eitaa logo
شفقت
67 دنبال‌کننده
449 عکس
55 ویدیو
1 فایل
راه و رسم بندگی ارتباط با ادمين: @ramadan
مشاهده در ایتا
دانلود
شفقت
#جمعه #امام_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف #احادیث #ظهور نشانه های عام ظهور
نشانه های عام ظهور آن دسته از نشانه ها و علایمی که شاخصه های کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده اند، «علایم عمومی » نامیده می شوند; نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر می دهند و از انحرافات و کج روی هایی که در آن دوره رخ می دهد سخن به میان آورده اند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانه های ظهور امام زمان علیه السلام است، اما در قالب و معیار کلی و عمومی . «عن ابن عباس عن رسول الله صلی الله علیه و آله: فی حدیث ان الله اوحی الیه لیلة اسری به ان یوصی الی علی واخبره بالائمة من ولده الی ان قال وآخر رجل منهم یصلی عیسی ابن مریم خلفه یملا الارض عدلا کما ملئت جورا وظلما ... فقلت الهی وسیدی متی یکون ذاک؟ فاوحی الله عزوجل الی: یکون ذالک اذا رفع العلم وظهر الجهل وکثر القراءة وقل العمل وکثر القتل وقل الفقهاء والهادون وکثر فقهاء الضلالة والخونة ... وکثر الجور والفساد وظهر المنکر وامر امتک به ونهی عن المعروف ... ;  (اثباة الهداه، ج 7، ص 390 .) "ابن عباس می گوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شد که باید به حضرت علی علیه السلام سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد; تا آنجا که فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد; از جمله اینکه] عیسی بن مریم علیه السلام پشت سرش نماز می خواند; زمین را پر از عدل و داد می کند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد، ... عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود; قرائتهای [قرآن] زیاد اما عمل کم شود; قتل و کشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت کنندگان واقعی کم شوند; علمای فاسق و خیانتکار زیاد شوند، ... جور و فساد زیاد شود; منکر ظاهر شود; امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند، ...» «حضرت علی علیه السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان » - که از یاران آن حضرت بود - در باب دجال و خروجش، و پیرامون نشانه هایی از ظهور امام زمان علیه السلام، چنین فرمودند: «فان علامة ذلک اذا امات الناس الصلاة واضاعوا الامانة واستحلوا الکذب، واکلوا الربا واخذوا الرشا وشیدوا البنیان وباعوا الدین بالدنیا واستعملوا السفهاء وشاوروا النساء وقطعوا الارحام واتبعوا الاهواء، واستخفوا بالدماء ... ;  ( بحار الانوار، ج 52، ص 193 . ) " علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع کنند; دروغ گفتن را حلال شمارند; ربا بخورند; رشوه بگیرند; ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند; مردمان کم عقل را بر کارها گمارند; زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند; قطع صله ارحام کنند; از هوا و هوس پیروی کنند و [کشتار و] خونریزی را کوچک شمارند، ... .»" اللهمَّ عجِّلْ لِولیِّکَ الْفَرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ٣٨ تا ٤٨
007.mp3
3.29M
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ٣٨ تا ٤٨ با صدای استاد کریم منصوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفقت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #روایات #تفسیر عفو و گذشت پیامبر خدا حضرت
آن حضرت در عفو و بخشش سرآمد زمان خویش بود، که به دو نمونه اشاره مى شود:   الف) عفو همسایه یهودى حضرت همسایه اى یهودى داشت که وى را بسیار اذیّت مى کرد، هر روز از پشت بام خاکستر همراه آتش بر روى سر آن حضرت مى ریخت.(1) این کار در ظاهر به عنوان ریختن زباله و خاکستر در کوچه، و در حقیقت به منظور ابراز خشم و کینه یهودى نسبت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) انجام مى شد، و پیامبر کریمانه از کنار آن مى گذشت. تا اینکه یک روز خبرى از مرد یهودى نشد، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از غیبت آن مرد سؤال کرد. گفتند: خوشبختانه بیمار گشته، و بر اثر بیمارى مزاحمتهایش قطع شده است. فرمود: باید به عیادتش برویم! به سمت خانه اش حرکت کرد. در خانه یهودى را کوبید. همسرش به پشت درآمد و سؤال کرد: کیست؟ حضرت فرمود: پیامبر مسلمانان به دیدار و عیادت همسایه بیمار خود آمده است! زن ماجرا را به شوهرش گفت. مرد یهودى که بسیار تعجّب کرده بود، و در مقابل عملى غیر قابل پیش بینى قرار گرفته بود، گفت: در را باز کن تا داخل شوند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد، و کنار بستر بیمار نشست. و از حال بیمار پرسید، و به گونه اى برخورد کرد که گویا هیچ اذیّت و آزارى از این مرد یهودى به آن حضرت نرسیده است. مرد یهودى که از فرط خجالت صورت خویش را مى پوشانید و در برخورد با این اخلاق کریمانه پیامبر اسلام مبهوت شده بود، از آن حضرت پرسید:این نوع برخورد آیا اخلاق شخصى شماست، یا جزء دستورات دینى محسوب مى شود؟ حضرت فرمود: جزء دستورات دینى است، و ما به همه مسلمین سفارش مى کنیم که چنین کنند. مرد یهودى با برخورد زیبا و پرجاذبه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مسلمان شد. حقیقتاً که در وصف چنین انسانى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم). (1 . در تفسیر نمونه، ج 24، ص 371، اشاره کوتاهى به این داستان شده است.)
