eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
هفته ی کتاب مبارک
ما از کتاب خدا چه می فهمیم؟ * ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم . * اعتبارات دنیا نوعاً وفا نمی کند و اگر هم وفا بکند تا دم قبر است و بعداز آن ماییم و ابد ما! * ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم. * ما سرانجام هر چه را در خارج می‌جستیم، در درون یافتیم:
🕊شهادت ۲۵ نیروی مرزبانی پلیس در سال جاری 🔸نیروی انتظامی تاکنون بیش از ۱۳ هزار شهید و ۲۰ هزار جانباز تقدیم نظام، انقلاب و دفاع از مرز بوم این کشور کرده است. 🔸در سال جاری نیز تا به امروز ۴۵ نفر از پرسنل و سربازان نیروی انتظامی به فیض شهادت نائل شده‌اند. 🔸اما از میان این ۴۵ شهید، ۲۵ شهید از مأموران و سربازان مرزبانی این نیرو بودند که در درگیری با اشرار، سارقان مسلح، تروریستها و قاچاقچیان به شهادت رسیدند. 🔸شهادت ۲۵ نفر از پرسنل و سربازان مرزبانی نیروی انتظامی حاکی از آن است که باید مجلس، دولت و ارگانهای مرتبط، بودجه‌ و اعتبارات ویژه‌ای را برای تجهیز هرچه بیشتر مرزبانان اتخاذ کنند.
گاه علی فاطمه اش را اینگونه خطاب میکرد.. "ای همه ی آرزوی من"❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 چرا با آمریکا مذاکره نمیکنیم؟ منطق عدم مذاکره پاسخی کوتاه ولی جامع پاسخی که بارها تجربه شده پاسخی منطقی فارغ از هوچیگری پاسخی برای اهل انصاف و طالبان واقعی حقیقت
◾️ 💛🖇 ___________________ آرزوی خیلی خوبه خیلیا! هاست. اما هممون میدونیم فقط اینکه آرزوشو داشته باشیم فایده نداره(:" میخوام بگم چی میشه که میکنن...
‌إنَّ في الخُمولِ ، لَراحَةً . به راستى كه آسايش، در است.🌱 /غرر الحكم ۳۳۷۵ 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀 تمام انتقام‌های موشکی سپاه 🔸 مروری بر انتقام‌های موشکی سپاه در چندسال اخیر به بهانه حمله روز گذشته به مواضع گروهک‌های ضدانقلاب در مرز شمال غرب کشور ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمان کرده ای من را،خودت این را نمیدانی! تو با آوای چشمانت،موذن زاده میخوانی...! شهیدی که به معجزه نگاهش دست ما رو گرفت و به راهمون آورد.حامد.جان!برام دعا کن و بیشتر نگاهم کن! ۶۹/۸/۲۶-تولد شهید حامد جوانی رفیق جان تولدت مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـیــخــانـه را نَـبَـسـتَـنـد تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور شهدایی که چهره های نورانی آنها را زیارت می‌کنیم به ترتیب عبارتند از : 🌷جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 🌷 شهید جواد الله کرم 🌷 شهید روح الله قربانی 🌷 شهید محمد حسین حدادیان 🌷 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌷 شهید رسول خلیلی 🌷شهید مصطفی صدرزاده 🌷 شهید سجاد عفتی 🌷 شهید حامد سلطانی 🌷 شهید مهران عزیزانی 🌷 شهید مهدی نوروزی 🌷 شهید مرتضی عطایی 🌷شهید مسعود عسگری 🌷شهید حسن شاطری 🌷 شهید مهدی عزیزی 🌷شهید محمد آژند 🌷شهید رضا فرزانه 🌷 شهید محمد حسین محمدخانی 🌷 شهید سید مصطفی موسوی 🌷 شهید میثم مدواری 🌷 شهید حاج حسین همدانی 🌷 شهید حاج قاسم سلیمانی همه شهدا را یاد کنیم با ذکر صلواتی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🔆 🔆 از آن راهے که رفتے برگرد اینجا دلے به اندازه ے نبودنت تنگ است 🌷 🕊🕊
🔔🌺🌺🔔🔔 ساعت به وقت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💫شهید احمدعلی نیری💫 راوی: حجت الاسلام اسلامی فر چند سالی است که برای تبلیغ از طرف حوزه علمیه‌ی قم به منطقه دماوند می روم. ماه رمضان و محرم را در خدمت اهالی با صفای روستای آیینه ورزان هستم. به دلیل ارادتی که به شهدا دارم همیشه روی منبر از آن ها یاد می کنم.اولین روزهایی که به این روستا آمدم متوجه شدم مردم مؤمن اینجا پانزده شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردند. من همیشه از شهدا برای مردم حرف میزنم و نام شهدای روستا را روی منبر می برم. اما برای من عجیب بود.وقتی به نام شهید احمدعلی نیری می رسیدم مردم بسیار منقلب می شدند.! چرا مردم با یاد این شهید این گونه اند؟ مگر او که بوده؟! از چند نفر قدیمی های روستا سؤال کردم.گفتند: ا‌و در اینجا به دنیا آمد اما ساکن تهران بود. فقط تابستان ها به اینجا می آمد و حتی این سال های آخر هم کمتر احمدعلی را می دیدیم. اما نمی دانید که این جوان چه انسان بزرگی بود.هرچه خوبی سراغ داشتیم در وجود او جمع بود. 💠یکی از قدیمی های روستا که از مالکان بزرگ منطقه و از بزرگان دماوند به حساب می آمد را دیدم. به ظاهر اهل مسجد و....نبود.جلو رفتم و سلام کردم. گفتم: ببخشید شما از شهید احمد نیّری خاطره ای داری؟ نگاهی به من کرد و با تعجب گفت: احمدعلی رو می گی؟! با خوشحالی حرفش را تأیید کردم. نگاهی به چهره‌ام انداخت. اشک در چشمانش حلقه زد. چند بار نام او را تکرار کرد و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن! ناراحت شدم. کمی که حالش سرجا آمد دوباره سوالم را مطرح کردم. با بغضی که در گلو داشت گفت: «احمد را نه من شناختم ، نه اهالی اینجا، نه هیچ کسی دیگر. احمد را فقط خدا شناخت. او یک فرشته بود در لباس انسان. احمد مدتی به اینجا آمد تا بچه های ما و اهالی این منطقه خدا را بشناسند و از وجود او استفاده کنند.» ... 🌹هدیه به روح پاکشون صلوات🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 ❣ 💫شهید احمد علی نیری💫 ............... 💠دوباره اشک از چشمانش جاری شد.بعد ادامه داد: وقتی احمدعلی به اینجا می آمد همه‌ی بچه ها را جمع می کرد.آن ها را می برد مسجد و برایشان صحبت می کرد. قرآن به بچه ها یاد می داد.احکام می گفت.با بچه ها بازی می کرد و... بیشتر این بچه ها از لحاظ سنی از احمدعلی بزرگ تر بودند.اما همه‌ او را قبول داشتند. 💠همه اهالی او را دوست داشتند.احمد استاد جذب جوان ها به مسجد و خدا و دین بود. بچه ها دور او در مسجد جامع آیینه ورزان جمع می شدند و یک لحظه از او جدا نمی شدند. خیلی از اهالی اینجا را احمدعلی هدایت کرد. 🌷چند تا از آنها راه خدا و دین را رفتند و بعد از احمد شهید شدند. یادش بخیر احمد چه آدمی بود.ما بزرگتر ها هم تحت تاثیر او بودیم.. خدا می داند وقتی توی کوچه و باغ ها راه می رفت انگار همه در و دیوار به او سلام می کردند! پیرمرد این ها را گفت و دوباره اشک از چشمانش جاری شد. همسر همین آقا وقتی اشک ریختن شوهرش را دید با تعجب پرسید: حاج اقا چی شده؟! من پنجاه سال با حاجی زندگی می کنم، تا به حال ندیدم حاجی گریه کنه! شما چه گفتید که اشک حاجی رو در آوردید؟! 🌿حتی بعضی از بچه ها احمداقا را می شناختند .می گفتند: از پدرمان شنیدیم که آدم خیلی خوبی بوده و.... 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 🔶ادامـــــه دارد...↩️
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 📖عارفانه 💫شهید احمدعلی نیری💫 راوی: دکترمحسن نوری 💠به جرئت می توانم بگویم که احمداقا خودیت نداشت.نفسانیتی نداشت که بخواهد بین او و معبودش حجاب شود.برای همین به نظر می آمد که به برخی از اسرار غیب دست پیدا کرده. ✨گاهی اوقات مسائلی برای ما مطرح می کرد که در رابطه با هدایت ما مفید بود.پیش بینی ها و خبر از آینده می داد که برای ما بسیار با ارزش بود. ✨من از دوستان احمداقا بودم.خاطرم هست یک روز در این سال‌های آخر، در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود! من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمداقا مخفیانه به من گفت: شما دوتا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. ☘اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه ، موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه‌ی خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی یا نه‌. ✨من خیلی تعجب کردم.ایشان به من توصیه کرد: اگر می خواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل عاشورا و یک روز بعد عاشورا مراقبه‌ی خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. ☘بعد ایشان ادامه داد: یکی از این حاجت‌ها را خدا برای این عاشورا روا خواهد کرد به شرط مراقبه. 💠خداروشکر، من آن سال حال خوبی داشتم.خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. محرم آغاز شد.. در روزهای دهه‌ی اول مراقبه‌ی خودم را بیشتر کردم.در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند. ☘بعد از دو، سه روز احمداقا من را در مسجد امین الدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت دستم را فشار داد و به من گفت: بارک الله وظیفه ات را خوب انجام دادی.خداوند یکی از آن حاجت هایت را به تو می دهد. ✨بعد به من گفت: می خواهی بگویم چه حاجتی داری؟! من روی اعتمادی که به او داشتم و از شدت علاقه ای که به ایشان داشتم گفتم: نه نیازی نیست. ☘چند روز بعد حاجت اول من روا شد☘ 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 🔶 ... ↪️ ➖🍃🌹🌹🌹🌹🌹🍃➖