🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمد علی نیری💫
#قسمت_سی_و_هفتم
#ادامه_قسمت_قبل
#اخلاص
💠شنیده بودم که احمد مشغول نگارش قرآن است.
قبلا یک بار کل قرآن را نوشته بود.بعد هدیه داد به یکی از دوستان.
برای بار دوم کار نگارش را آغاز کرد. اما این بار کار را تمام نکرد! پرسیدم: تو که شروع کردی، خب تمامش کن و بده به من.
گفت: نه، اولش با اخلاص بود. اما الان احساس می کنم اخلاص لازم برای این کار را ندارم.
💠احمد بنا به گفتهی مادرش هیچ گونه هوا و هوسی نداشت.یک بار ندیدیم که بگوید فلان غذا را دوست دارم یا اینکه فلان چیز را می خواهم.اصلا این گونه نبود.
زندگی او ساده و بی آلایش بود.اصلا به دنبال مد و لباس شیک و....نبود.
البته اشتباه نشود.
احمداقا همیشه تمیز بود.کُت ساده و تمیز، محاسن و موهای کوتاه، چهرهای خندان و آرامش خاصی که انسان را به خدا نزدیک می کرد از ویژگی های او بود که از اخلاصش نشئت می گرفت.
☘بارها به شاگردانی که با او بودند سفارش می کرد که فلانی نور صورتت کم شده!
فلانی با دوستان خوبی همراه نیستی!
یا برعکس، درباره کار خوب افراد نیز چنین عباراتی داشت.
☘احمداقا توجه داشت ..
به کسانی بگوید که در پی رشد معنوی هستند.او خالصانه با آن ها صحبت می کرد و تلاش داشت آن ها را کمی بالا بیارد.
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🔶ادامـــــه دارد...↩️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلتنگی
چند شب پیش
در تاریکی شب صدای هق هق گریه های فاطمه دلم را لرزاند!
پتو روی سرش کشانده بود و عروسکی که نشانی از پدر برایش دارد، بغل کرده بود و گریه می کرد.
_چی شده فاطمه جان!؟
بعد کلی صحبت کردن
آخر گفت:
_دلم برای بابا مهدی خیلی تنگ شده خیلی
مامان خواهش می کنم یه عکس بزرگ از بابا مهدی تو اتاقم بزن
_فاطمه، عکس بابا که تو اتاقت هست!
_نه اینها کمه یه عکس خیلی بزرگ میخوام، تا فقط بهش نگاه کنم اونم به من نگاه کنه
میدونم نمیشه! کاش می شد یه عکس جدید از بابام بگیرند بفرستند برای من!!!
#شهید #مهدی_دهقان
#فرزند_شهید