گاهها قفل بود، ولی میخواستند با این کارشان حصار در حصار ایجاد کنند.این دستورات که از آسایشگاهی به آسایشگاه دیگر ابلاغ میشد، همه را متوجه این کرد که یا اتفاقی افتاده یا قرار است حادثهی مهمی رخ دهد. کنجکاوی عدهای، تحریک شده بود. خوب که نگاه میکردی، سرهایی را میدیدی که از پشت پنجرهی آسایشگاهها، چشم در حیاط اردوگاه میگرداندند تا آنچه که از آن منع شده بودند را ببینند. آنگاه تو افق نگاهشان میشدی؛ آن پتوی زِبر را دور تو پیچیده بودند و با سیمخاردار دورش را بسته بودند. سپس ماشینی آمد و تو را به نقطهی نامعلومی برد.
بعد چند نفر از اسرا را به زور کتک و شکنجه، مجبور به امضای برگهای کردند تا طی گزارشی صوری به صلیب سرخ ادعا کنند؛ تو در حال فرار بودهای و آنها مجبور شدهاند تو را با گلوله بزنند! تعدادی از بچهها را هم به حمام فرستادند تا آثار جنایت شان را که به در و دیوار حمام مانده بود، پاک کنند....
✨ مرداد 81 بود. آن روز مشهدالرضا(ع) میزبان 22 شهید بود. یکی از آنها هم تو بودی. بالاخره بعد از پانزده سال به خانه برگشتی. پدرت آمده بود. معراج الشهدا. 21 شهید آنجا بودند، ولی تو نبودی.
✨حاجرمضانعلی پرسید: محمد رضایی کجاست؟✨ پاسخ شنید: پدر جان! پیکر محمدت سالمِ سالم است. او را در سردخانه گذاشتهایم. حاجرمضانعلی، بین شهرهای فاروج و شیروان، درست در کنار جاده، مسجد امام سجاد(ع) را ساخته بود و جلوی مسجد برای خودش مزاری تهیه کرده بود. تو که آمدی، آن را داد به تو...
✨روز تشییع پیکرت، مردم زیر تابوتت را گرفته بودند و تو را تا مزارت همراهی کردند. تشییع تمام شد؛ جمعیت تازه متوجهی خونابههایی شدند که از تابوتت گذشته و بر شانهی آنها چکیده بود!
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
منبع: سایت امتداد
به قلم سمیه مهربان جاهد...
وبلاگ اردوگاه تکریت
💥این خاطرات را صدها بار بخوانید👇
🚩 روز 26 مرداد 👈سالروز بازگشت آزادگان سرافراز را به میهن اسلامی ایران گرامی میداریم, همان آزادگانی که حماسه آفریدند و همان هائی که بعضی هاشون 👈مظلومانه و غریبانه شهید شدند و حتی قبر بعضی هاشون هم معلوم نیست🚩این خاطرات را بارها بخوانید و به گوش مسئولین برسانید که اگر کم کاری و یا خیانتی و... به مردم و انقلاب کنند 👈 فردای قیامت جواب چه خونها و چه کسانی را باید بدهند👇
🌷یاد جانباز شهید, خلبان حسین لشگری بخیر که 18 سال اسیر بود که 12 سالش را در انفرادی بود و 6 سالش را نورآفتاب و آسمان و سبزه و ...را ندید... در تاریکی محض بود😳
🌷یاد جانباز شهید, تندگویان وزیر نفت بخیر که 11 سال اسارت را در سیاه چال های بعثی طی کرد و بدنش را آنقدر بااتو سوزانده بودند که بدنش سیاه شده بود و سرانجام با خرد کردن گلویش, او را به شهادت رساندند😭
🌷یاد مرحوم ابوترابی بخیر که سرش را دشمن بعثی در اسارت با دلر سوراخ کرد😇 و آنقدر او را شکنجه کرده بودند که دیگه بازجوها از زدنش خسته شده بودند
🌷یادخلبان آزاده ومجروح 👈 شهید اقبال دوگاهه بخیر که پس از اسارت در حالی که زخمی بود, صدام دستور داد بدنش را به دو ماشین بستند و برخلاف همدیگر کشیدند😰 بطوریکه بدنش دوپاره شد و هر تکه از بدنش را در یک طرف از عراق به خاک سپردند😣
🌷یاد آن شش پاسدار اسیری که مجروح بودند و در سوسنگرد اسیر بعثی ها شدند بخیر😇 بعثی ها آنها را در حالی که دستهای شان بسته بود کنار هم نشاندندو سپس بر رویشان بنزین ریختند وزنده زنده سوزاندنشان و خاکسترشان را به باد دادند 😱
🌷یاد شهید آزاده احمد وکیلی, که در دست کومله اسیر بود بخیر... که ابتدا به پاهایش نعل اسب کوبیدند سپس کومله دو دستش را قطع کرد و سرانجام بدنش را در روغن مذاب ریختند و زنده زنده پختنش و پس از شهادتش جگرش را به خورد دوستانش دادند😞
🌷یاد شهید یوسف داور پناه بخیر که در حالی که مجروح بود در اسارت جلوی چشمش مادرش, دمکرات ها👈 پسرش مجروحش, یوسف را ریز ریز کرد و بعد مادر را مجبور کردند که پسرش را با دست خالی جلوی چشمان آنها شبانه دفن کند😰
🌷یاد اون مجروح اسیر و گمنام بخیر که انگشتهای دستش را👈 سرهنگ عبدالباطن رئیس استخبارات بعثی ها
دونه دونه قطع کرد و چون چیزی را لو نداده بود پای مجروحش را با اره برید تا غریبانه و مظلوم در اسارت شهید شد😊
🌷یاد آزاده شهید محمد رضائی بخیر که ممل آمریکائی و عدنان بعثی در اسارت او را طوری شکنجه و تکه تکه و خفه اش کردند که قلم از نوشتنش عاجز است😭
🌷یاد پاسداران مجروحی که در پاوه به دست اعضای کومله و دمکرات اسیر شده بودند بخیر👈 که آنها را (با کمال پوزش و عذر خواهی) مثل گوسفند با کاشی در مقابل عروس در 👈عروسی سر بریدند😱
🌷 یاد غواصان مجروح کربلای چهار بخیر که بعثی ها صبح عملیات به جای بردن آنها به اردوگاه اسرا👈 آنها را زنده زنده, در حالی که مجروح بودند دفن شان کردند😭
🌷 یاد مدافعان حرم مثل شهیدان👈 عبداله اسکندری, محسن حجحی, رضااسماعیلی و... بخیر که پس از اسارت به دست داعش😰 آنها را در سوریه و عراق سر بریدند و سپس بدنشان را مثله کردند😰 و سرهایشان مثل اباعبدالله (ع) بر روی نی و نیزه گذاشته بودند بخیر😱 و سرانجام دیگر زبانم بند میآید و قلم👈 هم خودش خجالت می کشد که بگوید چه آوردند دشمنان بر سر نوامیس اسیر ما در ایران و عراق و سوریه و...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالتزده میکند ، یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسیترین لحظات فکه ، ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند، آنهاچند روز وصرفا با تکیه برایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و باعطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ، ساعتهای آخرمقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی گردان حنظله حاج همت را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام میشود، بعثیها عن قریب میآیند تاما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم. حاج همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن.حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم
#کتاب_خاطرات_دردناک
#من_ماسک_میزنم
💥روز پزشک در ایران
تاریخ دقیق روز پزشک در ایران ۱ شهریور ماه می باشد که زاد روز پزشک بزرگ ایرانی ابن سینا نیز می باشد👇
💢تقدیم به تمام مدافعان سلامت:👇
💥دکتر جراحی که رگهای پسر شهیدش را بوسید😭
🌺 ... چند دقیقه بین شهدا گشتند تا اینکه یک جنازه را روی خاک، روبهروی دکتر قرار دادند و گفتند: 👈 این پیکر آقامجید شماست. جنازه سر نداشت اما رگهای گلویش پیدا بود😭 دکتر دوزانو روی زمین نشست و به جیب لباس مجید که خونی بود، خیره شد. روی یک تکه پارچه سیاه کوچک، نوشته شده بود مجید ابوترابی. خم شد و رگهای گلوی مجید را بوسید و کنار پیکر پسرش سجده شکر بجا آورد...😢
🌺...این فقط فصل شهادت تنها پسر دکتر را از زندگی پرفرازونشیبی برایتان روایت کردیم؛ بخشی که گویای عمق شخصیت قوی وی بود که هشت سال در اورژانسهای خط مقدم جبههها با انجام سختترین و حساسترین عملهای جراحی، جان رزمندههای بسیاری را که زنده ماندن شان به دقیقهها وابسته بود، نجات داد...😰
🌺... در گلستان شهدای نجفآباد، چهار قبر کنار هم بودند. دوتا از قبرها خالی بودند. وقتی پیکر مجید را به گلستان شهدا آوردند، دوستش از وسط جمعیت خودش را به دکتر ابوترابی رساند و او را سر دو قبری که کنده شده بود برد و گفت: آقای دکتر! مجید را اینجا توی این قبر به خاک بسپارید😇 دکتر گفت: چرا پسرم؟!