شفقت
#شنبه #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم #داستان_آموزنده #روایات #تفسیر عفو و گذشت پیامبر خدا حضرت
ب) عفو و بخشش مردم مکّه مکّه کانون تمام دشمنان اسلام بود. هر دسیسه و توطئه و جنگى که بر ضدّ اسلام رخ مى داد از مکّه نشأت مى گرفت، و مشرکان مکّه به نوعى در آن سهیم بودند. دوران ده ساله رسالت حضرت در مکّه از مشکل ترین دوران زندگى آن حضرت بود. مکّیان در جنگ احد پیشانى و لب و دندان آن حضرت را شکسته و حامى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله)، حضرت حمزه(علیه السلام) را به همراه هفتاد تن از مسلمانان فداکار به شهادت رساندند و...; امّا با همه این امور پیامبر(صلى الله علیه وآله) تدبیرى به خرج داد که مکّه بدون کمترین خونریزى فتح شود. آن حضرت لشکر عظیمى از مسلمانان فداکار تهیّه کرد. جاده هاى منتهى به مکّه را بست. تا گزارشى از تصمیم مسلمانان در حمله به مکّه به مشرکان عرب نرسد. سپس به اتّفاق مسلمانان به سمت مکّه حرکت کرد. مشرکان مکّه هنگامى متوجّه قصد لشکریان اسلام شدند که مسلمانان، مکّه را در محاصره کامل قرار داده بودند. ابوسفیان گفت: در این شرایط اگر دست به شمشیر ببریم و در برابر مسلمانان مقاومت کنیم تمام ما کشته مى شویم، و لهذا چاره اى جز تسلیم نیست. مکّیان تسلیم شدند، و لشکریان اسلام بدون هیچ درگیرى و خونریزى مکّه را فتح کردند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)پس از تحمّل آن همه سختى ها و آزارها، اکنون تمام آزاردهندگان را در اختیار دارد و به هر شکلى که مایل باشد مى تواند از آنان انتقام گیرد. اگر فرد معمولى بود همچون متّفقین به هنگام فتح برلین، پایتخت آلمان، دستور قتل عام مردم را صادر کرد. و به مرد و زن، کوچک و بزرگ، سالم و بیمار رحم نمى کرد، و همه را از دم تیغ مى گذراند. امّا او پیامبر رحمت است، و لذا به کنار خانه خدا کعبه معظمّه آمد. دست در دستگیره در خانه کعبه انداخت. نگاهى به اطراف کرد، همه مشرکان مکّه و سردمداران کفر و شرک در برابرش حاضر بودند. خطاب به آنان فرمود: «ماذا تَظُنُّونَ؟; چه خیال مى کنید؟» شما خود قضاوت کنید که با شما چه کنم؟ چه انتظارى دارید؟ گفتند: «اَنْتَ اَخٌ کَریم وَ ابْنُ اَخ کَریم; تو هم خودت بزرگوارى و هم بزرگوار زاده اى». ما جز عفو و بخشش از تو انتظار دیگرى نداریم! حضرت فرمود: «اِذْهَبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقاءُ»(1) بروید همه شما را بخشیدم! نه شما را مى کشم و نه به اسیرى مى برم، و نه فدیه اى مى گیرم، بلکه تمامتان را در راه خدا آزاد مى کنم و از تمام ناجوانمردیهایتان کریمانه گذشت مى کنم! انصافاً که بر چنین گذشت بزرگوارانه و کریمانه اى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم). سؤال: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مکه را فتح کرد، دستور امان سه گروه را صادر کرد: الف) کسانى که در مسجد الحرام اجتماع کنند. ب) کسانى که در خانه هاى خود مانده، و در خانه را به روى خود قفل کنند. ج) کسانى که در خانه ابوسفیان جمع شوند. و بدین وسیله امتیازى به ابوسفیان داد، و آتش جنگ خاموش شد، و بدون خونریزى مکّه کاملا فتح شد و مشرکان تسلیم شدند. چرا حضرت على(علیه السلام) با دادن امتیازاتى به معاویه و طلحه و زبیر از جنگهاى زمان خود ممانعت نکرد؟ جواب: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با دادن امتیاز مذکور دست ابوسفیان را براى همیشه از مناصب کلیدى حکومت اسلامى کوتاه کرد. در حالى که معاویه و طلحه و زبیر به چنین امتیازاتى راضى نبودند. آنها سهمى از حکومت اسلامى را مطالبه مى کردند که اگر حضرت موافقت مى کرد باعث تجزیه حکومت اسلامى مى شد. اگر حضرت حکومت معاویه بر شام را امضا مى کرد، بى شک معاویه شام را از حکومت اسلامى جدا مى کرد. بنابراین همان گونه که پیامبر براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز داد، حضرت على(علیه السلام) نیز براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز نداد. (1 . بحارالانوار، ج 21، ص 106 .)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ٤٩ تا ٥٧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفقت
#یک_شنبه #امام_علی_علیه_السلام #روایت #حکمت احترام به شخصیت انسان ها
احترام به شخصیّت انسانها             الف ـ عذر خواستن از پیادگان            حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنین على علیه السّلام سواره به راهى مى رفت و جمعى از مردم كوفه براى پاس داشتن حرمت امام على علیه السّلام پیاده به دنبالش روان بودند. امام رو به آنان كرد و پرسید :آیا كارى دارید؟ پاسخ دادند: نه، دوست داریم بدنبال شما بیائیم . حضرت امیرالمؤمنین على علیه السّلام فرمود :بـرگـردیـد، زیرا همراهى پیاده با سواره مایه ذلّت و خوارى پیادگان و غرور و تباهى سواره خواهد شد. (۱) امام على علیه السّلام به بزرگ قبیله شبامیان فرمود : ارجَع ، فَإِنَّ مَشیَ مِثلِكَ مَعَ مِثلِی فِتنَةٌ لِلوَالِی ، وَمَذَلَّةٌ لِلمُؤ مِنِ. بـاز گـرد، كـه پـیـاده رفتن رییس قبیله‌اى چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونى مؤمن است. (۲)             ب ـ نكوهش از آداب جاهلى ذلّت‌بار            بـسـیـارى از پـادشـاهـان و قـدرتـمـنـدان در طـول تـاریـخ مـردم را وادار مـى كردند كه در بـرابـرشان به خاك بیافتند، كُرنش كنند، خم شوند، و انواع ذلّت‌پذیرى‌ها را برخود هموار كنند. وقـتى حضرت امیر المؤ منین على علیه السّلام براى رفتن به صفّین به شهر "انبار" رسید دیـد كه مردم شهر تا امام على علیه السّلام را دیدند از اسبها پیاده شده، و در پیش روى آن حضرت شروع به دویدن كردند. حضرت امیرالمؤ منین على علیه السّلام علّت را پرسید. گفتند :یك رسم محلّى است كه پادشاهان خود را اینگونه احترام مى‌كردیم . امام على علیه السّلام ناراحت شد و فرمود: وَ اللّهِ مَا یَنتَفِعُ بِهذَا اُمَرَاؤُكُم !وَ إِنَّكُم لَتَشُقُّونَ عَلَى اءَنفُسِكُم فِى دُنیَاكُم، وَتَشقَونَ بِهِ فِى آخِرَتِكُم .وَ مَا اَخسَرَ المَشَقَّةَ وَرَاءَهَا العِقَابُ، وَ اَربَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الاَْمَانُ مِنَ النَّارِ! بـه خـدا سـوگـنـد! كه امیران شما از این كار سودى نبردند، و شما در دنیا با این كار خود را بـه زحـمـت مـى‌افكنید، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى‌گردید، و چه زیانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسایشى كه با آن امان از آتش جهنّم باشد. (۳) (۱- حكمت ۳۲۲ نهج البلاغه مجم المفهرس مؤ لّف ۲- حكمت ۳۷ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف ۳- تاریخ یعقوبى ج ۲ ص ۲۹ ـ و ـ الغارات ثقفى ص ۳۲)
شفقت
#یک_شنبه #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها #روایت #حدیث اهمیت نماز،۱۵ ضرر و زیان در سبک شماردن نماز
