eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم زِ نزدیکی کنم فریاد، یا دوری! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔴 چه کنیم در این فصل بیمار نشویم😳 📜 قَالَ امیرالمؤمنین (عليه السلام): تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ. 🔹در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدن ها همان می كند كه با برگ درختان خواهد كرد: آغاز سرما بدن را می سوزاند، و پايان سرما می روياند. (حکمت ۱۲۸ نهج‌البلاغه) 🔺با توجه به اوج سرما در دوره سرد و خشک و ریزش شدید برگ های درختان، لازم است همه مردم نسبت به چند اقدام جدی داشته باشند تا از انواع بیماری های این فصل در امان باشند👇 1⃣ از بادهای سرد این فصل به شدت اجتناب کرده و خود را کاملا بپوشانید 🥶 2⃣ از موتور سواری و دوچرخه سواری اجتناب کرده مگر با پوشش کامل 🧥 3⃣ حتما در خانه از بخار آب استفاده کرده و‌ محیط خانه را مرطوب نگه دارید 💦 4⃣ از غذاهایی با طبع گرم و‌ تر استفاده کنید مانند آبگوشت سوپ و آش و ..🍵 5⃣ از پیاز پخته شده در غذاهای آبکی تناول کنید که به شدت ویروس کش قوی است.🧅 6⃣ از دمنوش های با طبع گرم استفاده کنید.☕️ 7⃣ پیاز را چهار قسمت کرده و در چهارگوشه خانه بگذارید این اقدام باعث جذب ویروس ها به پیاز می‌شود 🧅 🔺در صورت ابتلا به انواع سرماخوردگی ها 🤒 پیاز تازه را رنده کرده و چندبار بو کنید و باقیمانده را داخل زباله بیندازید. این عمل را چند بار در دو روز متوالی تکرار کنید. این مطلب را برای عزیزانتان ارسال کنید😍 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 🌷 وقتی مریم رو دید هول شد. مریم هم از اینکه فاطمه با پویان صحبت میکرد، تعجب کرد. به فاطمه سلام کرد. فاطمه با لبخند گفت: _سلام.بالاخره کلاست تموم شد. پویان از اینکه اینقدر راحت،ناراحتی شو پنهان کرد،جا خورد.فاطمه که متوجه شد مریم از صحبت کردن با پویان تعجب کرده،گفت: _آقای سلطانی برای همیشه دارن از ایران میرن. امروز اومدن دانشگاه که با همکلاسی هاشون خداحافظی کنن.منم خواستم ازشون تشکر کنم. رو به پویان کرد، و بدون اینکه نگاهش کنه،گفت: _جناب سلطانی،من برای تمام حمایت های برادرانه ای که این مدت از من کردید،ازتون ممنونم.امیدوارم زندگی تون پر از خیر و خوبی باشه.هرکجا باشید خدانگهدارتون باشه. برگشت و رفت. پویان خیلی ناراحت بود.تو دلش گفت کاش افشین سر عقل بیاد. سرشو آورد بالا. چشمش به مریم افتاد که داشت نگاهش میکرد.مریم به زمین نگاه کرد و گفت: _خانم نادری کسی رو که لطفی بهش بکنه، هیچ وقت فراموش نمیکنه و همیشه براش دعا میکنه.دعای خیرش همیشه همراه شماست..موفق باشید. مریم هم رفت. پویان همونجا ایستاده بود و به رفتن اونا نگاه میکرد. با خودش گفت، کاش میتونستم همراه پدرومادرم نرم و همینجا بمونم. افشین چندبار باهاش تماس گرفت، ولی پویان جواب نمیداد.به خونه رفت. افشین رو دید که روبه روی پدرومادر پویان نشسته و باهم صحبت میکردن. -تو اینجا چکار میکنی؟ افشین طلبکار گفت: -تو چرا جواب تلفن منو نمیدی؟ باهم به اتاق پویان رفتن. پویان با ناراحتی به افشین خیره شده بود.افشین که معنی نگاهش رو فهمید با خنده گفت: -چرا اون دختر اینقدر برات مهم شده؟!! -وقتی شناختمش فهمیدم چقدر دوست دارم خواهر داشته باشم. افشین قهقهه بلندی زد. وقتی چهره پویان رو دید ساکت شد ولی با لبخند گفت: -وقتی بری آلمان دیگه خواهران و برادران برات بی معنی میشه. پدر پویان با سینی پذیرایی وارد شد و بحث عوض شد. به اصرار پدرومادر پویان،افشین اون شب پیش پویان موند.ولی دیگه حرفی از فاطمه نگفتن. تو فرودگاه، افشین آخرین نفری بود که پویان بغلش کرد تا خداحافظی کنه.کنار گوشش گفت: -جان پویان فراموشش کن. افشین از این همه اصرار کلافه شد. گفت: _تو که میدونی،نمیتونم..تا الان هم بخاطر گل روی تو کاری باهاش نداشتم. پویان فقط نگاهش میکرد؛با التماس. مادرش گفت: -پویان جان،دیگه بریم پسرم. افشین گفت: -صدات میکنن،برو. -خیلی نامردی..نمیبینی دارم التماست میکنم خواهرمو اذیت نکنی؟! با ناراحتی نگاهش کرد و رفت. افشین مات و مبهوت به رفتن پویان نگاه میکرد... 🌷‌ ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوی یلدا را میشنوی؟ انتهای خیابان آذر... باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان.. قراری طولانی به بلندای یک شب.. شب عشق بازی برگ و برف... پاییز چمدان به دست ایستاده ! عزم رفتن دارد... آسمان بغض میکند... میبارد. خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز و... تمام میشود پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی، رفتنت به خیر... سفرت بی خطر...🍂🍂 🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خــدای مـهربان در این صبح زیبـا یک ذهن آرام یک تن سالم یک‌ خیال راحت یک خبر خوش یک خوشی از ته دل و دلی عاشق و مهربان برای دوستان و عزیزانم مقرر فرما 🤲 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز نشاط 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در همین لحظه باش... - در همین لحظه باش....mp3
4.88M
صبح ‌ سه‌ شنبه‌ 28 آذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر که در عاشقی قدم نزده‌ است بر دل از خونِ دیده نم نزده‌ است او چه داند که چیست حالتِ عشق که بر او عشق، تیرِ غم نزده‌ است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عطر گیسوی تو انگیزه‌ی رؤیای من است حس زیبای تو در روح و روان می‌ماند... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود در مذهب عشق کفر و ایمان نبود در عشق تن و عقل و دل و جان نبود هرکس که چنین نگشت او آن نبود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
این فصل پریشان را برگی بزن وبگذر در متنِ شبِ بی ماه دنبال چه می‌گردیم؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
722935552_-712207815.mp3
8.01M
🎙 🎼 شاه بیت 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای سروِ فتادهِ پایِ اسلام سلام اُسطوره ی بی پلاک و بی نام سلام گمگشته ی پیدا شده از سینه ی خاک آلاله ی ما شهیدِ گمنام سلام ✅️ ‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky