#استوری🕊 یابرگرد یا آن دل را برگردان ... #سردارجان♥️ #حاج_قاسم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼

💎 #ڪلام‌شهدا| هرڪس ڪه بیشتر برای خداڪارڪرد💕 بیشتر باید فحش بشنود ماباید برای فحش‌شنیدن ساخته‌ بشویم💔:) برای تحمل تهمت‌ و افترا و دروغ⛓✨ چون ما اگر تحمل نڪنیم باید میدان را خالے ڪنیم...👣 #شهیدابراهیم‌همت

آخرین تلاوت استاد شهید حاج حسن دانش😔 در مسجد الحرام 🕋 همراه با تصایر به یاد ماندنی

امید دشمن به ترس ماست و اگر نترسیم مکر شیطان یکسره بر باد می رود. ما با ایمان پیش می رویم و دشمن وابسته به سلاح است ، امّا دیگر تکلیف جنگ را آهن مشخص نمیکند ❣

توڪہ‌هَم‌سِن‌منے... باتواحساسِ‌رفاقتـ‌مے‌ڪنم... میبینے جهاد؛ دنیاے خیلی عجیبے ‌ست!💫 این پایین این همہ زیبایے سیرت تو را نمیبینند و از زیبایے صورتت حرف میزنند؛🌸 این مغزها و این قلب ها را با نور سیرتت جلوه بده اے بالانشین.. :)) #شهیدجهادمغنیہ🌱

#رهبࢪمونھ🤩 آمد ڪہ بگیࢪد ز علے نقطھ‌ۍ‌ ضعفے بیچاره ندانسٺ علے نقطھ ندارد🙃

🍂اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍁مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍂وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم

💠پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگری بود. یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. نگاهش دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟ 💠گفتم: مادر نرو سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو هیئت و مسجد... 💠در روضه ضجه می زدی و می گفتی: کاش کربلا بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم. 💠بفرما الان وقت عمل شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون ؛ مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا راضی ام کرد. ✍به روایت مادر بزرگوار شهید #شهید_عبدالله_باقری🌷 #سالروز_شهادت

💌| #ڪلام_شـهدا 📄| شهید ناصر باقرے: مرا حلال کنيد و هرگز برای من گريه نکنيد ان شاءالله در راه خـدا شهـيد خـواهم شد و جاے ما را خالے نگذاريد سعي کنيد جبهه‌ها را پر کنيد توکل‌به‌خدا داشته باشيد و خواندن نماز را فراموش نکنيد🌺🍃

♻️ یا اباعبدالله 🎤 #حاج_مهدی_رسولی