eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
671 دنبال‌کننده
2هزار عکس
284 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که تنها امیدِ عالمی مهدی دردها را فقط تو مرهمی مهدی قلب ها از هوا و معصیت لبریز باز هم آرزوی در غمی مهدی دیدنت کاش سهم چشم ما می شد حین باران و اشک نم نمی مهدی می خورد بر دهان منکران یک روز با ظهور تو مشت محکمی مهدی حجت ابن الحسن، الغوث ، ادرکنی فاش کردم که اسم اعظمی مهدی @shaeranehowzavi
چادر مادر حتی نیفتاد از سرش یک بار چادر گل را محافظ بود از هر خار چادر دارد برای هر زن آزاد اندیش با یاد زهرا حرمت بسیار چادر پیچید دور دُر بی مانند مادر مثل صدف در کوچه و بازار چادر کوه وقار است این که می بینید مردم این نکته را می گفت در انظار : چادر آیینه را تا عکس نابینا نبیند شد پرده دارش لحظه ی دیدار چادر نامردها وقتی که دورش را گرفتند او را سپر شد لحظه ی پیکار چادر در کوچه، خاکی شد ولیکن گفت آری از گرگها با حیدر کرار چادر راز کبودی گل سرخش نشد فاش صدیقه را شد حافظ اسرار چادر اما دریغا دور از چشمان حیدر شد شعله ور بین در و دیوار چادر این بیت را با اشک باید خواند مردم! زد بال بال آن روز با مسمار چادر فواره زد خون از گل نیلوفری وای! شد ناگهان مثل شقایق زار چادر @shaeranehowzavi
🥀 ما دل شکسته‌ایم و تو امیّد آخری بانو! شنیده‌ام دل ما را تو می‌خری آمد دلم دوباره حوالیّ کوچه‌ات دیگر نمی‌شود که گذر کرد سرسری آه ای گل محمّدی‌ام! سوختی چرا؟ ای یاسی کبود! شکستی و پرپری... درد شما بزرگ و جهان جای کوچکی‌ست باشد گلایه‌های تو تا روز داوری تو نیستی و جای تو خالی‌ست بی‌گمان اما نشسته‌ است گدایی دم دری... ای دل بایست! خانه‌ی وحی است پشت سر! داری مرا به آخر این کوچه می‌بری! دارد صدای شیونی از دور می‌رسد، شاید به قتلگاه رسیده‌ست خواهری... @shaeranehowzavi
هم عاشق میکاپ خلیجی گشتم هم عاشق خواهر بسیجی گشتم زان روز که شد بسیج لندن فعال من عاشق داف کمبریجی گشتم @shaeranehowzavi
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی طوفانی نوجوانی در وصف امیرالمومنین(ع) در دیدار مدال‌آوران ورزش با رهبر انقلاب @shaeranehowzavi
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت 🔹زمان: دوشنبه، ۶ آذرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۰ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش. 📝مکتوب اشعار را برای نقد به همراه داشته باشید. @eshragh_adabi
. 🌷 خاکیان افلاکی چقدر از دل خاک آسمان درآوردیم چقدر از تن این مرده جان درآوردیم چقدر سورۀ ایمان و آیۀ امید چقدر معجزۀ جاودان درآوردیم اگرچه در پی نام و نشانه‌ها رفتیم هزارها بدن بی‌نشان درآوردیم چقدر چفیه و سربند سرخ یازهرا ز خاک عاطر افلاکیان درآوردیم هزار پیر محاسن‌سفید دریادل هزار سرو رشید جوان درآوردیم چقدر لالۀ گلگون، چقدر چشمۀ خون چقدر زمزم رود روان درآوردیم چقدر قلۀ خوابیده در دل صحرا برای عزت ایرانمان درآوردیم گذشت جنگ و ز خیل بسیجیان از خاک هزار مشعله، صد کاروان درآوردیم @shaeranehowzavi
☘☘ انداخت بر دوشش عبا را مرد خیبر دریای صبرش از همیشه بی¬کران¬تر چادر به سر کرد آسمان غرق ماتم شد همره مردی بدون یار و یاور در شب¬ترین شب¬ها دو نور محض با هم راهی شدند این¬بار در شهری که دیگر حتی تمنای بهاری نیست در آن در باغ خو کرده به خشکی باغ بی¬بر منزل به منزل در زدند آن خانه¬ها را - مردم چه شد قول و قرار حج آخر؟ تنها جواب مردم دل¬مرده این بود: - ما دست بیعت داده¬ایم با فرد دیگر آتش¬فشان شد عقده¬ها و کینه¬هاشان در ازدحام آن نبرد نابرابر بانوی بال و پر شکسته بال و پر زد تا که گره بگشاید از ابروی حیدر مرغان خوش آوازه افتادند در بند مولا به کنج خانه و زهرا به بستر کم کم علی تنهای تنها در مدینه کم کم حسین و زینب و رؤیای مادر ... حالا علی مانده¬ست و چشمی چشمه اشک حالا علی و خار در این دیده تر با استخوانی در گلو مانده¬ست مولا با خاطراتی شعله¬ور از قدر و کوثر @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘ السلام الله علیک یا فاطمه‌الزهراء زمین خوردی علی از پا در آمد به هجده سالگی عُمرت سرآمد کنار قامت غرق به خونت "حَسن" بالش شکست و بی پَر آمد یا فاطمة الزهراء اشفعی لنا عندالله (صبا) @shaeranehowzavi
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا فاطر بحق فاطمه(سلام الله علیها) تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت ازمیخ گفت و از در و دیوار و دود گفت از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت از دست بسته‌ی یل‌خیبر، میان خلق افتادن عمامه حیدر میان خلق لرزید شانه‌های قرار و امان ما بی‌تاب شد ز گریه امام زمان ما از روضه‌خوان بخواه سخن مختصر کند آری بگو رعایت حال پسر کند از شهر غربت پدرش زود بگذرد نام مغیره را به زبان کمتر آورد ... قدری درنگ کرد و از آنجا گریز زد از فاطمه به زینب‌کبری گریز زد از کوچه‌ی مدینه گذشت و به شام رفت با کاروان به کوچه‌ی پر ازدحام رفت یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن @shaeranehowzavi
| روضه‌ی یاس سپید | . . خوشا غزل که در این صبح عید بنویسم میان روضه ی یاس سپید بنویسم دراین سپیده دمان، سر به دوش باغ بگو که از شمیم کدامین شهید بنویسم در این سپیده دمان نامه ای سراسیمه شبیه زلف پریشان بید بنویسم بهار گمشده ای قرب و بعد یعنی چه چه جای آن که قریب و بعید بنویسم تو را که وسعت سجاده ات هواللهی ست به رنگ آیه ی حبل الورید بنویسم ببخش گریه امانم نمی دهد اینجا که از شقاوت دستی پلید بنویسم @shaeranehowzavi