#رابطہ_دختر_وپسر❌
#دختر_خانوما
#بخونید↯↯↯
#۴خطاهای راهبردی یا استراتژیک یک دختر خانم را می توان در مواردی مثلعاشقی یک طرفه، توهم عاشقی ، دوستی با نامحرم و روابط گناه آلود (در هر حدی!؛ همین که عدم رضایت خدا در رابطه ای باشد برای سیاهی و بی برکتی آن رابطه کافیست) ، انتخاب نادرست همسر ، جوگیر شدن ، عدم استفاده از مشاوره با خبره و خردمند ، ◉بی توجهی به نقش اساسی خانواده اصلی در ازدواج و تشکیل خانواده جدید ،عدم آگاهی از هویت جنسیتی ، سستی در فراگیری مهارتهای لازم برای انتخاب همسر و مهارت های زندگی مشترک موفق و … دانست.✔️
#۵ از گناه باید ترسید و هرکس باید خودش را موعظه کند (کُن واعظا لِنفسِک) خود را بترساند.
#گناه؛ (هر گناهی) انتها ندارد، تمامی ندارد، سیر شدن و سیراب شدن نداره؛ روابط با نامحرم بجز ازدواج ، بی تردید خطرناک است!
اما اگر خدای ناکرده مرتکب خطایی شدیم، در اینباره با کسی سخن نگو! مبادا اشاعه ی فحشا شود و مبادا ابلیس آدم رویـی با نفس آلوده اش این مقدار ترس و توجه را هم از تو بگیرد و شتاب تو را به سوی خشم الهی زیاد کند.🌱 نعوذبالله
گناه مثل آب شور دریا فقط میکُـشد! و سیراب نمی کند
#بخونیــــــد
#خادم_الشهدا
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد 💞
#حجاب
سـفر بـه ماه با ژیـان
یکـی مـیگفت: مـهم هدفــ انـسان استــ
وگـرنه حجابــ هیـچ نقشـی در زنـدگی نـدارد.
دوسـتش پاسـخ داد:
عقـل مـیگوید بـرای رسـیدن به هـدف بایـد از وسـیله مناسبــ استفـاده کـرد.
اگر هـدف از زندگـی یـک فرد ، جـلوهگـری و مشـغول کـردن فکـر دیگـران به خـود و بـرهـمزدن آسایـش خانـوادههاستــ وسیـلهی آن بدحـجابی استــ
ولـی اگر هدفْــ 👈رسیـدن به سـعادتــ و برپـاکردن یـک زندگـی موفـق باشـد ،
وسیـلهی آن پوشـش مـورد نظـر دیـن استــ.
چـرا که با بدحـجابی تضمیـنی بـرای رسـیدن بـه هیچـکدام از ایـن اهدافـ نیستـ.
⚜ اصـولا با ژیـان🚗 نمیش،ود بـه مـاه 🌙 رفتـ...
#خادم_الشهدا
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد 💞
#شهدای_ترور 🌷🌷🌷
🌷 شهید حسن عزیزی سال ۱۳۳۴ در همدان متولد شد. نظم و ترتیب برایش خیلی مهم بود از این جهت برای حفظ نظم و امنیت شهر به استخدام شهربانی در آمد. تروریستها که او را مانع اعمال خود میدیدند در ۳۰تیر۱۳۶۰ طی یک عملیات تروریستی وی را ترور کردند و به شهادت رساندند
.....................................
🌷زلفا خضري، فرزند عبدالرحمان، درروز سی ام شهریور ماه سال 1350 در يك خانوادهي متدين در شهرستان «سردشت» ديده به جهان گشود.
پدر او تعمير كار و فروشنده ساعت (ساعت ساز) بود. اوانساني مومن و زحمت کش بود.
زلفا نیز از كوچكترين شهداي ترور است.
این طفل 9 ساله شهیده در سال 1357 در آن سال پرشکوه و تاریخی برای همه ملت ایران، وارد دبستان الهام در سردشت شد.
او تا سال سوم دبستان درس خواند.
و سرانجام در پایان این زندگی کوتاه در روز بیست و هشتم آذرماه سال 1359 پدر و مادرش به همراه تنها فرزند دخترشان؛ زلفا براي ديدار خانواده پدري عازم خیابان رهنما بودند که عوامل تروريست و جنايت كار ضد انقلاب اقدام به بمب گذاري كرده بودند.
اين خانواده در حال گذر از خیابان بودند كه بمب منفجر شد، گرچه پدرو مادر آسيبي نديدند. اما زلفا در جريان اين انفجار دچار شوك مغزي شد وبه شهادت رسید
...........................................
