از آدم میپرسه چرا اینکارو کردی مگه نگفتم از میوه ی این درختا نخور؟
آدم چی جواب میده؟ عذر بدتر از گناه
میگه خدایا این زن که قرین من ساختی مرا فریب داد
حالا خدا هم قبول میکنه این عذر بچه گانه رو!
به حوا میگه حالا که اینکارو کردی درد زایمان رو میدم بهت!
لابد تا قبلش بنا بوده سزارین کنه!
به مارم میگه حالا که اینکارو کردی پاهاتو ازت میگیرم تا ابد با شکم روی زمین بخزی! آدم رو هم اصلا جریمه نمیکنه!
بعد درخت دوم که درخت حیات بود رو از اونجا برمی داره میبره میذاره تو ملکوت خودش توی یه دالان خاص یه سری مامور خاص میذاره محافظ این درخت با شمشیر برق آسا(همون رعد و برق) که انسان دیگه دستش بهش نرسه چون این #جاودانگی الان تنها مزیت خدا بر انسانه و باید مراقبت کنه ازش که مغلوب نشه
حالا این تدابیر امنیتی که انجام دادی از اول نمیتونستی انجام بدی که انسان به دانش هم دست پیدا نکنه؟
حالا انسان که میوه رو خورد آگاه شد چرا همونموقع تا خدا هنوز برا قدم زدن نیومده میوه درخت حیات رو نخورد؟!
اینکه واضحه این داستان مضحک تماما انسان ساخته و با عقل سلیم کاملا مغایره رو کاری ندارم... به هدفی که پشت ساخت این داستانه کار دارم
در این نگاه آدم میاد روی زمین با یک هدف. فتح درخت حیات و رسیدن به جاودانگی و مقام #خدایی
در این فلسفه خدا رسما دشمنه
دشمنی که باید شکستش بدی و جاش رو بگیری و نابودش کنی!
درخت دانش رو که به دست آوردی حالا نوبت درخت حیاته... همون سِفر پیدایشِ تورات میگه انسان ها توی بابل داشتن متحد میشدن علیه خدا که برن این درخت حیات رو بگیرن
بین خودشون میگفتن درسته خدا یه مزیت داره نسبت به ما انسان ها ولی ما هم یه مزیت داریم ما زیادیم!
اگر درخت حیات رو فتح کنیم دیگه کار خدا تمومه میکشیمش پایین ملکوتش رو تصرف میکنیم میشیم خدا... فقط باید #متحد باشیم این اتحاد مزیت ماست نباید از دستش بدیم
توی همون بین النهرین یه برجی هم داشتن میساختن که مثلا برن بالا برسن به ملکوت که همون صائقه های آتشین بهشون خورد کارشون متوقف شد!
بعد خدا گفت برم پایین ببینم مثل اینکه اینا دارن علیه من توطئه میکنن باید یه فکری به حالشون بکنم!
باید زبانشون رو تغییر بدم که دیگه حرف همدیگه رو نفهمن جنگ و دعوا بشه متحد نشن این هدف رو فراموش کنن!
تفرقه بینداز حکومت کن! ظاهرا این اول شعار خدا بوده بعدا بریتانیا قرض گرفته ازش!
علی ای حال خدا رو زمین بین آدما فتنه انداخت که این هدف از یادشون بره و اینا کماکان دارن تلاش میکنن که متحد بشن و به اون هدف برسن... بعدا کامل میگم که تلاششون شامل چه کارهایی میشه!
ولی شما به این نکته دقت کنید؛ خدایی که عامل دشمنیه! توقع داری این خدا رو بپرستن؟
حالا تعریف قرآن از ماجرای خلقت چیه؟
تو همین آیات و جاهای دیگه قرآن میبینید که؛
منطق قرآن میگه خدا انسان رو بر اثر بیکاری خلق نکرد. تمام کائنات رو با هدف خلق کرد.
_چه هدفی؟
_رشد! به وجود آوردن یک فضای خاص که همه مخلوقات پتانسیل ها و ظرفیت های وجودی شون رو متبلور کنن و کنار هم در آرامش خدا رو پیدا کنن و عبادتش کنن و رشد کنن
خدا علم رو همون ابتدا به انسان داد اصلا خدا دوست داره انسان آگاهی کسب کنه و رشد کنه هدف تربیت و پرورش و پالایش انسانه که قطعا با آگاهی میسر میشه
*علم الانسان ما لم یعلم* من خودم بهت علم دادم!
و درنهایت جایزه ی استفاده ی درست از این نعمت عقل و آگاهی هم جاودانگی در بهشته...
من خودم اینها رو بهت میدم تو فقط مسیر رشدت رو درست طی کن امتحانت رو خوب بده و نمره قبولی بگیر جایزه ش دیگه با من
خدا بخلی به بنده هاش نداره اصلا بر اساس محبتش به مخلوقات دنیا رو خلق کرده مثل هنرمندی که به اثر هنری خودش عاشقه!ما هنر دست خدا هستیم خدا از دیدن ما لذت میبره...
این خدا پرستیدن داره
خدایی که بنا نداره ما رو از چیزی محروم کنه اصلا خلق کرده که غرق نعمت کنه مشکلی هم نداره اونقدر بزرگه که دلیلی نداره نبخشه نامحدوده مجموعه نامتناهیه نه کم میاره و با کسری مواجه میشه نه خطری تهدیدش میکنه چون خدایی فقط و فقط مال خودشه
چیزی شبیه انسان نیست که انسان رقیبش باشه اصلا این مقایسه خنده داره اگر انسان عظمت خدا رو درک میکرد خودش از این مقایسه بی معنی شرمنده میشد
چطور خالق و مخلوق در قیاس با هم قرار بگیرن ؟ اگر انسان خیال کنه روزی میتونه به مقام خدایی دست پیدا کنه زهی خیال باطل خدا وجودیه در منطق قرآن که حتی وصفش در خیال نمی گنجه چه برسه خودش. خدایی که کلام در وصفش به بی وزنی میفته
به نظر من که فقط این خدا لایق پرستیدنه
قدرت مطلق، مهربانی و خیرخواهی بی نهایت و اقتدار بی نظیر. وگرنه یکی مثل خودت رو بپرستی که چی بشه!
قبلا هم گفتم خدا یه وجه ذات داره و یه وجه صفات. وجه ذاتش همون چیز غیر قابل تصور بی نهایته که اونا درکی ازش ندارن خیال میکنن وجود خدا هم مثل انسانه وگرنه درک میکردن که