#حالا_نوشت
لطفا #بخوانید
الان یکی از دوستهای قدیمی ام بهم زنگ زد برای احوالپرسی 📞
بعد از مدتها صدای همدیگه رو میشنیدیم و پر از خوشحالی بودیم😃
آشنایی ما ، برمیگرده به ماه رمضان چندسال قبل ، که به عنوان مبلّغ رفته بودیم روستاشون ...😇
اونجا باهم مثل خواهر شدیم و خواهر موندیم !!🥰
گفتم از دخترایی که باهاشون کلاس قرآن داشتیم چه خبر ؟؟😍
گفت اینجا خیلی همه چیز عوض شده.خیلیا عوض شدن !🤔
گفتم مثلا کی ؟؟😮
گفت فلانی یادته ؟؟
چقدر دوستش داشتی ؟
تتو کار شده ...😨
قلبم تند زد...
گفتم یعنی تتو کارِ بدن؟
گفت آره ...
شغلشه.خودشم کلا فازش عوض شده.بدن خودشم پر تتو...😱
حالم عوض شد !🥺
گفت شده آرزوی دخترای روستا...
رفته شهر 🙋♀
میره سوارکاری🏇
شغل داره.ورزشکاره🤾♂
همه جور تفریح و...هم داره.🏌♂
دخترا آرزو میکنن کاش مثل اون بودیم!🙏🥺
به خودم گفتم ای دل غافل!😔
این چندسالی که من تو قم داشتم به کارای خودم رسیدگی میکردم و خیال میکردم این دخترای چادریِ معصوم دارن زندگیشونو اونجا میکنن ، یکی یکی چه بر سرشون اومده و من بیخبر...😞😞
خلاصه اش کنم
تو محله تون🏘
تو فامیل👥
تو عالم همسایگی🤝
اگر دارید کاری میکنید ،فکر نکنید کَمه🥲
فکر نکنید اثر نداره🤷
دنبال اثرهای لحظه ای و کوتاه مدت نباشید.
ارتباط حتی اگه کم ، حتی اگه کوتاه ، نذارید قطع بشه !⛓
کار کنید براشون ، حتی اگر مختصر...🎈
رهاشون نکنید
رها بشن ، دست نااهل میفتن.
نا اهلای مجازی🙇
نااهلای واقعی 🦹♂
به بد پوش ها ، به چشمِ از راه به در شده نگاه نکنید.چون دلهاشون آماده ست .❤️🩹
به چادری ها ، به چشم هدایت شده نگاه نکنید.چون معلوم نیست چه بر سرشون میاد.💔
به فکر یتیم های آل محمد صلی الله علیه و آله باشیم ، تا محمد و آل محمد صلوات الله علیهم در وقت اضطرار به فکرمون باشند !🥺
#ببخشید_طولانی_شد
🍃استراحت بماند بعدازشهادت
@shahadaaat