eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
638 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️شما اگر محمودرضا را با می‌دیدید، لطافت خاص و دیدنی‌ای در ارتباطشان💞 قابل درک بود. یک بار به گفتم: «دخترت خیلی می‌خندد برای خوبیت ندارد🚫» ♦️در حالی‌که کوثر در بود و داشت بالا و پایین می‌انداختنش گفت: «این خوشحال است». محمودرضا آرمانی داشت و همه چیز را آگاهانه✅ فدای آن کرد و فدا کردن همه چیز به خاطر آرمان اسلام و در راه خدا💫 تأسی صحیح به (ع) است. راوی: برادر شهید 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💠يه روز گرم تابستون بود سال اگه اشتباه نكنم سال ۹۰يا ٩۱ آخرهفته كه ميشد چون من مجرد بودم زنگ ميزد ميگفت : اگه ميشه بيا برو ميدون(ماموريت) منم ميگفتم چشم . 🌷روز بعد كه رفتم ماموريت خود آقا محمودرضا هم اومد اون روز ٤ تا كلاس عملی مختلف بود و منم دست تنها بايد پشتيبانيشون ميكردم از لحاظ تسليحات و خوردو خوراک و... قبل ماه رمضون بود منم روزه مستحبی پيشواز گرفتم. 🍃🌸 اول صبح بود محمود اومد نفهميد كه روزه ام وسط گرمای بيابونا لبام از خستگی و گرما خشک شده بود محمود آبميوه بهم داد؛ گفتم : نميخورم اصرار كرد متوجه شد كه روزه ام اصرار كرد كه بايد بخوری چون فشار كار به قدری زياد بود كه برای آدم جونی نمی موند. نزديک ناهارشد برگشتيم مقر دست و صورتم رو شستم وقتی برگشتم اتاق محمود هماهنگ كرده بود كه دست و پام رو بگيرن و بخوابونن رو زمين چون ميدونست روزه ام رو ميگيرم. 🍃🌸وقتی منو رو زمين خوابوندن يه آبميوه اوردو ريخت تو حلقم روزه رو افطار كردم بعدشم كلی بهم خنديدن و گفتن بفرما مثل بچه ی آدم نهار بخوريم. @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
[ #چکامه🍃 ] بگو که گل نفرستد کسی به خانه‌ی من که عطر یاد تو پر کرده آشیانه‌ی من🥀🤍 #محمودرضا🌹 #دلتنگی🌿 |.🌺.| @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