#خاطرات_شـهدا
💠نحوه شهادت شهید محمداسدی
🔶همرزمان پاکستانی شهید از دوربین 🎥پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و #دشمن مشاهده میکنند و به جانشین محمد میگویند‼️ که در همان لحظه شهید بزرگوار سر میرسند و میگویند مادران این #شهداء چشم به راه فرزندانشانند
🔷او میرود که #پیکر شهدا را با چند نفر دیگر که داوطلب ✋میشوند برگردانند که در نزدیکی پیکر شهدا کمین میخورند و به شهادت میرسند و #مادر این شهید هم چشم انتظار فرزندش میماند و بعد از یک سال چشم انتظاری در نهایت پیکر پاکش را در مشهد تشییع و به #خاک میسپارند.
🔶در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در #سوریه به همرزمش گفته بود:دلم ❤️برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به #مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) خجالت میکشم 😥که او را تنها بگذارم ،
🔷اگر او را #تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم 😔و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم ❌یا باید #جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم و یا اینکه من به #شهادت برسم🕊
#شهید_محمد_اسدی🌷
📎سالروز شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#ستارههای_زینبی
بعد از #شهادت همسرم وقتی میخواستیم بخوابیم،😴 پسرکوچکم، محمد امین مدام میگفت: من #میترسم. میترسم وقتی بخوابیم دزد بیاد. میگفتم مامان! نترس. ❌کسی بداند اینجا خانه شهید هست، نمیآید. عکس #پدرت دم در هست. کسی نمیآید. بچهها که خوابیدند، توی فکر بودم. گفتم مهدی! شب کنار محمدامین بخواب که نترسد. صبح که از خواب بیدار شدم بوی خیلی خوب و #عجیبی کنار محمدامین میآمد. با خودم گفتم من دیوانه شدم⁉️ چرا فقط این بو از طرف محمدامین میآید و این طرف دیگر نیست. یک هفته قبل از شهادت #دامادمان، به اتاق همسرم رفتم، همان بوی عجیب دو سال و نیم قبل، در اتاق پیچیده بود ♻️و به مشام میرسید. بعد از شهادت دامادمان(مهدیایمانی)، وقتی #پیکر آقا مهدی را آوردند خیلی برایم عجیب بود. پرچم🇮🇷 تابوت همان #بو را میداد.»
✍به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_قاسم_غریب🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#لالہهای_آسمونے
علی #مسئول روابط عمومی تیپ المهدی بود😇 و حاج علی فضلی فرمانده تیپ بود. در یکی از مراحل #عملیات رمضان وقتی علی شهید میشود😔, یکی از برادران شهید افراسیابی بالای سرش بوده است. #مادرم شک داشت که شاید علی اسیر شده😰 است . ما یکی دوبار با #ذهنیت اسیر دنبالش رفتیم, تا اینکه❗️ آقای افراسیابی به مادرم گفت که «من بالای سر علی بودم😭 و علی در لحظه #شهادتش آن قدر از آن خون رفته بود طلب آب کرده بود و لب تشنه شهید شد🕊 و شرایط و وضعیت عملیات طوری بود که من باید میآمدم⚠️ عقب و علی را بغل یک #خاکریز گذاشتم». بعد از شهادت علی یکی دو 👥تا از برادرهایم برای پیدا کردن #پیکر به منطقه رفتند ولی اثری از او پیدا نکردند و عراق آن نقطه را آب🌊 انداخته بود. برای علی یادبودی در قطعه 26 بهشتزهرا🌷 گذاشتیم و چون در دفعه آخری😢 که از جبهه برگشته بود لباسهایی که به #خون خود آغشته شده بود را نبرد همانها 💯را به عنوان #یادبود در مزارش به خاک🌺 سپرد.
📎پیکر مطهر این شهید گرانقدر پس از ۳۵ سال شناسایی شد.
✍ به روایت برادر شهید
#شهید_علی_جنگروی🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#یا_ساقی_العطاشا_کربلا
این دو #چشم است کہ
مانند دو دریا شده است
آه برخیز و ببین #خیـمہ
چــہ غوغـا شـده اسـت
جــرأت دســت زدن بـر
تَــنِ تـو نـیـسـت مــرا
چــقــدر #تـیـر در این
#پـیکر تو جا شده است
#بلند_شو_ای_برادرم…😭
#لبیک یا زینب(س)
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
@shahadat_dahe_hashtad
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••