eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
269 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️دستگیری داعشی های تروریست با لباس زنانه در مرز ایران و عراق که قصد ورود به استان خوزستان را داشتند 🔻 درود بر پاسداران امنیت جمهوری اسلامی ایران
13.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 اینکه از فرایند بزرگ شدن نوزاد فیلم میگیرن کار قشنگیه، ولی پدر این نوزاد خلاقیت به خرج داده و فیلم‌هایی که طی یکسال از بچه گرفته رو جمع کرده و از صدای این فیلم‌ها یک آهنگ رو بازسازی کرده. 😁اینو ببینید بعد هی بگید بچه‌ رو با باباش تنها نذارید! بده براتون اثر هنری خلق کرده؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکر حق که از نسلش یکی هست حیدر نیست ولی سیدعلی هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خواب عجیب پدر مرحوم استاد فرج نژاد 🥀 برای شادی روح دکتر محمدحسین فرج‌نژاد و همسر و سه فرزندشان فاتحه‌ای قرائت فرمایید ⚫️جزئیات حادثه مشکوک عصر عرفه قم و رحلت خانواده 👈 استاد_فرج‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❰ツ🧡°°°❱ یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟ چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت:چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم. دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم وادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است! . جهاد شهید شده بود 🌿 راوی: مادر شهید 🌹