💚کـوچـه شــهـدا💚
#مادرشهید☺️ بله با توجه به وضعیت شغلی ایشان در طی جنگ تحمیلی 12 روزه معمولا هر روز خودشان و یا برادر
شما نیائید وضعیت خوب نیست و پدر چون خودشان سالیان زیادی چه در دفاع مقدس و بعد از جنگ در سپاه ماموریت های مختلف داشتند اظهار میدارند که ما آمادگی شنیدن خبر شهادت رو داریم و آن همکار اعلام خبر شهادت حسین آقا رو به ما میگویند و پدر ش با من تماس گرفتند که از مسجد بیا بیرون کاری دارم و وقتی آمدم دیدم پدرش بشدت مضطرب هستند و نگران و گفتند حسین آقا شهید شدند .
هرگز فکر نمیکردم که همسرم شهید شود همیشه فکر میکردم شهدا آدم هایی متفاوتی نسبت به بقیه هستند ولی الان که بعد از شهادت در اخلاق ایشان جستجو میکنم واقعا مثل یک شهید زندگی کرد همسرم به حلال و حرامش بسیار اهمیت میدادبه بیت المال خیلی حساس بود اگر از محل کار تماسی با من میگرفتند سریع قطع میکردند اگر زمانی بود که وقت آزاد داشتند به من میگفتند از تلفن منزل تماس بگیرید تا باهم بیشتر صحبت کنیم به خمس مالش خیلی اهمیت میداد به طوریکه اولین حقوق خودشان را که گرفتند سال خمسی خودشان را مشخص کردند روح خیلی سبکی داشت کنارش که میمینشستی احساس سبکی میکردی چون تعلق خاطری بدنیا نداشت همیشه نظرش این بود که واجبات را اولویت قرار دهید و مستحبات هم تا جایی که میتوانید انجام بدهید.
از روز شهادت بفرمایید چی شد و کجا شهید شدند
کی و چه موقع خبر شهادتش رو بهتون دادن ؟
😢
💚کـوچـه شــهـدا💚
از روز شهادت بفرمایید چی شد و کجا شهید شدند کی و چه موقع خبر شهادتش رو بهتون دادن ؟ 😢
#مادرشهید☺️
ایشان در منطقه محل مامورتشان در محدوده شهرک صنعتی زرندیه ساوه در حین ماموریت و آماده شدن برای اجرای عملیات بر علیه اهدافی در سرزمین های رژیم کودک کش صهیونی در بمباران هواپیماهای اف 35 در ساعت 30/1 بامداد 26/3/ 1404به همراه چند نفر از همکارانش بشهادت رسیدند و روح پاکشان به ارباب بی کفن شان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا پیوست و پیکر مطهر شهید بعلت عدم شناسائی بعد از 9 روز از طریق آزمایش ( ) شناسائی و تحویل خانواده گردید و پرچم عزت و افتخار اسلام ؛ و انقلاب اسلامی را برای همیشه تاریخ به اهتزاز در آوردند .
💚کـوچـه شــهـدا💚
از روز شهادت بفرمایید چی شد و کجا شهید شدند کی و چه موقع خبر شهادتش رو بهتون دادن ؟ 😢
#همسرشهید☺️
حسین آقا بامداد دوشنبه مصادف با ۲۶/۳/۱۴۰۴ساعت ۱:۳۰به وقت حاج قاسم بخاطر علاقه و ارادت خاصی که به حاج قاسم داشت زمان شهادتش هم با حاجی یکی شد به دست جنایتکارترین و شقی ترین دشمنان با جنگنده های اف ۳۵حین شلیک موشک به طرف اسرائیل با جمعی از همکاران به فیض شهادت نائل آمدند ولی به من روز سه شنبه صبح زنگ زدند که همسرت مجروح شده و در بیمارستان بستری هست من شهرستان منزل پدرم بودم با امید اینکه مجروح شده راه افتادیم شاید اینگونه صحبت کردن در محضر خدای متعال ناشکری بحساب بیاید ولی من تا خود تهران از خدا میخاستم که دستش یا پایش قطع شده باشد یا کلا از چشم نابینا شده باشد فقط باشد چون خودم وابستگی خیلی شدیدی به ایشان داشتم و هنوز آمادگی اینکه بدون حسین چگونه باید تو این دنیا زندگی کنم را نداشتم و جدایی از من وابستگی شدید بچه ها به پدرشان بود دائم این خاطره در ذهنم تداعی میشد که یکبار که به ماموریت یک هفته ای رفته بودند علی که در آن زمان ۴ ساله بود یک هفته تمام تب میکرد بدون هیچ علتی و تبش موقعی قطع شد که در آغوش پدر قرار گرفت فقط خدا را صدا میزدم به علی و مهدی من رحم کن ولی خدای مهربان همسرم را به آرزویش رسانده بود و تقدیر و مشیت الهی در این بوده است که ما ادامه ی زندگی را اینگونه بگذرانیم و من راضی به رضایت خدا هستم و میدانم که پروردگار مهربان تقدیر و سرنوشت ما را زیبا تر از هر کسی مینویسد واین روزها این جمله ورد زبان من است الهی رضا برضائک .
💚کـوچـه شــهـدا💚
قسمتی از وصیت نامه شهید رو هم میفرمایید. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿
با توجه به بمباران محل کار و ماموریت ایشان متاسفانه امکان دسترسی به وسائل و امکانت متعلق به شهید وجود نداشت و اگر وصیت نامه ای هم داشتند در بمباران از بین رفته بود .