🌺... جوان جواب داد:ما چهار نفر بودیم که شبهای جمعه میآمدیم گلزار و سر مزار شهدا دعای کمیل میخواندیم. بعد از دعاچند دقیقهای در این چهار قبر کنده شده میخوابیدیم.رسول، توی همان قبری که همیشه میخوابید، دفن شده...😭 علی ابراهیمی، دوست دیگرمان هم همینطور😨 حالا مجید آمده...بعد به قبر وسطی اشاره کرد و ادامه داد:👇
قد مجید بلند بود و داخل این قبر که میخوابید، سرش را به یک طرف خم میکرد. همیشه هم میگفت: 👈 بچهها باید سر من از تنم جدا شود تا این قبر اندازهی من بشود...وهمین طور هم شد و موقع دفن مجید در قبر جاشد👈 چون سر به بدن نداشن😭هنوز چهل مجید نشده بود که دکتر برگشت به اورژانس خط مقدم برای انجام وظیفه ...😔
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
#هفته_ بسیج و #شهدای_گمنام_بسیجی(2)
👽سرهنگ عبدالرشيد عبدالباطن:
⭐در بهار سال 1975 میلادی (اوایل دهه 50 شمسی) در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده است و پس از برگشت به عراق و عضویت در حزب بعث عراق, با شروع جنگ و تجاوز بعثیها به ایران ماموریت مییابد به عنوان استخبارات👈 اسرای ایرانی خط مقدم جبههها را بازجویی و از آنان کسب اطلاعات کند...😰
💢این جنایتکار جنگی که در پروندهاش کشتار و اعدامهای فجیح شیعیان و اکراد عراقی نیز دیده میشود در 22 سپتامبر 1985 و در سال پنجم جنگ نیز در یک قتل عام اسرای ایرانی 22 رزمنده جمهوری اسلامی ایران را که همگی زیر 20 سال سن داشتند با شلیک تیر خلاص برسرشان به شهادت میرساند.این اسیران همگی دستهایشان بسته بود و قربانی وحشی گیری این جنایتکار جنگی شدهاند.
💢 او میگوید: بر روی برخی از اسرای تیرباران شده آهک یا مواد شیمیایی یا اسید میپاشیدم تا اثری از آنها باقی نماند. این بعثی جنایتکار تصریح میکند که تا آنجا که در جریان بوده است ماشین جنگی جنایات صدام معدوم شش هزار اسیر ایرانی را بهشکل فجیعی به شهادت رسانده است...😈
💢 سرهنگ عبدالرشید تایید میکند که صدام در اعدام بیش از 450 اسیر ایرانی مستقیما و به اتفاق گروهی از همراهان همیشگی خود در تیم حفاظتش دست داشته است...😍
💢در گزارش مربوط به عمليات بدر آمده است: 👈 30 نفر از اسراي رسته پياده يكي از يگان هاي بسيج عمل كننده در اين عمليات كه هيچ كدام رتبه فرماندهي نداشتند پس از انتقال به بصره در سالني به خط شده و بازجو بلافاصله پس از ورود به سالن با كلت كمري خود، يكي از اسرا را بدون سوال و جواب به شهادت مي رساند...😭
💢 گزارش ديگري به پيوست اين گزارش و مربوط به عمليات هاي خيبر و درگيري هاي شرق بصره، حكايت از جنايات جنون آميز ديگري ازصداميان است و آن مربوط به كشتار اسراي زخمي عمليات هاي سال 63 و 65 رزمندگان اسلام در محورهاي جنوبي جنگ بوده است...در اين گزارش آمده است👇
💢 تيرهاي خلاص به اسراي مجروح ايراني توسط يگان هاي رزمي عراق شليك مي شده و اندك مجروحين منتقل شده به بصره در شرايطي كه احتياج به مراقبت هاي ويژه پزشكي داشته اند به حال خود رها شده و سپس در قسمت بار كاميون هاي نظامي جان داده اند... اين گزارش آنگاه دردناك تر مي شود كه در حين انتقال اسراي مجروح ايراني به داخل خاك عراق و از بصره به بغداد، پيكرهاي پاك اسيران شهيدي كه در حال خون ريزي ناشي از مجروحيت بودند در بيابان هاي حد فاصل بصره – بغداد حتي بدون خاك سپاري رها شده اند...😰
💢 در پايان اين گزارش قسمت سوم جنايات عليه اسراي ايراني ابعاد وحشيانه تر پيدا مي كند. 😳این دشمن بعثي در ادامه شكنجه اسراي ايراني در اردوگاه هاي شمال عراق و پس از اعدام، آنان را با لباس هاي اكراد عراق😇 پوشانده و در گورهاي دسته جمعي به همراه پيشمرگان كرد عراق و با هويت كردي دفن كرده اند.