🌷 شهید تقی پژوم سال ۱۳۴۳ در گیلان متولد شد. دانشآموز مقطع متوسطه بود. فعالیتهای انقلابی زیادی داشت و در دبیرستان شهید مطهری انجمن اسلامی تشکیل داد که سرانجام در ۳۱تیر۱۳۶۰ در درگیری با منافقین در لاهیجان بهشهادت رسيد
#یادشهداباصلوات🌷
#خادم_الشهدا
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد 💞
| #تلنـگـر 🍃 •|
این جمـله را بـهـ یاد داشـته باشـید :
اڴـر در راهـ خــداڔݩج را ټحـمل نڪݩید!
مجـٻور خـواهـید شـددڔ راهہ
#شـیـــطان رݩـج را ټحـمݪ کݩـید.......
#وصیټ شہیدمـــرادۍ•
#خادم_الشهدا
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد 💞
🌹 #خاطرات_شهدا🌷
💠خاطره سردار #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
از سردار #شهید_حاج_احمد_کاظمی🌷
🔰هیچ #جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت كه او #یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا را نكند.
🔰هیچ نمازی ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان #احمد بود و بعد گریه می كرد.
🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد #دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد #تداعی رفتارهای جنگ بود تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود.
🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد #خرازی می انداخت به یاد #همت می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از #حیای جنگ می انداخت.
#شهید_احمد_کاظمی🌹
#خادم_الشهدا
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد 💞
#قرار_روزانه 🎀
📜 دعای عهد 📜
از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند : 💌
🦋هر کس چهل صبحگاه این عهد را بخواند ، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود ، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت ان حضرت باشد و حق تعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او محو سازد .🦋
💫اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ💫
💫 اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ💫
💫اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً💫
💫اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ💫
💫اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى💫
💫 اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ💫
💫اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ💫
💫 اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ💫
آنگاه سه بار بر ران خود میزنی ، و در هر مرتبه می گویی :
😢اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ😢
😢اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ😢
😢اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ😢
💎 التماس دعا 💎
🎈 #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🎈
#ناحـــــلہ
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
⏰کمتر از ۴ ساعت تا...
اتمام دوره دوم مسابقه نهجالبلاغه
بدووو جا نمونی😉
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
📢 مسااابقــــه مسااابقــــه🤩 دوستان عزیز حتما کلیپ بالا رو خوب نگاه کردید و آماده مســـابقه هستید😀 ی
⏰کمتر از ۴ ساعت تا...
اتمام دوره دوم مسابقه نهجالبلاغه
بدووو جا نمونی😉
ࢪسول اڪرمﷺ میفرمایند:
آگاه باشید!
به زودے پس از من امامتـــــ را با پادشـــاهی جابجا نموده
آن را غصـــب کرده و به تصـــــرف خویش درآورند.
🔴نفریـــن و خشـــــم خدا بر غاصــــبان و چپــــاول گران!
#فࢪازےازخطبهغدیـــــر
#فقط_به_عشق_علی 💚
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
پیامبر اڪرمﷺ میفرمایند :
✍هرڪس یڪی از فضائل اميـــــر المؤمنــین را بنویسد، مادامی کہ از آن نوشته اثری باقی باشد، ملائکه براے آن نویسنده طلبــــ مغــــفرت مینمایند.
#فضائل_مـــــولا
#پروفایل
#فقط_به_عشق_علی 💚
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
ما پذیرفتیم که علی(علیهالسلام) خانه نشین باشد.
داد نزدی🗣 شلوغ نکردی.❌
ما پذیرفتیم که در غیبت زندگی کنیم😔...
+ما علی(علیهالسلام) را ول کردیم.😞
اگر کوتاهی نمی کردیم
اصلا مگر غیبت اتفاق میافتاد...؟!
#غدیر_درراهاسٺـــــ✋
#مبلغ_غدیر_باشـــیم
#حجتالاسلامسیدحسنعلوی
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها غدیر دل می خواد
اگر کار نکردی ؛ دلش رو نداری....😔
اگر غدیر زنده بشود تشیع دنیا را میگیرد‼️
📢حتـــــما ببینید🎥
#حجتالاسلامسیدحسنعلوی
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیر_درراهاسٺـــــ✋
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_سیزدهم3⃣1⃣
نزدیکای ساعت ۱۲🕛 رسیدیم خونه سید اینا
همه خسته بودیم و سریع شام خوردیم تا بخوابیم.
من و فاطمه قرار شد تو اتاق سید بخوابیم☺️سید و علیم توی اتاق مهمون😝
ولی از اونجایی که داداش منو خانومشون میدونستن دیگه از این فرصت ها گیرشون نمیاد قرار شد دوتایی توی اتاق مهمون بخوابن(بی تربیت ها خجالتم نمیکشن ناسلامتی رفتیم تو خونه یه روحانی👳 تازه من و سیدم که سینگل😇)
منم توی اتاق سید😍 سیدم توی هال😂
در اتاق شو باز کرد منو راهنمایی کرد.
سید: خب اینم اتاق من امیدوارم راحت بخوابید. دیگه اگه کمی کسری هست حلال کنید.
_ممنون . بازم شرمنده که اتاقتون رو....
نذاشت ادامه بدم😌
سید: این چه حرفیه نفرمایید. با اجازه.
جواد رفت و پشت سرش درو بست
چادر و مانتو مو در آوردم . زیر مانتوم یه تاپ مشکی تور داشتم.😊
آخییییش😋 خنک شدم😊 از صبح مردم تو اون همه لباس گرم😁
چه اتاق مرتبی😳
کش موهامو باز کردم و موهای بلند لخت مشکیمو ریختم دورم😍
روی تخت سید دراز کشیدم و به امروز و همه اتفاقای عجیبش فکر کردم...
کم کم خواب مهمون چشمام شد...😴
با شنیدن صدای باز و بسته شدن کشو از خواب پریدم و یهو بلند شدم و شروع کردم به جیغ زدن...😱
_آی دزددددد😮
یهو چراغ اتاق روشن و شد و محمدجواد اومد چیزی بگه که حرف تو دهنش ماسید😦 منم صدای جیغم خفه شد 😶
اون من و نگاه میکرد و منم اونو هردو متعجب بودیم من حق داشتم ولی اون چرا😳
محمدجواد یهو نگاهشو از من گرفت و سرشو انداخت پایین و با صدایی که میلرزید گفت : شرمنده واقعا... جزوه هامو از تو اتاق یادم رفته بود بردارم... فردام آخرین امتحانمه و هیچی نخونده بودم... بب... ببخشید...😖😣
اینا رو گفت سریع از اتاق رفت بیرون و درو بست😳
این چرا اینجوری کرد
۹۰ درجه به طرف دیگه اتاق چرخیدم که با دیدن خودم توی آینه یه جیغ خفیف کشیدم😱
وای خاک تو سر من 😱
سید منو با این وضع دید😰
خدایا...😭
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد..
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
بسم رب شهدا و الصدیقین ❣🍃
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه 👳♂🕵♀
نویــ✍ـــسنده : فائزه وحی
#قسمت_چهاردهم4⃣1⃣
تا صبح نخوابیدم و به اتفاق دیشب فکر کردم... خدایا تو خودت شاهدی از وقتی به سن تکلیف رسیدم و مامانم یه چادر سفید گل گلی سرم کرد دیگه هیچ نامحرمی حتی یه شاخه مومو ندیده... اون وقت دیشب محمدجواد منو....😭
تق تق 🚪
_بفرمایید
فاطی: سادات بدو بیا حاج خانوم میز صبحانه رو چیده🍳🍞🍯☕️
_باشه الان میام.
لباسامو پوشیدم و چادر نمازی که حاج خانوم بهم داده بود رو سر کردم.
توی آینده به خودم نگاه کردم.😢
از بی خوابی و گریه های بی اراده دیشب چشمام متورم و قرمز شده بود.
هی.... 😢
از اتاق رفتم بیرون و رفتم توی آشپزخوه به همه یه سلام آروم دادم
همه با خوشرویی و بلند جوابمو دادن
و فقط محمدجواد بود که سرش پایین بود و آروم سلام داد😔
بین فاطمه و علی روی صندلی نشستم.
حاج خانوم با محبت نگاهم کرد و گفت :وای مادر چشات چیشده😳 دیشب نتونستی خوب بخوابی؟
با این حرفش همه توی صورتم دقیق شدن حتی محمدجوادم سرشو گرفت بالا نگاهش که تو نگاهم گره خورد سرمو انداختم پایین😔
_چیزی نیست بخدا دیشب دیر خوابیدم چشمام خسته اس نگران نباشید 😁
دو سه تا لقمه خوردم بلند شدم بالاخره موفق شدم حاج خانوم رو راضی کنم تا ظرفا رو بشورم.☺️
همه رو فرستادم توی پزیرایی و خودم توی آشپزخونه موندم .
سید: فائزه خانوم😔
به طرف پشت سرم برگشتم... سید سرش پایین بود...
با لرزشی که توی صدام محسوس بود گفتم : بله بفرمایید😨
سید: من... من واقعا بخاطر دیشب متاسفم... یعنی واقعا بی عقلی کردم... بخدا نخواستم بد خواب بشید وگرنه قبلش در میزدم و بیدارتون میکردم... من فکر نمیکردم شما با اون وضعیت.... 😣
_آقامحمدجواد شما تقصیری ندارید... یعنی اتفاقیه که افتاده... بهتره فراموشش کنید...😞
سید: فقط میشه حلالم کنید...؟ چون من ناخواسته صحنه ای رو دیدم که....
بین حرفاش پریدم...
_میشه ادامه ندید...😔
سید: بازم معذرت میخوام... فقط حلالم کنید...
اینو گفت و از در آشپزخونه بیرون رفت.... بیرون رفتن محمدجواد همانا و شل شدن پاهام همانا... صندلی رو گرفتم تا نیوفتم و بعدم روش نشستم.... خدایا... چقدر شنیدن اسمم از زبونش شیرین بود... فقط کاش تو موقعیت بهتری این اتفاق شیرین میوفتاد.... کاشکی....😭
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
@shahadat_dahe_hashtad
💞شهادت + دهه هشتاد💞
~•°•~•💓•~•°•~
💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
بسم رب شهدا و الصدیقین ❣🍃
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه 👳♂🕵♀
نویــ✍ـــسنده : فائزه وحی
کپــ🚫ـــی
#قسمت_پانزدهم5⃣1⃣
ساعت ۵ عصره... بعد اونکه سید از حوزه اومد ناهار رو با خانوادش توی کوه خضر خوردیم و الان سوار ماشین سیدیم تا مارو به ترمینال برسونه.... تصمیم گرفتیم برگردیم کرمان... علیم هنوز امتحان داره و باید برگرده تهران... 😢
باید برای همیشه با اولین کسی که با نگاه عسلیش دلمو لرزوند خدافظی کنم....😢 سیدم حالش گرفته اس... مطمئنم بخاطر دیشبه... احمقانس که فکر کنم اونم مثل من....😔
صدای آهنگ آخرین قدم حامدزمانی که محمدجواد گذاشته بود باعث میشد هرلحظه بیشتر بغض کنم😭
این آخرین قدم برای دیدنت...😭
این آخرین پله واسه رسیدنت...😭
گوشی فاطمه زنگ خورد
فاطی: سلام بفرمایید.
فرد مجهول:_______
فاطی: عه نخیر من زن داداششونم شما شماره خودشونو یادداشت کنید....... ۰۹۱۰
عه 😳 شماره منو گفت😳
تلفنش که قطع شد رو کردم بهش و گفتم :
فاطمه کی بود؟چرا شمارمو دادی 😳
فاطی: از نشریه بود 😡 تو شماره منو بجای شماره خودت دادی😡
_عه چیزه یعنی خب... نمیخواستم با این نشریه کار کنم برای همینم... خب ببخشید آجی😊
فاطی: غیر بخشیدن چیکار میتونم بکنم😡
دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد تا رسیدیم ترمینال😢
علی من و بغل کرد.... همه دلتگیامو یا اشک روی پیراهن سفیدش خالی کردم...😭
از بغل علی جدا شدم و با اشاره سر علی ازشون دور شدم سیدم پشت سرم اومد😭
لعنتی حرف بزن... لعنتی نگام کن... نزار حسرت آخرین بار شنیدن صدات و دیدن چشات تا آخر عمر روی دلم بمونه...😭
(برای آخرین نفس بخون ترانه ای... 😭
که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای...😭) احساس کردم قدماشو تند کرد... احساسم درست بود اومد و دقیق جلوم وایساد😢
سرشو گرفت بالا و چشمای قشنگشو تو نگاه خیسم دوخت😭
سید: امیدوارم بخاطر همه حرفایی که زدم این مدت و ناراحت شدید ازش منو ببخشید... بابت اتفاق دیشبم فقط امیدوارم حلالم کنید... (مکث کرد... طولانی...) نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت... قسمت... تقدیر... اتفاق... ولی هرچی بود تموم شد... راستی این هدیه مال شماست.... یاعلی😓
یه جعبه کوچیک گذاشت توی دستمو رفت...
وقتی بازش کردم تصویر یه تسبیح آبی قلبمو شکست...😢😢😢😢😢😢😢😢
من و یه تسبیح و کلی حرف تنها گذاشت...😢
#ادامه_دارد ... 📚🚶♂🚶♀
❤🍃 @taranom_ehsas
💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
بسم رب شهدا و الصدیقین ❣🍃
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه 👳♂🕵♀
نویــ✍ـــسنده : فائزه وحی