اهمیّت نماز، ۱۵ ضرر و زیان در سبک شماردن نماز مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب فلاح السّائل آورده است : روزى حضرت صدّیقه کبرى ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به محضر مبارک پدر بزرگوار خود، رسول گرامى اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت : اى پدر جان ! جزاى آن دسته از مردان و یا زنانى که نماز را سبک مى شمارند، چیست ؟ پیامبر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هرکس نماز را سبک شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند: شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامى که از قبر بر انگیخته شود خواهد بود. امّا آن شش نوع عقابى که در دنیا خواهد دید: .1 برداشتن برکت و توفیق از عمرش ، که نتواند از آن بهره کافى و سودمندى برگیرد. 2 .برداشتن برکت از درآمدهایش . .3 پاک شدن سیماى نیکوکاران از چهره اش . .4 سرگردان و دلسرد شدن در کارها و عباداتش . 5 .دعاها و خواسته هایش مستجاب نخواهد شد. .6 آن که در دعاى مؤ منین سهیم نخواهد بود و دعاى خیر ایشان شاملش نمى شود. و امّا آن عقاب هائى را که هنگام مرگ خواهد دید: -1 ذلیلانه خواهد مُرد. -2 گرسنه و تشنه جان مى دهد. 3 -هیچ چیزى تشنگى و گرسنگى او را بر طرف نسازد. و امّا آن عذاب هائى که در قبر دچارش مى شود: -1 خداوند متعال ملکى را ماءمور مى نماید تا مرتّب او را مورد شکنجه قرار دهد. 2 -قبرش تنگ و تاریک و وحشتناک مى باشد. و امّا آنچه در قیامت مبتلایش مى گردد: 1 -خداوند ملکى را ماءمور مى نماید تا او را بر صورت ، روى زمین بکشاند و اهل محشر او را تماشا نمایند. 2 -محاسبه و بررسى اعمالش سخت و دقیق خواهد بود. -3 و در نهایت این که مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمى گیرد و عذابى دردناک دچارش خواهد شد. (۲۷-مستدرک الوسائل : ج ۳، ص ۲۳، ح۱)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ۵۸ تا ۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفقت
#دوشنبه #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #روایت #احادیث #اخلاق_کریمانه کم حرفی در سخنان امام حسن مجتبی(ع
کم‌حرفی كان أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَمَّاتاً ترجمه و شرح «در بیشتر عمرش اهل سکوت بود». یکی از مراحل مقدماتی سلوک الی‌الله، که زمینۀ دوری از گناه و غفلت را فراهم می‌کند و مانع از فراموشی پروردگار میشود، سکوت و خاموشی است. به‌‌عبارت دیگر، خاموشی برای سالک الی‌الله به معنای بیکاری یا بی‌دانشی نیست، بلکه نشانۀ اشتغال به یاد خداست.۱ ازاین‌رو، پُرگویی نشانۀ کم‌خردی، و خاموشی نشانۀ هوشمندی و میوۀ خردمندی است.۲ انسان هوشمند و خردمند، با سکوت خویش، خود را از ارتکاب خطا و اشتباه مصون می‌دارد، مانع از اشتغالات خویش به امور نامهم میشود، تفکر را پیشۀ خود می‌سازد، و با این شیوه و روش بر هیبت و عظمت خویش در نظر دیگران میافزاید و محبت خود را در دل آنان میکارد. منافع بسیارِ خاموشی به اندازهای است که امام رضا علیه السلام در توصیف آن با بیانی بسیار دلنشین میفرماید: إنّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمةِ، إنَّ الصَّمتَ يُكسِبُ الَمحَبَّةَ إنّه دَليلٌ على كُلِّ خَيرٍ؛۳«خاموشى يكى از درهاى حكمت است‌. خاموشى محبت مى‌آورد و راهنماى آدمى به‌سوی هر خير و خوبى است». همچنین یکی از زیباترین جملات حکیمانه را امام علی علیه السلام در بیان فضیلت سکوت فرموده است. امیرالمؤمنین علیه السلام سکوت را از صفات انسان پرهیزگار میداند و سپس میفرماید: إن صَمَتَ لَم یَغُمَّهُ صَمتُهُ؛۴«او کسی است که سکوت و خاموشی، او را غمگین نمی‌سازد». از دست رفتن فرصت، غالباً اندوه و حسرت آدمی را در پی خواهد داشت، مگر آنکه با از دست رفتن فرصت، دستاورد بهتری حاصل شود. در این صورت از دست رفتن فرصت نه تنها حسرت و اندوه به دنبال ندارد، بلکه مایة شادمانی و شکرگزاری از خدا میشود. دربارة سکوت که گاه به سبب از دست رفتن فرصت سخن گفتن به دست میآید مسئله اینگونه است؛ یعنی انسان با خاموشی، فرصت سخن گفتن را از دست می‌دهد، اما حقیقت این است که با سکوت می‌توان دستاورد مهم‌تری به دست آورد و از آن بهره ‌برد و به جای اندوهگین شدن شادمان شد. گرچه آن دستاورد ارزشمندتر برای همگان حاصل نمیشود و فقط کسی که از سکوت خود به ذکر خدا مشغول می‌شود به این دستاورد مهم نایل می‌شود. بر این اساس، اینکه امام علیه السلام غمگین نشدن به سبب سکوت را از صفات مؤمنان دانسته است بدان‌روست که اینان در سکوتشان به یاد خدایند و ذکر او را بر لب دارند. به‌راستی کدام سخن ارزندهتر از ذکر خداست و کدام اشتغال برتر از اشتغال به یاد اوست. پس چه جای ناراحتی و اندوه، اگر فرصت سخن گفتن نیابیم، یا اجازة حرف زدن و اظهار نظر به ما ندهند؟! (۱.. منتخب میزان الحکمة: ج۲ ص۶۰۰ ح۳۶۸۴. ۲.. همان: ح۳۶۸۳، به نقل از: غررالحکم: ح ۱۴۳. ۳.. همان: ح۳۶۹۰، به نقل از: محمد بن یعقوب کلینی، کافی: ج۲ ص۱۱۳ ح۱. ۴.. همان: ح ۳۶۹۲، به نقل از: نهج البلاغۀ، خطبۀ ۱۹۳. پدید آورنده:محمد تقی سبحانی نیا)
شفقت
#دوشنبه #امام_حسین_علیه_السلام #داستان_آموزنده عید و لباس بهشتی
عید و لباس بهشتى ابو عبداللّه نیشابورى در كتاب امالى خود به نقل از حضرت علىّ ابن موسى الرّضا علیهماالسّلام آورده است : در یكى از عیدها كه امام حسن و حسین علیهماالسّلام لباس مرتّبى به تن نداشتند، به مادرشان ، حضرت زهراء علیها السّلام اظهار داشتند: مادرجان ! بچّه هاى مدینه براى عید لباس نو پوشیده و خود را زینت كرده اند؛ ولى ما چیزى نداریم و برهنه ایم ، چرا ما را لباس نو نمى پوشانى و زینت نمى كنى ؟ حضرت زهراء علیها السّلام فرمود: عزیزانم ! لباس هاى شما نزد خیّاط است ، هرگاه بیاورد شما را زینت مى كنم . لحظات به همین منوال گذشت ، تا آن كه شب عید فرا رسید و حسن و حسین باز هم نزد مادرشان آمده و همان سخنان قبل را تكرار نمودند؛ در همین لحظه حضرت فاطمه زهراء علیها السّلام به شدّت غمگین و اندوهناك شد و گریست ؛ و همان جواب قبلى را براى عزیزانش مطرح داشت . پس چون تاریكى شب فرا رسید، كوبنده اى درب خانه را كوبید، حضرت فاطمه زهراء فرمود: كیست ؟ جواب آمد: اى دختر رسول خدا! من خیّاط هستم ، لباس ها را آورده ام ، پس حضرت زهراء علیها السّلام درب را گشود؛ و آن گاه دستمال بسته اى را تحویل گرفت و داخل منزل آمد. هنگامى كه آن دستمال بسته را باز كرد، دو پیراهن ، دو شلوار، دو رداء، دو عمامه و دو جفت كفش سیاه منگوله دار در آن مشاهده نمود. خوشحال و شادمان گشت ؛ و به نزد حسن و حسین آمد؛ و عزیزانش را از خواب بیدار نمود و لباس هاى عید را به ایشان پوشاند. در همین لحظه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، وارد منزل شد و چون حَسَنین را با آن وضعیّت مشاهده نمود، آن ها را در آغوش گرفت و بوسید؛ و سپس به دخت گرامیش فاطمه زهراء خطاب كرد و اظهار داشت : دخترم ! خیّاط را دیدى ؟ حضرت فاطمه علیها السّلام پاسخ داد: بلى ، او را دیدم . حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى دخترم ! او خیّاط نبود بلكه خزینه دار بهشت بود. حضرت فاطمه علیها السّلام سؤ ال نمود: چه كسى شما را از این موضوع آگاه نمود ؟ حضرت رسول در پاسخ فرمود: او پیش از آن كه به آسمان عروج نماید، نزد من آمد و مرا از این جریان آگاه نمود.