eitaa logo
استراحت‌بماندبعدازشهادت🇵🇸✌
557 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
260 ویدیو
41 فایل
چونان طبیبِ دوّار،آنقدردنبالشان میدویم وقربان صدقه شان میرویم،تا به غیرتِ توبرنخورد... که نگویی کسی نبود ناموس مرا،از کفِ خیابانهای شهر، جمع کند ... مولای مهربان!غیرتِ محض! ما ناموس توایم.سپاه توایم.مارادراین جهاد زنانه بپذیر 📲📲 @hamsayekarimeh
مشاهده در ایتا
دانلود
9 🏘امروز رفته بودم آرایشگاه بعد از اون طرفش گفتم یه سر برم حرم .به دلم افتاده بود اینطوری در حد همین که نهایتا یه سلام بدم و برگردم . 🏗رفتم و بعد از گذر خان دیدم که یه خانمی آرایش کرده و مو بیرون ، خیلی هم جلب توجه می‌کرد. اومدم که برم جلو دیدم که عه نفر دومم کنارشه اونم با همین وضع.👩👱‍♀ اینطور مواقع اگر که دقت کرده باشین معمولا آدم شک میکنه دودل میشه حس میکنم شیطون آدم رو میترسونه 🌆 داشتم یه ذره بالا پایین میکردم که دیدم یه دختر 15-16 ساله خیلی قد بلند کاملا بدون روسری بود و موهاش رو از پشت بسته بود و خیلی شیک و شکیل با یه شال که فقط روی دوشش بود داشتن میرفتن🚶‍♀ گفتم نه دیگه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست رفتم جلو و اول به خانم اولی یکی از این پک های گیره روسری دادم گفتم خانم بفرمایین و اینو بزنید به روسری تون حیفه خوشگلی های شما رو نامحرم ببینه خیلی عادی و معمولی گفت ممنون و رفت جلو👤 بعد دیدم نه اینا یه اکیپن پنج شیش تا از این زنهای خوش چهره ی آرایش کرده 🤷‍♀ به نفر دومشون دادم این پک رو و بعدش رفتم سراغ اون دختری که حجاب نداشت کلا 😌 گفتم گلم ماشالله بزرگ شدی خانم شدی شالتو سر کن و هدیه رو بهش دادم یهو دیدم که نفر بعدی اومد گفت وای چقدر قشنگن کلی با ذوق و شوق گفت میشه به منم بدی منم بزنم ؟😍 🤔حالا من اصلا تو فکرش نبودم که تک‌تک پنج شیش نفرشون رو گیره بدم. گفتم بله معلومه که میدم حیفه موها رو اینطوری بیرون ریختین نامحرم و... خلاصه به همشون دادم 🎁 یکی دو نفر حس کردم خیلی مایل نبودن بیان سمت من .گفتم که بیایین اینا رو هم بگیرید برای اون دوتا دوستت که عقب وایسادن🎎 کلی ذوق کرد.این یکی شروع کرد زدن به شالش و اون یکی دختره داشت بالا پایین میکرد گفت نمیدونم اینو چه جوری بزنم گفتم بیا اینجا خودم برات درست میکنم😇 گیره روسری رو در آوردم شالش رو کامل بستم براش گفتم یه جور بزنم برات قشنگ میشی خانم میشی. گیره رو زدم و قسمت گردنش رو هم پوشوندم🧕 گفتم ماشالله ببین چه خوب و خانم شدی☺️☺️ ... 🌱استراحت بماند بعد از شهادت @shahdaaat
11 🌄چند وقت پیش رفته بودیم کوه خضر . اونجا بیشتر از اون چیزی که من فکر میکردم بدحجاب داشت. بدحجاباشون هم اکثر مسافر بودن مشخص بود تیپ و سبک شون مسافری بود .🎒🕶 بعد از شام ،پاشدم یه چرخی زدم قبل از اینکه تو ماشین بشینیم تا از قافله ی امر به معروف هم عقب نمونم .🖐 هیچ کس هم نفهمید من کجا رفتم یه دفعه غیب شدم و دیدم جا داره واقعا... شروع کردم یه پک گیره روسری به این خانم دادم یکی به اون خانم دادم...🛍 💬(در همین حین یکی دوتا از فامیل که پشت سر من نشسته بودن اتفاقی دیده بودن حرکت من رو یکی از فامیل برگشته بود به آقای ما گفته بود که این بنده خدا واقعا خیلی دلش خوشه واقعا فکر میکنه رو اینا اثر داره اینطوری که نمیشه باید زور باشه) ⏮البته من اونموقع از این صحبتها اصلا مطلع نبودم و در حال قدم زدن بودم. 😮😧یهو از دور دیدم که پنج تا دختر دارن میان و افتضاح بود وضع و اوضاعشون . احتمالا تهرانی بودن. سر و تیپ و آرایش شدیدی داشتن. رفتم جلو . 😥خیلی استرس داشتم بابت اون چیزی که میخوام بگم. چون چندتا هم بودن و حدس میزدم که اثر نکنه و به جنبه مسخرگی بگیرن🤯 دیگه بهشون دادم گیره روسری ها رو و گفتم خانم گلم بفرمااینو بزنید به روسری تون 🧕 حیفه شما اینجا اومدین .اینجا قبر شهدا هم هست حیفه اینطوری بخواین باشین اینو بزنید که پیدا نباشه موهاتون و از این حرفا...🕌 یکدفعه یکی از بدحجابترینشون با حالت خاصی گفت وااااای بچه ها😃 چه جالب 😲 نگاه کنید اینا دارن به ما هدیه میدن 🤩😄 خانم خیلی ممنونم چشم😊 و همشون گرفتن ... بعد از اینکه گرفتن یه کمم سر شوخی باهاشون باز شد. یکی شون گفت آخ صورتی ندارین به من بدین گفتم حالا بذار یه کم بگردم و سریع گیره رو درنیاوردم که فکر کنن اینا اختصاصی فقط برا خودشونه 😁 یکی شون رو با صورتی 💗عوض کردم و یکی شون رو با قرمز ❤️عوض کردم خیلی شاد و خوش و خندان از کنار من رد شدن 🚶‍♀ خلاصه گذشت و من خیلی خوشحال شدم که بهشون دادم اما خب هیچ تغییری تو ظاهرشون ایجاد نشدمتاسفانه ☹️ من یادم اومد که نماز عشا مو باید بخونم گفتم خب کجا برم بهتر از سر قبر شهدا بخونم رفتم کنار قبر شهدا و ایستادم به نماز خوندن📿 یهو دیدم وای😱 همه ی شیش هفت نفری که من بهشون گیره دادم همشون نشستن کنار قبر شهدای گمنام و اون گروه دخترا هم انگار به همین منظور داشتن میومدن سمت قبور 😨 @shahdaaat
۳۴ 🚘رفته بودیم مسافرت اصفهان وقراربود به یکی از عزیزانم در بیمارستان... سربزنم🏨 🏘 روبه روی بیمارستان ماشین رو پارک کردیم وازماشین پیاده شدم که برم به سمت بیمارستان. 👱‍♀ دیدم یه دختر خانم ۱۴ -۱۵ ساله بدون هیچ شال وروسری ایستاده وداره باتلفنش صحبت میکنه🤳 🤔باخودم فکر کردم که روا نیست بدون هیچ واکنشی به کارم برسم... اول یک واکنش درستی به ایشون نشون بدم بعد برم سراغ بیمارخودم😷 🚙 رفتم داخل ماشین . یه گلدون خیلی کوچولو داشتم که توی داشبرد گذاشته بودم برای هدیه🎍 برش داشتم و یه محتوای حجاب بهش وصل کردم ورفتم سمتش..‌🎁 👥 به دوقدمیش که میخواستم برسم متوسل شدم به حضرت زهرا (سلام الله علیها)وگفتم بانوجان خودتون کمک کنید🤲 👈 اینو بگم که من تا حالا بامورد کشف حجابی رودر رو نشده بودم. اونم توشرایط اخیر و ذهنم منسجم نبود نسبت به این که چه برخوردی باید داشته باشم🙄 رفتم سمتش وگفتم عزیزم میشه یک لحظه تلفنت رو قطع کنی😊 گفت بله 😶وقتی گوشی رو از روی گوشش برداشت متوجه شدم که حرف زدنش هم کاملا نمایشی بوده وکسی پشت خط نبوده😁😁 سلام واحوال پرسی کردم باهاش وگفتم ماشاالله انقدر زیبایی ،خانمی حیفه این موی قشنگتو صورت زیبات رواین همه نامحرم ببینن🙁 این هدیه خدمت شما ☺️🎁من این رو میخواستم به کس دیگه ای بدم ولی شاید بهونه ای شد تا با هم حرف بزنیم واین رو تقدیم شما کنم😉 بفرمایید🎁 وگلدون روبردم سمتش🎍 💫 چند ثانیه سکوت بینمون حکم فرما شد. دختر خانم توچشمام نگاه کرد وگفت گلدونت باشه برای خودت😐🤨 دستمو پس زد ورفت سمت یکی از مغازه های حاشیه ی پیاده رو🚶‍♀ خوب دلم لرزیده بود وناراحت بودم اماوسایل رو گذاشتم داخل ماشین ورفتم سمت بیمارستان💘 🚦 همینطور که داشتم از خیابون رد میشدم دیدم یه اقایی خیلی قوی هیکل اومد سمت ماشین ما 👞خیلی نگران شدم اما چون دیربود دیگه نایستادم ورد شدم رفتم داخل بیمارستان🏨 این اقا اولین جمله به همسر من گفته بود شما از دختر من فیلم گرفتی🤨 @shahadaaat