💢این افسر بعثی عراقی که چند بار مستقیما به صدام معدوم گزارش داده است به خاطر جنایات جنگی بیشمار خود به دریافت مدال و نشان از سردار نگون بخت قادسیه نائل شده است. عبدالرشید میگوید: 👈 به دستور فرماندهان ارشد ارتش و به ویژه گارد ریاست جمهوری که از صدام دستور مستقیما داشتند. خیل عظیمی از اسیران ایرانی را کشتهام.
💢این جنایتکار جنگی در جریان بازجوییهای خود اعتراف میکند که اسرای ایرانی را قبل از شهادت شکنجههای شدید میداده است به طور مثال وی👈 در خصوص یک اسیر ایرانی که براثر اصابت مین، پایش را از دست داده بود، میگوید: 👈 زمانی که این اسیر را بازجویی میکردم به علت مقاومتش شروع به قطع انگشتان دستانش کردم پس از قطع هر انگشت و به فاصله هر دو دقیقه پس از قطع، محل قطعشده را با فندک میسوزاندم تا اینکه تمام انگشتانش را بریدم اما مقاومت حیرتآور او که بسیار جوان هم بود مرا خشمگین ساخت و با اره پای او را نیز قطع کردم اما این اسیر ایرانی هیچ اطلاعاتی نداد...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
منبع: کتاب👈"عبور از تونل وحشت"
🌹وای به حال ما که در قیامت و در محضر خدا, ائمه معصومین (ع), شهدا و... چگونه میخواهیم جوابگوی خون شما,(شهدا) باشیم😰 و تو عزیز دل👈 که جانت را اینچنین با اخلاص در اوج گمنامی و مظلومانه در غربت اسارت, هدیه دادی به "الله" و خودت خواستی که گمنام شوی و وای بر من و امثال من که دویدیم برای شهرت نامدار شدن!😳 حالا من مانده ام زیر خروارها فراموشی و نام تو در دل تمام انسانها موحد و خداپرست همانند خورشید فروزان تا قیامت می درخشد 👈 اگرچه بی نام و نشان وحتی بی مزاری...🌷اما #شهید مظلوم و غریبم👈 "تمام اجرها در گمنامی و بی نشانی ست, همچون غربت و غریبی خانم حضرت زهرا(س)"😭
💥زینب سلام الله علیها کیست!؟
☑️حضرت سيدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر فرمودند: «خواهرم زینب! مرا در نماز شبت دعا كن».
☑️حضرت سجاد (ع) فرمودند: «عمه جانم زینب در طول زندگی اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم»... بهترین توصیفی که من درباره حضرت زینب (س) دیده ام فرمایش حضرت امام سجاد (ع): تو دانشمند معلم ندیده و فهمیده ای فهم نیاموخته هستی.
📚عوالم العلوم ؛ ج 11 , ص 955
#اگر_مدافعان_حرم_نبودند👇
💢قسمتی از جنایات هولناک داعش:
💥نیروهای داعش ۹۰ درصد سوریه و ۵۸ درصد عراق را اشغال کردند و حتی به دیوار زینبیه دمشق رسیدند ⭕ِِ... داعش زمانی که به نزدیکی حرم حضرت زینب (س) رسید بر روی دیوار حرم شعار می نوشت که هنوز بخشی از این شعارها موجود است ⭕️...فرمانده داعش بر روی بی سیم خود در نزدیکی حرم حضرت زینب(س) رجز می خواند و می گفت که حضرت عباس(ع) کجایی که ما حضرت زینب را از قبر بیرون خواهیم کشید⭕️... داعش به منزلی در سوریه حمله کرد، در حالی که در این منزل چهار کودک به همراه پدر و مادر در حال غذا خوردن بودند، داعش سر یکی از دختران که ۹ سال بیشتر نداشت را برید به طوری که خون این دختر بر روی غذاها ریخت و خانواده دختر را مجبور کرد که این غذا را به همراه خون جگر گوشه شان بخورند ⭕️... داعش نوزاد تازه به دنیا آمده را از دستان پدر و مادر می گرفت و آنان را لخت می کرد و بر سینه دیوار می چسباند و با نیزه با این بدن دارت بازی می کرد، داعش شکم مادر باردار را در مقابل چشم شوهرش پاره می کرد و شرط بندی می کرد که فرزندی که دختر است یا پسر، از شکم این مادر بیرون می آید ⭕... در همین دیاله، کودکی را از سینه مادرش گرفتند، او را مثل گوسفند روی آتش سرخ کردند، لای پلو گذاشتند، برای مادرفرستادند. این جنایت وحشتناک در تاریخ بشریت نایاب است، پدیده کوچکی نیست، بلای کوچکی نیست...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
⭕ قسمتی از سخنرانی ️سردار عبدالفتاح اهوازیان در مراسم جشن پیروزی جبهه مقاومت در مهدیه ورامین...
