این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالتزده میکند ، یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسیترین لحظات فکه ، ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند، آنهاچند روز وصرفا با تکیه برایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و باعطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ، ساعتهای آخرمقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی گردان حنظله حاج همت را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بیسیم دارد تمام میشود، بعثیها عن قریب میآیند تاما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم. حاج همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن.حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم
#کتاب_خاطرات_دردناک
#من_ماسک_میزنم
#رهبرانهـ🌹🍃
به اَخمت
خستـگے دَر مےرود..
لبخنــد لازم نیسـتـــ...✋
کنارِ
سیــنےِ چاےِ #تـــو
اصلا قنـــد لازمـ نیستــ😊
#فداےرهبرم ❤️🍃
#کمیل 💐
ـــــــــــــــ🕊♥♥🕊ـــــــــــــــ
هرکی حنا بذاره حتما شهید میشه🌸
شب قبل از پرواز، مسلم، یکی از دوستانمان، بیرون رفت و یک کیسه بزرگ حنا خرید. 🙃
حنا را در ظرفی خیس کرد و سر و ریش بچهها را حنا گذاشت. میدانستم محمد از حنا بدش میآید.😅
به شوخی گفتم: بچهها میدونید هر کی حنا بذاره، حتما شهید میشه؟😍
تا این را گفتم، محمد سریع از جایش بلند شد و گفت: من هم حنا میخوام.😳
مسلم، که محمد اجازه نداده بود برایش حنا بگذارد، گفت: برو بابا محمد! تو حنا دلت نمیخواد؛ بگو من دلم میخواد شهید بشم.😂
محمد با خنده گفت: خوشم میاد من رو خوب شناختی.😁
مسلم که دید محمد هم سر و ریشش را حنا میگذارد گفت: برادر من ! موهات قرمز میشه. بعدش نگی نگفتیها.😒
کسی که به موهای محمد حنا میمالید، گفت: مگه نمیدونی سرت قرمز میشه؟
محمد دوباره لبخند گفت: ولش کن مسلم کارت رو بکن. این سر فدایی بیبی زینبه. دیگه قرار نیست برگرده. مهم نیست قرمز باشه یا مشکی. 😊
راوی دوست شهید
شهید مدافع حرم محمد مرادی🌹
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایمن سازی مجالس اهل بیت به روش خود ایشان. ...
نشر حداکثری
#محرم
#بنام خالق الزهراس
مهربانی با همنوعان
ما آمن بـي مـن بات شبعان و جاره جائع و ما مـن اهل قـريه يبيت و فيهم جائع لا ينظر الله اليهم يوم القيمه.
به مـن ايمان نياورده كسـي كه سير بخـوابـد و همسايه اش گرسنه باشـد، و اهل يك آبادي كه شب را بگذرانند و در ميان ايشان گرسنه اي باشد، خـداوند در روز قيامت به آنها نظر رحمت نيفكند.
اصول كافي، ج 4،ص 493
#رفقا و هم سنگریون
محاسبه نفس و نماز شب و قرائت قران و گفتن ۳۱۳بار یا صاحب الزمان و خواندن زیارت عاشوراو مناجات با خدا و دعای عهد یادتون نره
#گمنام الزهرا س
#اللهم عجل لولیک الفرج
گفتم از حسین چه می دانی؟!
گفت: کربلا و عاشورا و سر بریده و اسارت...
گفتم از راهش چه؟!
گفت: راهش بماند برای اهلش ، ماییم و ذکر جنونمان!
گفتمش: شمر هم اگر در صفین زخم عمیق تری میخورد شهید می شد و شاید الگوی ما قرار میگرفت، اما راهش گم گشت و مسیرش به کربلا رسید و دستانش به خون آل الله آغشته شد ...
+ اگر راه را نشناسی، جنون تو را آخر کار، به امام کُشی وا میدارد !
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#کاروان_حسینی
السلام علیک یا ابا عبدالله
کفران نعمت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مَگیر😢
ما ترک طاعت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر 😢
ما جُرم بی حد کرده ایم بر نفس خود بد کرده ایم
آری جسارت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ای وجه رَبَّ العٰالَميِن دلتنگی ما را ببین
خود را ملامت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ای صاحب فلک نجات، سرچشمه آب حیات
دل را به نامت کرده ایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
حال و هوای شهر ما دیگر هوای روضه نیست
آری جنایت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
عَََََبد و غُلامت می شویم، سرمست نامت می شویم
هر صبح سلامت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ای فخر شاهان جهان، جاروکشی در صحن تان
میل زیارت کرده ایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ای باعث بود و نبود ،
بی مهرتان ماراچه سود؟
عرض ارادت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر 😢
آقا در این شهر شلوغ، دور از فضای روضه ها
احساس غربت کرده ایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
در پای این بزم عزا، با دوستان باصفا
عُمری رفاقت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
بی روضه هاافسرده ایم
چون لاله ای پژمُرده ایم
میل ضیافت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
عالَم همه دشمن ولی آقا کنار نامتان
احساس عِزَّت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
وقتی *مُحَرَّم* می رسد،
بر جان ما غم می رسد
عادت به هیئت کردهایم از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ای شاه بانوی دمشق
بی رونق است بازار عشق
ما استعانت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
با کاروان کربلا از کوفه تا شام بلا
شرح اسارت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
از کوچه ها بازارها با آن همه آزار ها
غَم را روایت کرده ایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
ازسنگها،دشنام ها، ازشعله ها از بامها
ذکر مصیبت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢
آقا به جان مادرت ما را مرانی از درت
هرچند غفلت کردهایم
از ما *مُحَرَّم* را مگیر😢😢
#من_حسینی_ام