امام على عليهالسلام:
خردمندترينِ مردم، كسى است كه به عيبهاى خويش، بينا و نسبت به عيوب ديگران، نابينا باشد
أعقَلُ النّاسِ مَن كانَ بِعَيبِهِ بَصيرًا، وعَن عَيبِ غَيرِهِ ضَريرًا
غررالحكم حدیث 3233
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
AUD-20181127-WA0000.mp3
3.07M
🔮ماجرای شهیدی که حق الناس داشته
استاد محرابیان🎤
http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#خاطرات_شهدا 🌸🍃
وقتی به منزل ابراهیم رفتیم
بعد از تعارف معمول ، ابراهیم شروع به صحبت کرد و گفت ،
استاد ( علامه جعفری ) ما توی جبهه به خیلی از مسائل یقین پیدا می کنیم !!
بعد دستش را شبیه یک دایره کرد و گفت ،
اگر دنیا مثل کُره باشد ، امام زمان (عج) مانند این دست های من به دنیا احاطه دارد.
خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر است...
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم۲
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#قرآن
✨برنامه تلاوت روزانه/صفحه هفتادوهشتم، سوره مبارکه نساء✨
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#دمی_با_شهدا🌷
عاشق حضرت رقیه بود .
چند روز آخر اقامتش در دمشق ، مڪرر
به زیارت حضرت رقیه میرفت .
شب آخر ، چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه رفته بود .
شاید هم حاجت بیست و چند سالهاش
را از دختر سه ساله امام حسین (ع)
گرفت . در همان روزهای شهادت
حضرت رقیه ، شهید شد .
#شهید_عماد_مغنیه🌸🍃
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#شهیدانه•|❤️🍃 |•
|حـاج حسیـن یڪتا :↶
شهـدا تنها دوستان ،تنها عشقایے هستن ڪه قبل از اینڪه تو به دنیا بیاے خودشون و فداے تو ڪردن...!(:
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت شنـــیده نشده از شہـــید همت👌
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
ڪاری در تاریخ دنیا از نگاه مومن نشد
ندارد!👌🌹
خیلے قشنگه👌👌
http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت شصت و یک
⚠....با توجه به اينكه كارت اقامت اوهنوز هماهنگ نشده بود با اين كارمخالفت كردم اما هادي تصميم خودش را گرفته بود.
‼آن روز متوجه شدم كه پشت دست هادي به صورت خاصي زخم شده
فكر مي كنم حالت سوختگي داشت.
🌀دست او را ديدم اما چيزي نگفتم.هادي به بصره رفت و ده روز بعددوباره تماس گرفت و گفت:
✴ سيد امروز
رسيديم به نجف، منزل هستي بيام؟
گفتم:با كمال ميل،بفرماييد.
❇هادي به منزل ما آمد و كمي استراحت كرد. بعد از اينكه حالش كمي
جا آمد، با هم شروع به صحبت كرديم.
🔗هادي از سفر به بصره و پياده روي تا
نجف تعريف مي كرد، اما نگاه من به زخم دست هادي بود كه بعد از گذشت ده روز هنوز بهتر نشده بود❗
🔆صحبتهاي هادي را قطع كردم وگفتم: اين زخم پشت دست براي چيه؟خيلي وقته كه ميبينم. سوخته❓
📌نمي خواست جواب بده و موضوع را عوض مي كرد. اما من همچنان اصرار
مي كردم.
✳بالاخره توانستم از زير زبان او حرف بكشم❗
🌟مدتي قبل در يكي از شب هاخيلي اذيت شده بود. مي گفت كه شيطان باشهوت به سراغ من آمده بود.
🔳 من هم چاره اي كه به ذهنم رسيد اين بود كه
دستم را بسوزانم‼
🔘من مات و مبهوت به هادي نگاه مي كردم. درد دنيايي باعث شد كه هادي
از آتش شهوت دور شود.
💫 آتش دنيا را به جان خريد تا گرفتار آتش جهنم
نشود.
🗣راوی سید روح الله میر صانع
#ادامه-دارد
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