💥عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش بود. یک دفعه گفتم: "آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟لااقل اجازه بده بچه به دنیا بیاید... که گفت: زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟... دلت میآید حضرت زینب (س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم... من اواخر دوره بارداریام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: خسته شدم. زودتر بیا خانه... گفت: "زهره جان! سپردم تان به حضرت زینب (س) و ازخانم خواستهام به شما سربزند. 🍂حلما تنها فرزندم که 17 روز بعداز شهادت پدرش متولد شد.حلما بچه اولم بود ودوست داشتم همسرم کنارم باشد... ولی میدائم نشد. همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س) را صدا میکردم و به آنها سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند... راوی همسر شهید مدافع حرم میثم نجفی
⭐خــــــــــواهـرای غــــــــواص👈گردان حضرت "زینب" 👇
💥وقتی شهید ملکی که یک روحانی بود خود را برای اعزام به جبهههای حق علیه باطل معرفی کرد، به او گفتند باید به گردان حضرت زینب (س) بروی. شهید ملکی با این تصور که گردان حضرت زینب (س) متعلق به خواهران است. به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد. اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد... هنگامی که میخواست به سمت گردان حضرت زینب (س) حرکت کند، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در دزفول مستقر است. شهید ملکی بعد از شنیدن اسم “غواص” به فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید، من را به گردان علیاصغر (ع) علیاکبر (ع) گردان امام حسین (ع) بفرستید, این همه گردان، چرا من باید برم گردان حضرت زینب؟ اما دستور فرمانده لازم الاجرا بود.شهید ملکی در طول راه به این میاندیشید که “خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم؟اصلا اینها چرا غواص شدهاند؟ یا ابوالفضل(ع) خودت کمکم کن.” هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید، شهید ملکی از ماشین پیاده شد چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کرد. راننده که از پشت سر شهید ملکی میآمد، با تعجب گفت: 👤 حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟ شهید ملکی با صدایی لرزان گفت: “والله چی بگم، استغفرالله از دست این" خواهرای غواص" راننده با تعجب زد زیر خنده و گفت: کدوم خواهر حاج آقا؟ اینا برادرای غواصن که تازه از آب بیرون آمدند و دارند لباساشونو عوض میکنند. اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده وفهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
🚩راوی : سردار علی فضلی
💢 نهایت شکنجه ساواک👈 و مقاومت فوق تصور👈 یک زن مسلمان و مبارز: #سوزنهای تهِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمیدید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزنها را از زیر ناخنها تا ته فرو کردند
درد، استخوانهای زن را میسوزاند اما لب از لب نمیگشود خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مُد شده بود و آمریکائیها کشف کرده بودند زنان ویت کُنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز میکنند #ساواکیها زن را روی تخت خواباندند و پس از فحشهای تکان دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند اما بی فایده بود گویی ساواکیها باید به دنبال راه دیگری میبودند. زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن😰
🌹#مرضیه_حدیدچی 👈 بود، #دختر_انقلابِ ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند #دخترانش را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند. 😰
🌹راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف میزد هرگز و همه میدانیم شکنجه فرزند جلو چشم #مادر چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد😰
🌹بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و #ضدانقلاب را شناسایی و تار و مار کرد سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس
#مسافرکشی می کرد هیچ وقت نه باندی داشت، نه به بیت المال دست درازی کرد نه بچه هایش آقازاده و اشراف شدند این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب و بر روی یک سکو در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت، بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛ نسلی که گویی قهرمان واقعیاش را گم کرده و در غیاب حدیدچیها، آرمانها #وارونه میشوند و قهرمانهای تقلبی جای قهرمانهای واقعی را گرفته اند...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصرکاوه
برشی از زندگی #مرضیه_حدیدچی 👈 (#دباغ)
نوشته سیده سعیده موسوی
🌹او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود... برنامه ریزی کرده بود و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم... سالهادر سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود... بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود !... عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در زندان انفرادی حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره، حسرت ۵دقیقه آفتاب و روشنایی را داشتم...
#کتاب_خاطرات_دردناک, #ناصرکاوه
برشی از زندگی آزاده شهید, سرلشگر خلبان #حسین_ لشگری
🚩لطفا با افتخار✌چند بار بخوانید:👇
💥 ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ ناو وینسس آمریکا به فرماندهی ویلیام راجرز هواپیمای مسافربری ایرباس ایران 👈 پرواز شماره ۶۵۵ به مقصد دبی را در خلیج فارس هدف قرار داد و ۲۹۲ سرنشین آن شهید شدند که در میان آنها بیش از ۶۲ کودک بود. ویلیام راجرز پس از سه ماه در سن دیگو کالیفرنیا سخنرانی کرد و بابت هدف قراردادن هواپیمای مسافربری جایزه و ارتقا درجه دریافت کرد... سالها بعد از این فاجعه آمریکا یک پهپاد فوق پیشرفته بنام گلوبال هاوک برای شناسایی به ایران فرستاد تا دور از چشم رادارها بتواند زمینه حمله احتمالی غافلگیرانه را مهیا کنند. این بار ناو وینسس نبود، سامانه پدافندی ایران با شلیک موشک سوم خرداد، پهپاد گلوبال هاوک ر امنهدم تا ناوهای لینکلن، وینسس همگی نظاره کنند و جرات نداشته باشند شلیک به بی گناهان را تکرار کنند. آمریکا با در خواست پنتاگون در کاخ سفید تشکیل جلسه می دهد، برای زدن ۴نقطه در ایران به جمع بندی می رسند. حمله ساعت ۳نیمه شب با پشتیبانی هواپیماها و سامانه موشکی تام هاوک از قطر، بحرین، امارات شروع خواهد شد و احتمال ۱۵۰۰ کشته برای یگان موشکی و راداری ایران در نظر گرفته می شود. خبری پنتاگون را غافلگیر می کند. رادارهای ناشناخته ای بر روی ناوها قفل شده و فاصله تا انهدام چند ثانیه است. اولین اتفاق انهدام ۱۵۰فروند هواپیما و ۶هزار تلفات در دو ناو و۳پایگاه می باشد.
💥سپاه پاسداران داغ ایرباس ۶۵۵ را تا حدودی التیام بخشید.. پیشرفته ترین پهباد های آمریکا 👈 امروز گرفتار تور پدافندی ایران در ۳۵۰۰ نقطه است. شبکه عنکبوتی که هیچ پرنده ای نمی تواند به سلامت از آن عبور کند. ایرباس در نقطه ای هدف قرارگرفت که پس از سالها گلوبال هاوک ساقط شد. امروز ویلیام راجرز تحقیر شد. اس ۴۰۰ روس هم نمی تواند گلوبال هاوک را ساقط کند.. تنها باور ۳۷۳ و سوم خرداد شاهکار تمدن غرب را خاکستر کردند....
🔴 آمریکا از مدال شجاعت تا مدال شجاعت👈آمریکا اعلام کرد که به شش نظامی آمریکایی که بر اثر شلیک موشک های ایرانی به پایگاه عین الاسد، دچار آسیب مغزی شده اند مدال شجاعت و به تعدادی نیز جایزه ویژه اعطا می کند. حالا اینکه این نظامیان چه شجاعتی از خود نشان داده اند که مستحق دریافت مدال شجاعت باشند بماند.
💥خداوند متعال بر عزت رهبر حکیم انقلاب اسلامی بیفزاید و به حضرت ایشان سلامتی و طول عمر عنایت بفرماید که با انتخاب راهبردهای عزت مندانه و هدایت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به سمت قوی شدن، فرمودند: «باید قوی بشویم تا جنگ نشود... دوران بزن در رو تمام شده است... دشمن بداند که اگر یکی بزند ، ده تا می خورد و...» آمریکای جنایت کار را در موقعیتی قرار داده است که اگر روزی به فرمانده ناو جنگی خود که بیگناهان ایرانی را به شهادت رسانده بود ، مدال شجاعت می داد ، امروز به نظامیانی که از حملات موشکی ایران جان به در برده ولی آسیب مغزی دیده اند مدال شجاعت اعطا می کند و... همین👈 ارادتمند: #ناصرکاوه
📣کمکهای آمریکا به عراق در طول جنگ تحمیلی به ویژه دو سال آخر آن:
۱. واگذاری اطلاعات به ارتش عراق از طریق آواکس ها، ماهوارهها و شنود.
۲. تخصیص وامهای کلان اقتصادی به دولت عراق.
۳. فروش تعدادی بالگرد ۲۱۴ از نوع "بل" به ارتش عراق.
۴. هدف قرار دادن قایقها، کشتیها، ناوهای جنگی و هواپیمای مسافربری ایران.
