eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.4هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
117 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 🍃 من در برابر اونها بچه محسوب میشدم…و انصافا از نشستن کنارشون خجالت کشیدم… …برای اولین بار توی عمرم…حس بچه ای رو داشتم که پاش رو توی کفش بزرگ ترش کرده... آقای علیمرادی، من و اون سه نفر دیگه رو بهم معرفی کرد...و یه دورنمای کلی از برنامه شون…و اشخاصی که بهشون نیاز داشتن رو بهم گفت… به شدت معذب شده بودم…نمی دونستم این حالتم به خاطر این همه سال تحقیر پدرم و اطرافیانه که _ادای بزرگ ترها رو در نیار…باز آدم شده واسه ما و… و حالا که در کنار چنین افرادی نشستم… خودم هم، چنین حالتی پیدا کردم…یا اینکه…این چهل و پنج دقیقه، به نظرم یه عمر گذشت…و این حالت زمانی شدت گرفت که…یکی شون چرخید سمت من _آقای فضلی…عذر می خوام میپرسم …قصد اهانت ندارم…شما چند سالتونه؟ نفسم بند اومد…همون حسی رو که تا اون لحظه داشتم...و تمام معذب بودنم شدت گرفت... _۲۱ سال… نگاهش با حالت خاصی چرخید سمت علیمرادی…و من نگاهم رو از روی هردوشون چرخوندم…می ترسیدم نگاه و چهره پدرم رو توی چهره شون ببینم اولین نفر وارد اتاق شد…محکم تر از اون من توی قلبم بسم الله گفتم و توکل کردم… حس می کردم اگر الان اون طرف میز نشسته بودم…کمتر خورد می شدم و روم فشار می اومد… یکی پس از دیگری وارد می شدن هر نفر بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه…و من، تمام مدت ساکت بودم…دقیق گوش می دادم و نگاه کردم…بدون اینکه از روشون چشم بردارم...می دونستم برای چی ازم خواستن برم هر چند، بعید می دونستم بودنم به درد بخوره اما با همه وجود روی کار متمرکز شدم…در ازای وقتی که اونجا گذاشته بودم، مسئول بودم… این روند تا اذان ظهر ادامه داشت…از اذان، حدود یه ساعت وقت استراحت داشتیم بعد از نماز، ده دقیقه ای بیشتر توی سالن و فضای بیرون اتاق کنفرانس موندم…وقتی برگشتم داشتن در مورد افراد شخصیت ها، نقاط و قوت و ضعف…و خصوصیات شون…حرف می زدن… نفر سوم بودن که من وارد شدم…آقای علیمرادی برگشت سمت من‌… _نظر شما چیه آقای فضلی؟…تمام مدت مصاحبه هم ساکت بودید… _فکر کنم در برابر اساتید و افراد خبره ای مثل شما…حرف من مثل کوبیدن روی طبل خالی باشه…جز صدای بلندش چیز دیگه ای برای عرضه نداره… کسی که کنار علیمرادی نشسته بود،خندید‌… _اشکال نداره…حداقلش اینه که قدرت و تواناییت رو می سنجی…اگر اشکالی داشته باشی متوجه می شی…و میتونی از نقاط قوتت تفکیک شون کنی… حرفش خیلی عاقلانه بود…هر چند حس یه طبل تو خالی رو داشتم که قرار بود صداش توی فضا بپیچه… برگه ها رو برداشتم و شروع کردم…تمام مواردی رو که از اون افراد به دست آورده بودم…از شخصیت تا هر چیز دیگه ای که به نظرم می رسید زیر چشمی بهشون نگاه میکردم تا هر وقت حس کردم…دیگه واقعا جا داره هیچی نگم…همون جا ساکت بشم…ما اونها خیلی دقیق گوش می کردن…تا اینکه به نفر چهارم رسید... تمام خصوصیات رو یکی پس از دیگری شمردم…ولی نظرم برای پذیرشش منفی بود…تا این جمله از دهنم خارج شد… آقای افخم،همون کسی که سنم رو پرسیده بود…با حالت جدی ای بهم نگاه کرد… _شما برای این شخص، خصوصیات و نقاط مثبت زیادی رو مطرح کردید…به درست یا غلط تشخیص تون کاری ندارم…ولی چرا علی رغم تمام این خصوصیات، پیشنهاد رد کردنش رو می دید؟… نگاهش به شدت، محکم و بی پروا بود…نگاهی که حتی یک لحظه هم اون رو از روی من برنمی داشت… آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید‌…طوری که دید من و آقای افخم روی هم و کمتر شد... چقدر سخت می گیری به این جوون… تا اینجا که تشخیصش قابل تأمل بوده… افخم با همون حالت، نگاهش رو از من گرفت و چرخید سمت علیمرادی… _تصمیم گرفتن در مورد رد یا پذیرش افراد، کار راحتی نیست...که خیلی راحت، افراد بی تجربه واردش بشن…قصد اهانت به ایشون یا شخص معرف و پذیرنده رو ندارم…اما می خوام بدونم چی تو چنته داره… پام رو به پایه میز کنفرانس تکیه دادم و صندلی رو چرخوندم. تا دیدم نسبت به آقای افخم واضح تر بشه… _نفر چهارم شدید حالت عصبی داره…سعی می کنه خودش رو کنترل کنه…و این حالت خنده هاش و ظاهر شوخ طبعش مخفی می کنه…علی رغم اینکه قدرت برقراری ارتباطش خوبه،اما شخصیه که به راحتی کنترلش رو از دست میده… شما گفتید توی پذیرش به افرادی با دقت نظر بالا نیاز دارید…افرادی که کنترل درونی و موقعیتی داشته باشن…افراد عصبی، نه تنها نمی تونن همیشه با دقت بالا کار کنن و در مواقع فشار و بحران هم دچار مشکل میشن…بلکه رفتار آشفته شون، روی شرایط و رفتار بقیه هم تاثیر می گذاره…و افراد زیر دست شون رو هم عصبی می کنن… ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 🍃•😌√ 🇮🇷✌️ 🍃 🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