eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
638 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ محاصره شهید غیوری سردارشهید علی غیوری رزمنده ای بود که سال ۶۱باشهیدان تقی رحیمی مقدم،شهبازی ازبچه های ایلام وجعفری بچه اصفهان وبرادرحاتمیان بچه ایل خزل برای شناسایی به منطقه حلاله وفصیل میمک رهسپار می شوند ، که صبح ان روز درمحاصره گاردکماندویی دشمن قرار می گیرند، شهید علی دراین نبرد ناجوانمردانه باوجود۸۹ فشنگ درکمر وخشاب،با دواسلحه کلاشینکف یکی دردست راست روی حالت تک تیر ودیگری روی حالت رگباردردست چپ باگروهان کماندویی دشمن چنان مبارزه می کندونمی گذارد به پشت سنگی که کمین کرده نزدیک شوند دراین عملیات شناسایی سه برادر رحیمی مقدم،شهبازی ومصطفی جعفری به شهادت می رسندوبرادر علی حاتمیان با جراحت سه گلوله دشمن زخمی می شود. که غیوری قهرمان بامقاومت بی نظیرخود۱۶ ساعت بادشمن جنگیدوخم به ابرو نیاورد. ویک کماندوی زبده عراقی ودهها نفرازسربازان دشمن رابه هلاکت رساندو شهید غیوری فردای آن روز زنده به پایگاه سپاه درسرنی صالح آباد برگشت . 《این حکایت از زبان خود شهید در دفتری در۲۷صفحه نگاشته شده است》 شهید علی غیوری زاده @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🍃🌹🍃 داود عابدی ذاکر با اخلاص و مداح عاشقی بود که اولین هیئت رزمندگان را در زمان جنگ آغاز کرد. به خاطر شدت علاقه به مولا علی (ع) نام هیئت را محبان المرتضی نهاد. یکشنبه ها روز متعلق به مولاست. با دوستانش قرار گذاشت که یکشنبه ها هیئت را فراموش نکنند. سی و پنج سال است که حاج محمود ژولیده و حاج حسین سازور و دیگر دوستان در روزهای یکشنبه دور هم جمع میشوند و... داود سال 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید در حالی که برروی لب این ذکر را که شعار هیئت بود تکرار می‌کرد..... ذکر دل بود یاعلی مدد بی حد و عدد یاعلی مدد 📕 قرار یکشنبه ها 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🍃🌸 #خاطرات_شهدا 🕊 عاشق گمنامی بود روزهای قبل شهادت شعری را زمزمه می‌کرد : خواهم که در غمکده آرام بگیـرم گمنـام سفر کرده و گمنـام بمیرم .. و آخر به آرزویش رسید .. #شهید_جاویدالاثر_علی_بیات🌷 #شهید_مدافع_حرم محمدرضا(علی) بیات🌹 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌹 🔸بعد از حسین نزدیکی های چهلم ایشون بود که قرار شد بریم خونه حسین وقتی رسیدیم اونجا یه اتفاق بسیار افتاد 🔹وقتی رفتیم اونجا هی اصرار می کرد که از این میوه ها بخورید. گفتیم حاج آقا گفت نه این ویژه است این سفارش خود ! برای شما خیار و شلیل داده. 🔸من خونه میوه داشتم میدونستم که قراره بیاید. صبح دیدم که خواهر حسین میگه خونه داریم؟ من گفتم چطور مگه گفت: خواب دیدم که نمازم رو خوندم، دیدم اومد گفتش که آبجی خونه میوه داریم؟ 🔹برید میوه بگیرید بگیرید. من دارم آبروی من رو نبرید ها! بعد تو اون جلسه دوستم خطاب به مادر حسین گفت.«ایشون حسین بوده.» مادر حسین گفت : که حسین رفت باهم بودید گفتم آره حاج خانوم چطو گفت یه دونه عکسه مال شماست! من اصلا یادم نبود همچین عکسی با گرفتم. حسین از من کنار حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) عکس گرفت. و این هدیه ای بود که حسین به من داد. فرمانده شهید @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌷 شهید مرتضی خیلی دوست داشتن با دوستان قدیمی و هیئتی اش رفت وآمد داشته باشیم و به همین خاطر معمولا مهمانی دوره ای داشتیم... وزمانی که نوبت منزل 🏡ما می‌شد ایشون تاکید داشتند که همه چیز ساده وبه دورازتشریفات باشد. تاهمه احساس راحتی وصمیمیت بکنند هیچوقت اجازه نمی دادندکه دو نوع غذاتدارک ببینم صمیمیت شهید مرتضی ودوستانش به حدی بود که یادم می‌آید در ماه مبارک رمضان🌙 یکی ازدوستان صمیمی اش قصد داشت ضیافت افطاری داشته باشد وچون ما درسفرمشهدبودیم منتظرشدندتا برگردیم وبعداین مهمانی برگزار شد .😊 دوستان شهید مرتضی خیلی به ایشان ارادت ویژه ای داشتند و همدیگر را برادرخطاب می کردندـ. و این دوستی حتی بعد از شهادت ایشان دستخوش تغییر نشد💔 مدافع‌ حرم 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#خاطرات_شهدا دو تا از بچه‌های گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و‌ های های می‌خندیدند. گفتم: 'این کیه؟' گفتند: 'عراقی' گفتم: 'چطوری اسیرش کردید؟ ' می‌خندیدند .. ! گفتند: 'از شب عملیات پنهان شده بود ..! تشنگی فشار آورده ، با لباس بسیجی‌ها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود، پول داده بود! ' اینطوری لو رفته بود. بچه ها هنوز میخندیدند .. #خادم_الشهدا @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#خاطرات_شهدا 🔸«خواب روبروی ضریح»🔸 باهم رفته بودیم ڪربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروے ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف ڪردم. تا اینڪه یڪ روزڪہ مشغول دعا خواندن بودم، آمد ڪنارم و گفت چقدر دعا می خوانے؟!! برو بنشین با آقا حال ڪن، با آقا حرف بزن ... می‌گفت: "خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد، چشم بازکنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است." بعد از اینڪه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم مےآمدم کنارت مےخوابیدم ... 🔸راوی: خواهر #شهید شادی روح #شهید_محمدرضا_دهقان صلوات🌹 @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🔻 🔅 وقتی تهران عملیات تروریستی شد ، پدرم سوریه بود. من زنگ زدم به بابا به شوخی گفتم بابا برگرد بیا تهران . از این به بعد باید مدافع تهران بشوی. 🔅 بابا گفت : نه امکان ندارد یک بار دیگر پای داعشی ها به تهران برسد. این آخرین بارشان بود. محال است بگذاریم دوباره بیایند. 🔅 الان اما یک حرف هایی می​شنوم که دلم می​شکند. می​گویند که مدافعان حرم برای پول می​روند و شهید می شوند. 🔅 هرکسی که این طور فکر می​کند عزیزش را بفرستد سوریه. همسرش را بفرستد ، برادرش را بفرستد. چقدر پول ارزش جان یک آدم را دارد؟! چند تا سهمیه دانشگاه ارزش جان یک آدم را دارد؟! 🔅 یادم است که وقتی به بابا گفتم برای چه می​خواهی بروی سوریه ؟ دوتا دلیل آورد. یکی همان اشاره ای که رهبر معظم انقلاب داشتند ، اینکه اگر ما آنجا نجنگیم ، بعدها باید در ایران مقابل تکفیری ها بجنگیم. دلیل دومش این بود که شیعه یک بار از غفلتش ضربه خورده. یک بار امام حسین(ع) را تنها گذاشته . الان هم اگر به فریاد کمکی که آنجا بلند است جواب ندهد باز ضربه می خورد. یک تجربه مگر چند بار باید تکرار شود؟! ✍🏼 به روایت دختر بزرگوارشهید 🌷 @shahadat_dahe_hashtad 💞شهادت + دهه هشتاد 💞
#شهدا🌱 بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق #ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی‌شود حقیقتاً. نمی‌خواهم حرف‌های آرمانگرایانه بزنم یا غیرواقعی صحبت کنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته ایم. هم من، هم تو بحمدالله. خدا را باید به خاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الآن که این نامه را می‌نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (ع) و در فضای ملکوتی بین الحرمین دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (س) و خانم رقیه (س) هستم. بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین (ع) چقدر غریب است؛ در محل یهودی‌ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌های وحشی و آدمکش. #شهید_بیضایی✨ #خاطرات_شهدا🌷 #جوانان_حرم #یادشهداباصلوات🌹 #خادم_الشهدا @shahadat_dahe_hashtad 💞شهادت + دهه هشتاد 💞
🌹 #خاطرات_شهدا🌷 💠خاطره سردار #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی از سردار #شهید_حاج_احمد_کاظمی🌷 🔰هیچ #جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت كه او #یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا را نكند. 🔰هیچ نمازی ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان #احمد بود و بعد گریه می كرد. 🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد #دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد #تداعی رفتارهای جنگ بود تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود. 🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد #خرازی می انداخت به یاد #همت می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از #حیای جنگ می انداخت. #شهید_احمد_کاظمی🌹 #خادم_الشهدا @shahadat_dahe_hashtad 💞شهادت + دهه هشتاد 💞
شب عملیات آمد پای خاکریز ، کنار بقیه بچه ‌ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید . قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو ، سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین ، انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود ، خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ، ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده.... سردار 📕 خط عاشقی ، ج1 یا زینب(س) « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @shahadat_dahe_hashtad
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ داشتـم تو جـادہ می‌رفتـم دیـدم یہ بسیجے ڪنـار جـادہ دارہ پیـادہ میـرہ زدم ڪنار سـوار شد. سلام و علیـڪ ڪردیـم و راہ افتادیـم. داشتـم با دنـدہ سہ می‌رفتـم و سـرعت ۸۰ تـا. بهم گفت: اخـوے شنیـدے فرمانـدہ لشڪرت گفتـہ ماشینـا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتـر بـرن ؟! یہ نـگاہ بهش ڪردم و زدم دنـدہ چهــار ! گفتم اینـم بہ عشق فرمانـدہ لشڪـر ! سرعتُ بیشتـر ڪـردم تو راہ ڪہ میرفتیـم دیـدم خیلے تحویلش می‌گیـرن می‌خواست پیـادہ بشـہ بهش گفتـم اخـوے خیلے بـرات درنوشابـہ باز می‌ڪنـن، لااقل یہ اسم و آدرس بهم بـدہ شایـد بدردت خـوردم ؟! یہ لبخنـدے زد و گفت: همون ڪہ بہ عشقش زدے دنـدہ چهـار ! 😅😅 🌷 فرمانده لشکر عاشورا @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