❌هفته حقوق بشر (به شر) آمریکایی
۶ تیر= ترور آیت الله خامنه ای
۷ تیر= ترور شهید بهشتی و ۷۲ یار انقلاب
۷تیر= بمباران شیمیایی👈 سردشت
۱۱ تیر=ترور آیت الله صدوقی
۱۲ تیر= حمله ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران
✳️ دردناک ترین صحنه ای که فرمانده تیم غواصی نجات ایرباس_655 با آن مواجه شد! ✈️یادم است که موقعی که داشتیم قطعات بزرگتر هواپیما را بالا میکشیدیم، به یک قطعهای برخوردیم که هنوز سه تا صندلی به آن وصل بود. وزن زیادی هم داشت. من و یکی از همکارانم این را بالا میکشیدیم. همینطور که داشتیم در عمق آب بالا میآمدیم من به همکارم گفتم که من می چرخم به سمت داخلی این قطعه هواپیما ، تو از آن طرف هوای من را داشته باش. اما همین که سمت صندلیها چرخیدم، دیدم یک مادری هنوز روی صندلی نشسته و دختر بچهای حدودا سه ساله را درآغوش گرفته ... صحنه شدیدا متاثر کنندهای بود. این زن تا آخرین لحظه، بچهاش را ول نکرده بود و طوری شده بود که بعد از مرگشان هم، دستهایش دور این بچه قفل شده بودند و حتی داخل آب هم بچه از مادرش جدا نشده بود. بعد چون کمربندش را هم باز نکردهبود، از صندلی هواپیما جدا نشده بود و با همان صندلی رفته بود زیرآب. که من اینها را آوردم بالا و تحویل دادم و فکرمیکنم این تلخترین صحنهای بود که دیدم.
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
راوی: سرهنگ منصور قاسمی
#ایثار_بسیجی(۱)
✍️در معبر جلوی همان سنگر کالیبر، از ناحیه شکم مجروح شد و روده هایش بیرون ریخت. فکر کردیم رفته عقب ... سر کالیبر که قاتل بچه ها شده بود و از بس شلیک کرده بود مثل آهن گداخته به خوبی در تاریکی شب می درخشید، به سمت آسمان رفت و دیگر کاری با ما نداشت. بچه هایی که هنوز سالم مانده بودند و پشت پیکرهای مطهر شهدا پناه گرفته بودند، منتظر چنین لحظه ای بودند و با فریاد الله اکبر روی خاکریز عراقی ها رفتند و کار را تمام کردند. پیش روی بچه ها به سمت عقبه دشمن... همه دوست داشتند دلیلش را بدانند که چرا سر کالیبر به یک باره به سمت آسمان رفت... شهید اکبر جزی باهمان وضعیت جسمی ، مثل یک شیر به سمت سنگر کالیبر حمله کرد. خود را به لوله ی گداخته شده ی تیربار رساند و با دست، سر آن قسمت را به آسمان هدایت کرد. شدت حرارت لوله کالیبر، به قدری زیاد بود که دست اکبر را مثل یک تکه ذغال کرده بود. اما دست دیگر اکبر، روده شکمش را گرفته بود و در همان حال، زیر سنگر کالیبر به شهادت رسید!...
علی اکبر جزی، با شکمی دریده و دستی خالی، هم مسیر عبور بچه ها از خاکریز عراق را باز کرده بود، هم مسیر عبور خودش از خاکریز نفسش را....
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصرکاوه
خاطره ای از
#شهیدعلی_اکبر_جزی
✍️آرپی جی زن بود... کوله پشتیش پر از گلوله های آر پی جی بود... در حین عملیات گلوله ائی خورد به کوله اش و کوله پشتیش آتش گرفت... داش علی نوجوان ما و دوستانش نتوانستند کوله آتش گرفته را از او جدا کنند... خودش با کوله آتیش گرفته اش تنها شده بود و در حال سوختن و آب شدن بود. وسط عملیات بود و هیچ کاری نمی شد کرد. توی آتش در دل شب با بدن زخمی و سوخته که دیگه توانی نداشت, فکری به سرش زد!؟...
با چفیه دهانش را بست تا بی اختیار فریادی نزند تا عملیات لو نرود با اصرار فراوان ودر میان گریه های همرزمانش از بچه ها خواست به راه خودشان ادامه بدهند... بعد از عملیات دوستانش رفتند سراغ پیکر پاکش تا با خود بیاورند عقب ولی از "علی" داستان ما تنها کف پوتین هاش که نسوخته بود باقی مانده بود...
"علی پودر شده بود..."
"پلاڪش" را
براے ما جا گذاشت،
تا روزے بدانیـم،
از جنس ما بود...
"هـویتـش" خاڪے بود!
اما "دلش" را بہ "آسمـان" زد
گمنــامے راز عجیبے است...
کتاب_خاطرات_دردناک
ناصرکاوه
برشی از زندگی
شهید_علی_عرب
#من_قاسم_سلیمانی_هستم(۱۲)
قسمتی از جنایات هولناک گروهک داعش
☀️نیروهای داعش ۹۰ درصد سوریه و ۵۸ درصد عراق را اشغال کردند و حتی به دیوار زینبیه دمشق رسیدند... داعش زمانی که به نزدیکی حرم حضرت زینب (س) رسید بر روی دیوار حرم شعار می نوشت که هنوز بخشی از این شعارها موجود است...فرمانده داعش بر روی بی سیم خود در نزدیکی حرم حضرت زینب (س) رجز می خواند و می گفت که حضرت عباس(ع) کجایی که ما حضرت زینب را از قبر بیرون خواهیم کشید... داعش به منزلی در سوریه حمله کرد، در حالی که در این منزل چهار کودک به همراه پدر و مادر در حال غذا خوردن بودند، داعش سر یکی از دختران که ۹ سال بیشتر نداشت را برید به طوری که خون این دختر بر روی غذاها ریخت و خانواده دختر را مجبور کرد که این غذا را به همراه خون جگر گوشه شان بخورند... داعش نوزاد تازه به دنیا آمده را از دستان پدر و مادر می گرفت و آنان را لخت می کرد و بر سینه دیوار می چسباند و با نیزه با این بدن دارت بازی می کرد، داعش شکم مادر باردار را در مقابل چشم شوهرش پاره می کرد و شرط بندی می کرد که فرزندی که دختر است یا پسر، از شکم این مادر بیرون می آید...
☀️یک منبع محلی در عراق از افتتاح یک مرکز قاچاق اعضای بدن در موصل خبر داد. موصل مهمترین پایگاه قدرت داعش در عراق بهشمار میآید. اعضای باند داعش هر کلیه انسان را به قیمت 8 هزار دلار میفروشد. این کلیهها از بدن افراد بازداشت شده غیرنظامی خارج شده و قاچاق میشوند... داعش، پزشکانی را برای سرقت اعضای بدن زندانیان پس از اعدام آنها به کار گرفته است. فرماندهان داعش این پزشکان را مجبور میکند که اعضای بدن زندانیان را پس از اعدام آنان از بدن شان خارج کند, تا داعش اعضای آنان را بفروشد... به نقل از "نیکلای ملادینوف" نماینده سابق سازمان ملل در عراق
"ابداع جدید داعش, کشتن اسیران با انداختن جلوی شیر های گرسنه"
☀️عناصر داعش برای ایجاد رعب و ترس بین مخالفان خود، یک زندانی مخالف خود را در قفس شیرهای گرسنه ای انداختند که یک هفته هیچ غذایی در اختیارش گذاشته نشده بودند. شیرهای گرسنه، زندانی های داعش را ابتدا تکه تکه و سپس زنده زنده می خوردند... وحشی گری جدید داعش به همین جا ختم نشد و آنها چند مخالف خود را با خشکاندن با برق فشار قوی و منفجر کردن سر آنها با استفاده از ماده منفجره "تی ن تی" و به صلیب کشیدن آنها تکمیل کردند. در ضمن داعش پس از آواره کردن دهها شهروند عراقی و سوری منازل آنها را نیز بمب گذاری و سپس ساختمان را بر روی سر ساکنان آنها منفجر می کند...
منبع: شبکه "راشاتودی"
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
بسمالله الرحمن الرحیم
#سالگرد_شهادت_آرمان_عزیز
✍چگونه وحوش اغتشاشگر در پایتخت جمهوری اسلامی، آرمان علی وردی را پس از شکنجه، به شهادت می رساند👇
#آرمان#بدون_هیچ_سلاح_و_تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتابهای حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت، برای دفاع از امنیت و ناموس مردم، چون او نمیتوانست نسبت به این مسئله بی تفاوت باشد.
در این حین با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت میگیرند او را به باد کتک!؟
وقتی کوله او را باز میکنند و می فهمند طلبه است، کتکها شدیدتر میشود و او را روی زمین میکشند.
از او خواستند به رهبر معظم انقلاب توهین کند👈 مثل داعشیها👌 ولی او قبول نکرد.
این چه آزادی بیانی است که نمیتوانند عقیده مخالف را تحمل کنند؟
باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی این طور دوره شود و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید.
👈 کشتن آرمان، کاملا حساب شده بود!؟
اول با چاقو به سفید رانش میزنند تا نتواند راه برود، بعد در حین شکنجه کردنش، سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع، دستش را روی سر می گذارد😰 اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند.
بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد.
همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند سرانحام، با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند
👈 یکی از قاتلان شهید آرمان علی وردی؛ برای اینکه از دیگران عقب نیفتد با ناخنگیر ذره ذره گوشت بدن آرمان را در آن حالت شکنجه و از بین رفتن قوای حسمانی، شروع به کندن می کند.
آخر سر همپیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند.
وقتی بچه های بسیجی او را به بیمارستان میرسانند روح ملکوتی آرمان به سوی حق پرواز می کند و دعوت حق را لبیک گفته و مظلومانه و با بدن پار پاره به شهادت میرسد...
روح پاکشون صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه