرضا_مهرپویا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد
#فاضل_نظری
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شیرین گلی را توی گلدان دید امروز
بویش کشید و اندکی رقصید امروز
رخت عروسک را دوباره زیرو رو کرد
با دخترش حرفی زد و خندید امروز
مادر برایش چای آورد و بغل کرد
شیرین خود را با هزار امید امروز
ناگاه رنگ آسمان مثل زمین شد
تاریک شد تا چهرهی خورشید امروز
با دلهره سر را بسوی آسمان برد
مادر شبیه دخترش ترسید امروز
باران گرفت و مثل سمی سرد و وحشی
بر صورت زیبایشان بارید امروز
فریاد مردم از در و از بام برخواست
همراهشان فرش زمین نالید امروز
#زینب_عدالتیان
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
423_22789792856678.mp3
6.67M
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 حامد_ همایون
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش ...
#حسین_منزوی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
(وطندزد)
عسقلان، اشدود یا حیفا چه فرقی میکند؟
دزد پایین شهر با بالا چه فرقی میکند؟
آتش افتاده به جانت از زمین و آسمان
در جهنم یا که در دنیا چه فرقی میکند؟
گنبدت پهلوزده بر وهم آمریکاییان،
لاف تو با بادبایدنها چه فرقی میکند؟
ترس از مرگ و خود مردن، برادرخواندهاند
ترس یا مردن بگو حالا چه فرقی میکند؟
صهیونی با دوستش میگفت: ((مردن حق ماست،
حق من هم مال تو، بابا چه فرقی میکند؟))
تا که عزرائیل همچون موشک قسّام شد
گفت:((شمعون،موشه یا هانا چه فرقی میکند؟
دسته جمعی میبرم اسقاط اسقاطیل را
وَه که بی صهیون هوا اینجا، چه فرقی میکند!))
نقداً این یک فوت، طوفانها به زودی میرسد
شمع را یک فوت یا یک "ها" چه فرقی میکند؟
#سیده_نرگس_هاشمورزی
✅️ عضو کانال
#فلسطین_آزاد
#مرگ_بر_صهیون
#شعر_طنز
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky