#خاطرات_شهدا 🍂🌼🍂
حاج احمد برای بیمارستان مریوان از بین بچه های سپاه ، مسول انتخاب میکند.
حاج احمد یک روز سرزده ، برای بازید به بیمارستان می آید.
حاجی صحنه ای را می بیند که توصیفش در این چند خط آسان نیست.
جوان بسیجی مجروح که بدون رسیدگی روی تخت بیمارستان رها شده است !
حاج احمد که همیشه در کارها جدی و بی تعارف است رئیس بیمارستان را می خواهد ، یقه او را میگیرد و کشان کشان سمت اتاق آن جوان می برد ،
توبیخش میکند ، که تو چرا به این جوان نرسیده ای؟ ، چرا جورابهایش را عوض نکرده اید؟
بعد حاج احمد ، جلوی همه میرود که او را بزند ، رئیس بیمارستان که منصوب خود حاج احمد است فرار میکند ، حاجی هم چنگالی دم دستش هست ، به سمت او پرتاب میکند ، فریاد میزند که امشب بیا سپاه ، می کشمت !
آن رئیس بیمارستان می گوید ،
اگر حاجی با کلاشینکف هم مرا میزد باز دوستش داشتم ، چون حاج احمد با ما جدی بود اما شبها می آمد ظرفهای پادگان را میشست.....
👈مملکت حاج احمد میخواهد.
#شهیدحاج_احمدمتوسلیان
📕 ستارگان خاکی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