پرسیدم: دین یعنی چه؟!
به تابلوی کنار جاده اشاره کرد و خواند:
《بین خطوط برانید》
پرسیدم: چه کسی به آرامش میرسد؟
خواند: 《 انحراف به چپ ممنوع 》
پرسیدم : مردانگی از نظر تو یعنی چه؟
گفت:《 این جاده چرا دور برگردان نداره رفیق؟!》
✍️#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتسیوسوم🌷
-چرا؟ خسته شدی؟
-اگه میتونی رانندگی کنی،من میرم خونه بعد تو برو.اگه نمیتونی اول میرسونمت بیمارستان.بعد با ماشینت میرم خونه. ماشین تو میدم امیررضا فردا برات بیاره.. چکار کنم؟
-برو خونه تون.خانوادهت نگرانتن.
-به من ربطی نداره ولی بهتره بری بیمارستان.به قول خودت شاید خونریزی داخلی داشته باشی.
-لازم نیست.فقط تمام بدنم کوفته ست. تو خونه استراحت میکنم،خوب میشم.
-به من ربطی نداره.
افشین لبخند زد و چیزی نگفت.
از پشت سر به فاطمه خیره شده بود. حالا که غبار کینه از بین رفته بود،تو دلش اعتراف کرد که به فاطمه علاقه مند شده.
فاطمه سرکوچه توقف کرد و گفت:
-بیا بشین پشت فرمان و زودتر از اینجا برو.
-برو تو کوچه.
-نمیخوام بابام و امیررضا ببیننت.
با شیطنت گفت:
_میترسی بلایی سر من بیارن..اینقدر نگران من نباش.
-خیلی پررویی...نمیخوام خانواده م بیشتر از این بخاطر من ناراحت بشن.
پیاده شد و گفت:
-امروز به من لطف کردی،گرچه خودت شروع کردی ولی در هر صورت مرام به خرج دادی،اگه پررو تر نمیشی،ممنون.
چند قدم رفت.برگشت و گفت:
-ترجیح میدم دیگه اتفاقی هم نبینمت.
رفت.
افشین منتظر بود فاطمه بره تو خونه. وقتی رفت داخل و درو بست،ماشین روشن کرد و رفت.
فاطمه درو بست،
پشت در نشست و نفس راحتی کشید. حاج محمود و زهره خانوم و امیررضا سریع به حیاط رفتن.وقتی چهره نگران و ناراحت خانواده شو دید،خواست بایسته و بره سمتشون ولی سرش گیج رفت و افتاد.
زهره خانوم سریع رفت پیشش.
دستی به صورت دخترش کشید.رو به حاج محمود گفت:
-حاجی،تب داره!!
با اورژانس تماس گرفتن.سرم بهش وصل کردن و دارو دادن.
حاج محمود گفت:
-حالش چطوره؟
پزشک اورژانس گفت:
_بخاطر فشار عصبی بوده.دارو هاشو بهش بدید،کم کم بهتر میشه.
افشین تو ماشین،تو پارکینگ خونه ش نشسته بود و به اتفاقات چند ساعت قبل فکر میکرد.
هنوز گیج بود.
اما حالا که اعتراف کرده بود به فاطمه علاقه مند شده،حس خوبی داشت.یاد پویان افتاد.با خودش گفت:
اگه پویان بفهمه عاشق فاطمه شدم، حسابی بهم میخنده و مسخره م میکنه.
لبخندی روی لبش نشست و از ماشین پیاده شد.
روز بعد حال فاطمه بهتر شد.
به چهره نگران پدرومادرش نگاه میکرد. گفت:
_شرمنده م.من خیلی اذیت تون میکنم.. حلالم کنید.
زهره خانوم،فاطمه رو در آغوش گرفت و گفت:
-دختر گلم،چی شده؟!
فاطمه گریه ش گرفته بود
-مامان..خدا همیشه حواسش به من هست.. خدای مهربونم بغلم کرده بود... حتی یه کم فشارم داد...مامان..آغوش خدا چقدر گرم و مهربونه...
سرشو رو شونه مادرش گذاشت و گریه میکرد.
دو هفته گذشت.
فاطمه نزدیک ماشینش بود که افشین گفت:
_سلام
خیلی جدی گفت:
-سلام.گفته بودم...
-گفته بودی ترجیح میدی دیگه اتفاقی هم منو نبینی.
-پس چرا الان اینجایی
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـهربـان معبودم
شب خود و دوستانم را
بـه تـو می سپارم
آرزوهایم زیاد است
اما ناب ترین آرزویم
نـعمت سلامتیست
برای همه ی عزیزانم
ان شـاءالله همـیشه
سلامت و شـاداب باشید
با آرزوی شبی آرام
ودوست داشتنی برای شماخوبان🙏
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون پراز ارامش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
#حافظ
🌺دوستان عزيز
🌺امیدوارم حال دلتون خوب
❄️حال خونه تون گرم
🌺حال زندگیتون صمیمی
❄️حال لحظه هاتون
🌺شیرین و بی نظیر
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز خیر وخوبی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زمستان گرم... - زمستان گرم....mp3
4.64M
صبح سه شنبه 26 دی
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویند وفای او چه لذت دارد
ز آنم خبری نیست
جفاهاش خوش است
#مولانا
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰متن اطلاعیه سوم سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
" إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ"
🔸ملت عزیز و شریف ایران اسلامی- امت بزرگ اسلام
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به شرارت های اخیر رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن فرماندهان سپاه و جبهه مقاومت، با اشراف و تسلط اطلاعاتی بر مقرها و تحرکات این رژیم در منطقه، با شلیک موشک های بالستیک ، یکی از مقرهای اصلی جاسوسی رژیم صهیونیستی ( موساد) در اقلیم کردستان عراق را مورد هدف قرار داده و آن را منهدم نمود.
🔸این مقر مرکز توسعه عملیات جاسوسی و طراحی اقدامات تروریستی در منطقه و خصوصا کشور عزیزمان بوده است.
🔸به ملت عزیزمان اطمینان می دهیم عملیات های تهاجمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا گرفتن انتقام آخرین قطره های خون شهیدان ادامه خواهد یافت.
" وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ"
رهبر ایران که ندارد رقیب
هست پُراز حکمت وعلم وشکیب
داده به یاران ولا این نوید
نصرُ مِن الله وفَتحُ غریب
#سعیدی_تنها
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
من با تو به چشم آمدم و هیچ نبودم
چون سایه عدم بود سراپای وجودم
بر غیرت من عیب مگیر ای همه خوبی
وقتی که به اندازهی حُسن تو حسودم
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پر نگشودم
من "نغمهی نی" بودم و چون "مویهی عشاق"
با آه درآمیخته شد، بود و نبودم
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس
شعری که سزاوار تو باشد نسرودم
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گر چه پیرم دل من با تو جوان میماند!
بی تو یک لحظه که باشد نگران میماند
نبض احساس منی دست به دستم بدهی!
عشق در سینهی من قوت جان میماند
من به عشق تو قسم میخورم و این را بس!
که زِ عشق تو به قلبم ضربان میماند...
عطر گیسوی تو انگیزهی رؤیای من است!
حس زیبای تو در روح و روان میماند
چشم در چشم تو احساس مرا حدی نیست!
چو به شعری بنویسم که زبان میماند...
حدِّ این عشق که داند که خدا میداند!
من چه گویم که از این عشق بیان میماند...
#الهه_نودهی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو
آن شـهــر
محالی کــه هنوز
با دو صد دلهره در حسرت
آغاز توام.....
چشم بگشای و مرا باز صدا ڪــن
" ای عشـق "......
ڪـه من از لهجهی چشمان تو
شـاعــر بشوم
و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشـق به عشـق......
شاید این بار تو را پیش تو
با مرگــ خود آغاز ڪـنم...
#حمید_مصدق
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نوبت خواندن آن سوره بیبسمله است
تا که بر خاک بلاخیز زمین حرمله است
با حسینیم، اگر کلّ جهان شمر شود
باور ماست که این پاسخ هرمسئله است
دشمنی هست و کجا عاری از آن بوده جهان،
تا که "هیهات" بگوییم، همین غائله است
خنجر دوست و دشمن به گلو باشد اگر
ما نترسیم که نای گله پرحوصله است
در قنوتیم و قعودیم و سلامیم و قیام
صبر کن واجب ما مانده و این نافله است
در زمستان زمین، قلبزمان گرم شده
هر شکفتن، خبر از آمدن چلچله است.
#سیده_نرگس_هاشموررزی
✅️عضوکانال
#انتقام
#ایران_مقتدر
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky