005.mp3
2.81M
#قرآن
هر روز با یک صفحه از قرآن
سوره مبارکه بقره آیات ۲۵ تا ۲۹ با صدای استاد کریم منصوری
شفقت
#پنج_شنبه #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام #زندگی_نامه #ولادت ولادت امام حسن عسکری(علیه السّلام)
#پنج_شنبه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#زندگی_نامه
#ولادت
امام حسن عسکرى(علیه السلام) در روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری به دنیا آمد. پدرش امام دهم حضرت امام هادی(علیه السلام) است. در مورد نام مادر آنحضرت که ام ولد نیز بوده گزارشهای مختلفی وجود دارد. در برخی از منابع، نام او؛ «حدیث»، «سَوسَن»، یا «سلیل» ذکر شده است.
بنابر نقلی، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله وسلم) در سخنی با امام علی(علیه السلام) از ولادت تمام امامان و از جمله امام یازدهم خبر داده و حضرتشان را چنین توصیف فرمود: «خداوند تبارک و تعالى در صلب امام هادی نطفهاى قرار داد که او را نزد خود "حسن" نامید و او را همچون نورى در شهرها قرار داد، در زمین، خلیفه و مایه عزّت امّت جدّش نمود و هادى و راهنماى شیعیانش کرده نزد پروردگارش او را شفیع آنان نمود. خداوند او را مایه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و براى دوستانش و کسانى که او را امام خود بدانند، حجّت و برهان گرداند».
امام حسن عسکری(علیه السلام)، پدر و پدربزرگشان به «ابن الرضا» نیز معروف بودند.
آنحضرت در سال ۲۳۴ قمری و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخوان متوکّل، به سامرّا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند.
امام حسن عسکری(ع) با نرجس (دختر یشوعا، پسر قیصر روم که مادرش از اولاد حواریّون و نسبش به شمعون وصیّ حضرت عیسی میرسد) ازدواج نمود.
امام حسن عسکری (علیه السلام) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آخرین امام شیعیان میباشد.
(منابع مطالب بالا:
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 422، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 313، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 503، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 313.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 2، ص40، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 62، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 2 ص 131.
حسنی، هاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر(ع)، ج 3، ص 481، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1382ق.
ابن ابى الثلج بغدادى، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة(ع)، ص 125، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1410ق؛ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 334، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 208 – 214، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 339.)
شفقت
#پنج_شنبه #قبرستان #اموات #قیامت #فاتحه #مرگ #بهشت #جهنم حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان
#پنج_شنبه
#قبرستان #اموات
#قیامت #فاتحه
#مرگ #بهشت #جهنم
حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان
موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد ونزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است.
وارد شده است:
انسان هنگام مرگ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد.
محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشامم.
شیطان در جواب او مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم، بگو خدایى در عالم وجود ندارد. اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤمن باز درخواست مقدارى آب مى کند.
شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست. اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود.
در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم. اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.
اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان نگردد:
۱.به بندگان خدا ستم روا ندارد،
۲.دعاى عدلیه را زیاد بخواند،
۳.اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند.
۴.نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
حتی شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند. سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است!
( انسان از مرگ تا برزخ, نعمت الله صالحى حاجى آبادى)
006.mp3
3.49M
#قرآن
هر روز با یک صفحه از قرآن
سوره مبارکه بقره آیات ۳۰ تا ۳۷ با صدای استاد کریم منصوری
شفقت
#جمعه #امام_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف #احادیث #ظهور نشانه های عام ظهور
#جمعه
#امام_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#احادیث #ظهور
نشانه های عام ظهور
آن دسته از نشانه ها و علایمی که شاخصه های کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده اند، «علایم عمومی » نامیده می شوند; نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر می دهند و از انحرافات و کج روی هایی که در آن دوره رخ می دهد سخن به میان آورده اند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانه های ظهور امام زمان علیه السلام است، اما در قالب و معیار کلی و عمومی .
«عن ابن عباس عن رسول الله صلی الله علیه و آله: فی حدیث ان الله اوحی الیه لیلة اسری به ان یوصی الی علی واخبره بالائمة من ولده الی ان قال وآخر رجل منهم یصلی عیسی ابن مریم خلفه یملا الارض عدلا کما ملئت جورا وظلما ... فقلت الهی وسیدی متی یکون ذاک؟ فاوحی الله عزوجل الی: یکون ذالک اذا رفع العلم وظهر الجهل وکثر القراءة وقل العمل وکثر القتل وقل الفقهاء والهادون وکثر فقهاء الضلالة والخونة ... وکثر الجور والفساد وظهر المنکر وامر امتک به ونهی عن المعروف ... ;
(اثباة الهداه، ج 7، ص 390 .)
"ابن عباس می گوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شد که باید به حضرت علی علیه السلام سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد; تا آنجا که فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد; از جمله اینکه] عیسی بن مریم علیه السلام پشت سرش نماز می خواند; زمین را پر از عدل و داد می کند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد، ... عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود; قرائتهای [قرآن] زیاد اما عمل کم شود; قتل و کشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت کنندگان واقعی کم شوند; علمای فاسق و خیانتکار زیاد شوند، ... جور و فساد زیاد شود; منکر ظاهر شود; امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند، ...»
«حضرت علی علیه السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان » - که از یاران آن حضرت بود - در باب دجال و خروجش، و پیرامون نشانه هایی از ظهور امام زمان علیه السلام، چنین فرمودند:
«فان علامة ذلک اذا امات الناس الصلاة واضاعوا الامانة واستحلوا الکذب، واکلوا الربا واخذوا الرشا وشیدوا البنیان وباعوا الدین بالدنیا واستعملوا السفهاء وشاوروا النساء وقطعوا الارحام واتبعوا الاهواء، واستخفوا بالدماء ... ;
( بحار الانوار، ج 52، ص 193 . )
" علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع کنند; دروغ گفتن را حلال شمارند; ربا بخورند; رشوه بگیرند; ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند; مردمان کم عقل را بر کارها گمارند; زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند; قطع صله ارحام کنند; از هوا و هوس پیروی کنند و [کشتار و] خونریزی را کوچک شمارند، ... .»"
اللهمَّ عجِّلْ لِولیِّکَ الْفَرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمعه #شهيد
#شهدا
#حاج_قاسم_سليمانى #سخنان
اگر شما می توانید یک درصد از صد درصد توانایی که دارید را به کار ببندید، لازم است که در همان یک درصد شما صد درصد باشید و کار کنید...
السَّلام علیکم ایُّها الشُّهداء و الصدیقین . السُّلام علیکم یا انصار الله و احبائه . السَّلام علیکم یا انصار دین الله .
007.mp3
3.29M
#قرآن
هر روز با یک صفحه از قرآن
سوره مبارکه بقره آیات ٣٨ تا ٤٨ با صدای استاد کریم منصوری
شفقت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #روایات #تفسیر عفو و گذشت پیامبر خدا حضرت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #تفسیر
آن حضرت در عفو و بخشش سرآمد زمان خویش بود، که به دو نمونه اشاره مى شود:
الف) عفو همسایه یهودى
حضرت همسایه اى یهودى داشت که وى را بسیار اذیّت مى کرد، هر روز از پشت بام خاکستر همراه آتش بر روى سر آن حضرت مى ریخت.(1) این کار در ظاهر به عنوان ریختن زباله و خاکستر در کوچه، و در حقیقت به منظور ابراز خشم و کینه یهودى نسبت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) انجام مى شد، و پیامبر کریمانه از کنار آن مى گذشت. تا اینکه یک روز خبرى از مرد یهودى نشد، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از غیبت آن مرد سؤال کرد. گفتند: خوشبختانه بیمار گشته، و بر اثر بیمارى مزاحمتهایش قطع شده است. فرمود: باید به عیادتش برویم! به سمت خانه اش حرکت کرد. در خانه یهودى را کوبید. همسرش به پشت درآمد و سؤال کرد: کیست؟ حضرت فرمود: پیامبر مسلمانان به دیدار و عیادت همسایه بیمار خود آمده است! زن ماجرا را به شوهرش گفت. مرد یهودى که بسیار تعجّب کرده بود، و در مقابل عملى غیر قابل پیش بینى قرار گرفته بود، گفت: در را باز کن تا داخل شوند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد، و کنار بستر بیمار نشست. و از حال بیمار پرسید، و به گونه اى برخورد کرد که گویا هیچ اذیّت و آزارى از این مرد یهودى به آن حضرت نرسیده است. مرد یهودى که از فرط خجالت صورت خویش را مى پوشانید و در برخورد با این اخلاق کریمانه پیامبر اسلام مبهوت شده بود، از آن حضرت پرسید:این نوع برخورد آیا اخلاق شخصى شماست، یا جزء دستورات دینى محسوب مى شود؟ حضرت فرمود: جزء دستورات دینى است، و ما به همه مسلمین سفارش مى کنیم که چنین کنند. مرد یهودى با برخورد زیبا و پرجاذبه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مسلمان شد. حقیقتاً که در وصف چنین انسانى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم).
(1 . در تفسیر نمونه، ج 24، ص 371، اشاره کوتاهى به این داستان شده است.)
شفقت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #روایات #تفسیر عفو و گذشت پیامبر خدا حضرت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #روایات
ب) عفو و بخشش مردم مکّه
مکّه کانون تمام دشمنان اسلام بود. هر دسیسه و توطئه و جنگى که بر ضدّ اسلام رخ مى داد از مکّه نشأت مى گرفت، و مشرکان مکّه به نوعى در آن سهیم بودند. دوران ده ساله رسالت حضرت در مکّه از مشکل ترین دوران زندگى آن حضرت بود. مکّیان در جنگ احد پیشانى و لب و دندان آن حضرت را شکسته و حامى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله)، حضرت حمزه(علیه السلام) را به همراه هفتاد تن از مسلمانان فداکار به شهادت رساندند و...; امّا با همه این امور پیامبر(صلى الله علیه وآله) تدبیرى به خرج داد که مکّه بدون کمترین خونریزى فتح شود. آن حضرت لشکر عظیمى از مسلمانان فداکار تهیّه کرد. جاده هاى منتهى به مکّه را بست. تا گزارشى از تصمیم مسلمانان در حمله به مکّه به مشرکان عرب نرسد. سپس به اتّفاق مسلمانان به سمت مکّه حرکت کرد. مشرکان مکّه هنگامى متوجّه قصد لشکریان اسلام شدند که مسلمانان، مکّه را در محاصره کامل قرار داده بودند. ابوسفیان گفت: در این شرایط اگر دست به شمشیر ببریم و در برابر مسلمانان مقاومت کنیم تمام ما کشته مى شویم، و لهذا چاره اى جز تسلیم نیست. مکّیان تسلیم شدند، و لشکریان اسلام بدون هیچ درگیرى و خونریزى مکّه را فتح کردند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)پس از تحمّل آن همه سختى ها و آزارها، اکنون تمام آزاردهندگان را در اختیار دارد و به هر شکلى که مایل باشد مى تواند از آنان انتقام گیرد. اگر فرد معمولى بود همچون متّفقین به هنگام فتح برلین، پایتخت آلمان، دستور قتل عام مردم را صادر کرد. و به مرد و زن، کوچک و بزرگ، سالم و بیمار رحم نمى کرد، و همه را از دم تیغ مى گذراند. امّا او پیامبر رحمت است، و لذا به کنار خانه خدا کعبه معظمّه آمد. دست در دستگیره در خانه کعبه انداخت. نگاهى به اطراف کرد، همه مشرکان مکّه و سردمداران کفر و شرک در برابرش حاضر بودند. خطاب به آنان فرمود: «ماذا تَظُنُّونَ؟; چه خیال مى کنید؟» شما خود قضاوت کنید که با شما چه کنم؟ چه انتظارى دارید؟
گفتند: «اَنْتَ اَخٌ کَریم وَ ابْنُ اَخ کَریم; تو هم خودت بزرگوارى و هم بزرگوار زاده اى». ما جز عفو و بخشش از تو انتظار دیگرى نداریم!
حضرت فرمود: «اِذْهَبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقاءُ»(1) بروید همه شما را بخشیدم! نه شما را مى کشم و نه به اسیرى مى برم، و نه فدیه اى مى گیرم، بلکه تمامتان را در راه خدا آزاد مى کنم و از تمام ناجوانمردیهایتان کریمانه گذشت مى کنم!
انصافاً که بر چنین گذشت بزرگوارانه و کریمانه اى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم).
سؤال: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مکه را فتح کرد، دستور امان سه گروه را صادر کرد:
الف) کسانى که در مسجد الحرام اجتماع کنند.
ب) کسانى که در خانه هاى خود مانده، و در خانه را به روى خود قفل کنند.
ج) کسانى که در خانه ابوسفیان جمع شوند.
و بدین وسیله امتیازى به ابوسفیان داد، و آتش جنگ خاموش شد، و بدون خونریزى مکّه کاملا فتح شد و مشرکان تسلیم شدند. چرا حضرت على(علیه السلام) با دادن امتیازاتى به معاویه و طلحه و زبیر از جنگهاى زمان خود ممانعت نکرد؟
جواب: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با دادن امتیاز مذکور دست ابوسفیان را براى همیشه از مناصب کلیدى حکومت اسلامى کوتاه کرد. در حالى که معاویه و طلحه و زبیر به چنین امتیازاتى راضى نبودند. آنها سهمى از حکومت اسلامى را مطالبه مى کردند که اگر حضرت موافقت مى کرد باعث تجزیه حکومت اسلامى مى شد. اگر حضرت حکومت معاویه بر شام را امضا مى کرد، بى شک معاویه شام را از حکومت اسلامى جدا مى کرد.
بنابراین همان گونه که پیامبر براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز داد، حضرت على(علیه السلام) نیز براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز نداد.
(1 . بحارالانوار، ج 21، ص 106 .)