همیشه آماده بود برای خدمت☺
از زبان دوست و همکارش:
یک شب در زاهدان بودیم همه خسته و کوفته از گشت زنی برگشته بودیم....😴
ناگهان مافوق اومد و گفت برین محوطه رو گشت بزنین....
همه بهم نگاه میکردیم که یدالله بااون همه خستگی دیدیم داره پوتیناشو محکم میبنده تا بره گشت بزنه
#شهید_مدافع_حرم_یدالله_ترمیمی🌷
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞 شهادت + دهه هشتاد 💞