من پایبند حقّم ایمـان نمیفروشم
حیثیت و شرف را یک آن نمیفروشم
ایرانیم نه کوفی، در عشق استوارم
در نیزه چون خَوارج، قرآن نمیفروشم
هرلحظه می پرستم شیرخدا علی را
همچون شُریحِ قاضی، وجدان نمیفروشم
دارائی سلیمـان گردد اگر بنامـم
من بوذری مرامم، سلمان نمیفروشم
عهدی که بسته ام با سالارنی سواران
حتّی اگر بمیـرم، آسان نمیفروشم
دراین دیارفانی ارباب من حسین است
او را به قَصر ماهِ ، کنعان نمیفروشم
درسی که داد عباس ازغیرت وشجاعت
برحکمت هـزاران لقمـان نمیفروشم
من شاعرم نه ساحر، مُلهَم ز قدسیانم
مانند خود فروشان دیوان نمیفروشم
حَلّاج دارعشقم ازمرگ بی هراسم
بر روی چوبۀ دار ، ایقان نمیفروشم
با غصّه آشنایم ، با درد سازگارم
تا واپسین نَفَس هم، پیمان نمیفروشم
مَستم زجام زینب ، هَستم غلام زینب
من عشق را برای ، عنوان نمیفروشم
سرمَستی خودم را، از بادۀ ولایت
درحَشر میفروشم، اَلان نمیفروشم
برسینه ام نوشتم، آقا خرید ممنوع
من نوکریّ خودرا ، اَرزان نمیفروشم
"سیفی"بگو ثوابِ این شعرشایگان را
برسکّه های خان و خاقان نمیفروشم
✍استاد سیفی اردبیلی
#لبیک_یاخامنهای
#لبیک_یاحسین